کدام ترجمه بینوایان را بخوانیم؟
کتاب «بینوایان» یکی از بهترین و نامآشناترین رمانهای کلاسیک فرانسه است که توسط «ویکتور هوگو» نوشته شده و در سال 1862، برای اولین بار منتشر شد. بسیاری از بزرگان تاریخ ادبیات، از این رمان شاهکار تراژیک و تاریخی، به عنوان یکی از بهترین رمانهای قرن 19ام یاد میکنند.
ویکتور هوگو با نوشتن این رمان برخی از به یادماندنی ترین چهرههای ادبیات در سراسر تاریخ را به مخاطبین خود هدیه میدهد؛ مانند «ژان والژان» و «کوزت».
ویکتور هوگو در این رمان حجیم، که میتوان آن را برگی از تاریخ فرانسه دانست، به مفاهیمی مانند عدالت، قانون، فقر، دین مسیحیت، سیاست، اخلاقیات و عشق رمانتیک میپردازد.از روی رمان بینوایان تاکنون، اقتباسهای سینمایی، موزیکال و نمایشی بیشماری صورت گرفته است که برخی آثار در بین آنها، موفق به دریافت جوایز بسیار بزرگی شدهاند. در ادامه به بررسی بهترین ترجمه کتاب بینوایان می پردازیم.
بینوایان با ترجمۀ حسینقلی مستعان (نشر امیرکبیر، نشر بدرقه جاویدان)
«حسینقلی مستعان» از جمله مترجمان قدیمی ایرانی بود که ترجمۀ آثاری همچون «یهودی سرگردان» از اوژن سو را در کارنامه دارد. ترجمۀ حسینقلی مستعان از رمان «بینوایان» قدیمی ترین ترجمۀ موجود از آن است که تاریخ اولین چاپ آن، به سال 1309 بر می گردد! این نسخه از کتاب یکی از بهترین ترجمه کتاب بینوایان می باشد
آقای مستعان این رمان را به صورت مستقیم از زبان فرانسه به فارسی ترجمه کرده است. طی سالهای گذشته، تغییرات و اصلاحات زیادی روی ترجمۀ آقای مستعان از «بینوایان» توسط خود ایشان و دیگران صورت گرفته است. طی این ویرایشها، دقت متن بالاتر رفته، نثر ترجمه روانتر شده و زبان این نسخه امروزیتر شده است.
به طور کلی، مخاطب امروزی، با خواندن این کتاب با ترجمه ای دقیق و روان مواجه میشود که لحنی منسجم و یکدست دارد. مترجم در انتخاب واژگان و معادلهای فارسی به خوبی عمل کرده است. علی رغم این موضوع، در جای جای کتاب خواننده ممکن است با کلماتی نسبتا ادبی و قدیمی مواجه شود؛ اگرچه، آسیبی چندانی به روند خوانش او وارد نمی شود.
در نسخههای امروزی کتاب، پانویسیهای متعدد و مفصلی در کتاب مشاهده میشود که به هرچه بهتر فهمیدن رمان «بینوایان»، که آکنده از ارجاعات و اشارات به وقایع تاریخی و اشخاص و … اس، کمک میکند. در ابتدای کتاب نیز چندین مقدمه کوتاه از سوی مترجم بر چاپهای مختلف این کتاب و در ادامۀ آن، زندگینامهای بسیار مفصل و جامعه و مفید از ویکتور هوگو وجود دارد.
بهترین ترجمه کتاب بینوایان با ترجمۀ محسن سلیمانی (نشر افق)
«محسن سلیمانی» از جمله مترجمان و پژوهشگران فعال ایرانی بود که ترجمۀ آثاری همچون «فرانکنشتاین» از مری شری و «تصویر دوریان گری» از اُسکار وایلد را، در کارنامه ادبی خود داشت. ترجمۀ آقای سلیمانی از رمان «بینوایان» به مراتب از ترجمۀ حسینقلی مستعان جدیدتر است و برای اولینبار، در سال 1386 منتشر شده است.
محسن سلیمانی این اثر را به صورت غیرمستقیم از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه کردهاست. مهم ترین نکته ای که باید برای خواندن ترجمۀ آقای سلیمانی از رمان «بینوایان» در نظر گرفت این است که این ترجمه، نسخه ای خلاصه شده از این اثر است. به عبارت دیگر، محسن سلیمانی در این کتاب بسیاری از قسمتهای و عبارات رمان را حذف کردهاست.
با این حال، ترجمۀ آقای سلیمانی را نمیتوان فقط چکیدهای از این رمان بزرگ دانست؛ زیراکه حجم قابل قبولی دارد و بسیاری از بخشهای اساسی رمان را، پوشش داده است. با این حال، مترجم بسیاری از عبارات و جملات رمان را تغییر دادهاست تا بتواند متنی خلاصهشده، منسجم و یکدست را ترجمه کند.
اگرچه این ترجمه روان و خواندنی است، ولی بیشتر مناسب مخاطب کودک و نوجوان و کسانی است که دنبال خواندن خلاصۀ این رمان هستند. نثر این نسخه از ترجمه سادهتر شده است و بنابراین، تعداد پانویسیهای انگشت شماری در متن به چشم میخورد.
همچنین، مترجم در ابتدای کتاب به مقدمهای بسیار خلاصه برای نویسنده و آثارش اکتفا کرده است.
بینوایان با ترجمۀ نسرین تولایی و ناهید ملکوتی (نشر نگاه)
اولین چاپ رمان «بینوایان» با ترجمه «ناهید ملکوتی» و «نسرین تولایی» در سال 1393 منتشر شده است. این نسخه، به صورت مستقیم از زبان فرانسه به فارسی ترجمه شده و ناهید ملکوتی آن را با ترجمۀ انگلیسی اثر، مطابقت دادهاست. بنابر ترجمۀ مستقیم این اثر، شاهد متنی وفادار و دقیق نسبت به متن اصلی «بینوایان» هستیم.
مترجم کوشیده است در ترجمهاش نثری شاعرانه، ادبی و نسبتا رسمی را حفظ کند و به ارزش ادبی ترجمۀ خود را بالا ببرد. در کنار این موضوع، نثر این کتاب بسیاری روان و گیراست و مترجم در انتخاب واژگان و معادلهای فارسی برای اصطلاحات و عبارات به خوبی عمل کردهاست.
یکی از ویژگیهای مثبت این ترجمه، تعداد پرشمار پانویسیهای آن است (بیش از 2000 عدد). در ابتدای کتاب، مقدمهای مفصل از سوی خانم تولایی برای نویسنده، آثارش، رمان «بینوایان» و چگونگیِ روند ترجمه او، به چشم میخورد که بسیار مفید و خواندنی است.
بهترین ترجمه کتاب بینوایان با ترجمۀ محمدرضا پارسایار (نشر هرمس)
«محمدرضا پارسایار» از جمله مترجمان پرکار و شناخته شده آثار فرانسوی زبان به فارسی است که ترجمه آثار ادبی بزرگی را در کارنامه دارد. از جمله این آثار میتوان به رمانهای «تهوع» از ژان پل سارتر، «بیگانه» از آلبر کامو و مجموعه اشعار «گلهای رنج» از شارل بودلر اشاره کرد.
ترجمۀ محمدرضا پارسایار از رمان «بینوایان» جدیدترین و بهترین ترجمه کتاب بینوایان می باشد این اثر برای اولین بار، در سال 1396 منتشر شد. آقای پارسایار این رمان را به صورت مستقیم از زبان فرانسه به فارسی ترجمه کردهاست.
در پیشگفتار این نسخه مترجم، پس از اشارهای مختصر به زندگی و آثار ویکتور هوگو، به شرح دلایل ترجمۀ مجدد خود پرداخته است. در این بخش، آقای پارسایار توضیح دادهاست که ترجمۀ آقای حسینقلی مستعان به طور کلی از کیفیت مطلوبی برخوردار است اما، لفظ به لفظ ترجمه شده و دارای زبانی قدیمی و برخی اشتباهات در ترجمه است.
به طور کلی میتوان گفت این ترجمه، از دقت مثال زدنی و زبانی بسیاری امروزی برخوردار است. مترجم با چیره دستی تمام توانسته است به لحن، سبک و قلم ویکتور هوگو وفادار بماند و در عین حال، درگیر ترجمهای تحت اللفظی نشود.
آقای پارسایار در انتخاب واژگان و معادلهای فارسی به صورت وسواسی و بسیار خوب عمل کرده است. متن اثر بسیار منسجم، یکنواخت و روان است. پانویسهای این نسخه نیز از نظر کمّی و کیفی از سطح بسیار مطلوبی برخوردار است.
قسمت هایی از متن چهار ترجمه
«فانتین یکی از موجوداتی بود که به اصطلاح، از قمر تودۀ ملت سر بر میآورند. چون از مجهولترین ظلمتهای اجتماع بیرون آمدهبود، بر پیشانیاش علامت بینشانی و ناشناسی را مُرتسم داشت. در مونتروی سورمر متولد شدهبود.
از کدام پدر و مادر؟ کیست که بتواند به این پرسش، جواب گوید؟ کسی هرگز پدر و مادری برای او نشناخته بود. این دختر فقط فانتین نامیده میشد؛ چرا فانتین؟ هرگز کسی، نام دیگری برایش نمیدانست.» از ترجمۀ حسینقلی مستعان.
«فانتین، دختری از تودۀ مردم بود و ریشه در ناشناختهترین اعماق تاریک اجتماع داشت. در مونتروی سورمر به دنیا آمد. اما کسی نمیدانست پدر و مادرش کیست. خودش هم هیچوقت نفهمید. اسمش فانتین بود، چون اسم دیگری به یادش نمیآمد.» از ترجمۀ محسن سلیمانی.
«فانیتن از آن افرادی بود که از اعماق، به در میآیند و چون از ناشناسترین لایههای تاریک اجتماع سر به در آورده بود، مهر گمنامی و بینام و نشانی بر پیشانیاش خوردهبود. در مونتروی سورمر چشم به جهان گشوده بود. کسی پدر یا مادرش را نمیشناخت. بر او نام فانتین گذاشته بودند و چرا فانتین؟ هیچکس او را به نام دیگری نمیشناخت.» از ترجمۀ نسرین تولایی و ناهید ملکوتی.
«فانتین یکی از کسانی بود که به اصطلاح از دل تودۀ مردم سر بر میآورند. چون از لایههای ضخیم و دست نیافتنی و تاریک جامعه بیرون آمدهبود، مُهر گمنامی و بینام و نشانی بر پیشانی داشت. او در مونتروی سورمِر به دنیا آمدهبود. از کدام پدر و مادر؟ کسی نمیدانست. هرگز پدر و مادرش شناخته نشدند. نامش فانتین بود. چرا فانتین؟ کسی نام دیگری برایش نمیشناخت» از ترجمۀ محمدرضا پارسایار.