• ادبیات کلاسیک فرانسه
  • ماجراهای طنزگونه فردی به نام کاندید برای یافتن معنای زندگی
  • روایتی از وضع فکری، اجتماعی و سیاسی اروپا در دوران روشنگری
  • انتقادی از فلسفه‌ی لایب‌نیتز، کلیسای کاتولیکی و تمامی تفکرات متعصبانه و خودپسندانه
  • یکی از بزرگ‌ترین آثار کلاسیک ادبیات فرانسه
  • داستانی با درون‌مایه‌های فلسفه‌ی اگزیستانسیالیسم

رمانفرانسوا ولتر

تعداد صفحه 136

کاندید یا ساده دل، نام شاهکاری کوتاه از ولتر است که برای اولین‌بار در سال 1759 منتشر شد. ولتر نویسنده، شاعر، تاریخ‌دان و فیلسوف سرشناس دوره‌ی روشن‌گری در اروپا بود که به دلیل انتقادهایش از کلیسا و دفاع از مفاهیمی مانند آزادی بیان و جدایی دین از حکومت، بسیار مشهور شد.

این نویسنده‌ی بزرگ روحی سرکش داشت و در سراسر عمر، به دلیل انتقاد از معضلات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مرتب مورد خشم و غضب حاکمان و قدرتمندان بود. ولتر در زمینه‌های مختلف ادبی، نمایشی، سیاسی، تاریخی و حتی علمی کتاب‌ها و مقالات بسیاری به رشته‌ی تحریر درآورده است و حدود 26 داستان و حکایت از این میان وجود دارد.

وقایع رمان کاندید در شهری در آلمان روی می‌دهد. کاندید جوانی ساده‌دل، صادق و بی‌ریاست که در قلعه‌ی بارون (baron) زندگی می‌کند. کاندید در قلعه معلم فلسفه‌ای به نام پانگلوس داشت که به اشراف‌زاده‌ها، درس خوشبینی نسبت به دنیا را می‌داد و مدعی بود که این دنیا، بهترین دنیایی است که می‌تواند وجود داشته باشد (مشابه فلسفه لایب‌نیتز).

کاندید عاشق دختر بارون، کونه‌گوند، می‌شود و این دلیلی می‌شود برای اخراج او از قلعه. ماجراجویی‌های کاندید پس از اخراج از قلعه، در کنار زندگی میان مردم عادی، شروع شده و در این راه، متحمل درد و رنج‌های بسیاری می‌شود. او، که هنوز به فلسفه‌ی پانگلوس باور داشت، پس از تجربه و مشاهده معضلات و فجایع انسانی مانند فقر، جنگ، دروغ، ریاکاری مردم و دورویی کلیسا، کم‌کم به فلسفه‌ی پانگلوس شک می‌برد.

اما همه‌ی این اتفاقات تازه شروعی بر ماجراهای فلسفی و طنزگونه‌ی کاندید در جاهای مختلف است که پشت سرهم و بدون توقف برای او پیش می‌آیند؛ مانند حمله به قلعه‌ی بارون و وصال دوباره‌ی کاندید با کونه‌گوندِ بازمانده تا ملاقات با فیلسوفی به نام مارتین که عقیده‌ای کاملا برخلاف پانگلوس دارد.

در دنیای ادب، ولتر را «استاد نثر فرانسه» شناخته‌اند، زیرا که او ساده و کوتاه و روشن می‌نوشت. ولتر در این رمان سعی بر کوبیدن تمامی خودبینی‌ها و خودستایی‌ها دارد و با خواننده کاری می‌کند تا، همراه با کاندید، سیستم فکری خود را زیر سوال برده و از جنبه‌های تازه و مختلف زندگی، به دنبال معنای زندگی بگردد.

از دیگر آثار ترجمه شده از ولتر می‌توان به مجموعه داستان کوتاه «شاهزاده خانم بابل» با ترجمه‌ی ناصح ناطق (نشر علمی و فرهنگی) اشاره کرد. این کتاب توسط رضا مرادی اسپیلی ترجمه شده و در نشر نگاه چاپ شده است.

در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:

«انسان به دلیلی طبیعت فاسدی دارد. گرگ به‌دنیا نمی‌آییم ولی دست‌کمی از گرگ نداریم. خدا به ما نه توپ بیست و چهار پوندی داده، نه سرنیزه ولی ما این وسایل را برای تباهی خودمان می‌سازیم.»

 

«کاندید ادامه داد: تو از عشقی که دو دختر به میمون‌ها نشان می‌دادند؛ در آن سرزمین اوریون‌ها که برایت تعریف کردم، شگفت‌زده نشدی؟ ــ نه اصلا، من چیز عجیبی در این احساسات نمی‌بینم، من آن‌قدر چیزهای خارق‌العاده دیده‌ام که دیگر چیزی به نظرم عجیب نمی‌آید. ــ تو فکر می‌کنی که همیشه انسان‌ها مثل امروز هم‌دیگر را قتل‌عام خواهند کرد؟ که همیشه دروغگو، خیانتکار، ناسپاس، دزد، ضعیف، آب‌زیرکاه، بزدل، بدگو، شکم‌پرست، باده‌خوار، خسیس، جاه‌طلب، حسود، خونخوار، تهمت‌زن، هوس‌ران، کهنه‌پرست، ریاکار و احمق باقی خواهند ماند؟ مارتین گفت: قبول داری که همیشه هرجا باز، کبوتری یافت شکارش می‌کند؟ ــ البته. ــ خوب، اگر بازها همیشه طبیعت خود را حفظ می‌کنند، پس چطور گمان می‌کنی که انسان تغییر خواهد کرد؟ ــ اُه، اینجا اختلاف عمیقی جود دارد، به دلیل آزادی خواسته…»

 

«مارتین گفت: بیایید بدون نظریه‌پردازی، کار کنیم. این تنها روش قابل تحمل کردن زندگی است. تمامی گروه کوچک از این طرح پسندیده استقبال کردند؛ هر کس شروع به آزمودن استعدادش کرد. قطعه زمین کوچک محصولات عالی‌ای داد. کونه‌گوند، حقیقت‌اش بی‌نهایت زشت بود ولی نان‌روغنی‌پز ماهری شد. پاکت شروع به گل‌دوزی کرد، پیرزن رختشویی. همه، تا حتی برادر ژیروفله، کاری مفید انجام می‌داد. او درودگری خوب، و حتی مردی شریف شد و پانگلوس از روی عادت گاهی به کاندید می‌گفت: تمام حوادث در بهترین دنیاهای ممکن به‌هم پیوسته‌اند، چرا که به هرحال، اگر تو از یک قصر عالی به خاطر عشق دوشیزه کونه‌گوند، با اردنگی بیرون انداخته نمی‌شدی، اگر زیر فشار تفتیش عقاید قرار نمی‌گرفتی، اگر پای پیاده قاره‌ی آمریکا را نمی‌پیمودی، اگر شمشیر به بارون فرو نمی‌کردی، اگر تمام گوسفندان خوب ال‌دورادویی‌ات را از دست نمی‌دادی، نمی‌توانستی اینجا بنشینی و مرکبات شکرپوش و پسته بخوری. کاندید گفت: حرفی نیست، اما ما باید باغمان را شخم بزنیم.»

 

آیا این بررسی برای شما مفید بود

مشخصات محصول

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

برای ارسال دیدگاه، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید

ثبت پرسش

هنوز پرسشی ثبت نشده است.

برای ارسال پرسش، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید