بهترین ترجمه کتاب مردی به نام اوه
«مردی به نام اُوه» معروف ترین و بهترین رمان نویسندۀ جوان و سرشناس سوئدی، «فردریک بکمن» است. این رمان برای اولینبار توسط نشری سوئدی در سال 2012 منتشر شد و سپس، در سال 2013، برای اولینبار به زبان انگلیسی چاپ شد.
مردی به نام اوه توانست تنها پس از 18 ماه از انتشارش، به لیست پرفروشترین کتابهای «نیویورک تایمز» راه پیدا کند و به مدت 42 هفته در این فهرست باقی بماند. فردریک بکمن ایدۀ نوشتن این رمان را از فردی واقعی به نام «اُوه» گرفته است که روزی در موزهای او را دیده است.
به محض این دیدار، بکمن شروع به نشر مطالبی جالب و داستانی از شخصیت «اوه» در وبلاگ شخصی خود میکند. پس از مدتی بکمن تصمیم میگیرد این مطالب را به رمان حال حاضر تبدیل کند که به یکی از خواندنیترین و جذابترین رمانهای چند سال اخیر در ژانرهای کمدی، طنز تلخ و درام میباشد.
«مردی به نام اوه» روایتی است دلنشین و فانتزی گونه از پیرمردی به ظاهر عبوس و بداخلاق که قواعد و روتینهای روزانۀ خاصی خود را دارد. علارغم پوستۀ سفت و سخت شخصیت او، «اوه» ویژگیهای منحصربهفرد و مهربانانهای را در درون خودش یدک میکشد که داستانی غمانگیز پشت آن وجود دارد. اما بعد از اتفاقی متحول کننده، قرار است همه چیز تغییر پیدا کند…
در ادامه بهترین ترجمه کتاب مردی به نام اوه را، بررسی خواهیم کرد. همچنین میتوانید برای آموزش بیشتر جهت انتخاب یک مترجم خوب برای آثار ادبی، مقالۀ «تکنیکهای پیداکردن بهترین ترجمۀ یک کتاب یا اثر ادبی» را مطالعه فرمایید.
1- مردی به نام اووه با ترجمۀ محمد عباس آبادی (نشر کتابسرای تندیس)
محمد عباسآبادی از جمله مترجمان پرکار ایرانی است که ترجمۀ آثاری همچون رمانهای «فداکاری مظنون x» از کیگو هیگاشینو، «قتلهای هونجین» از سیشی یوکومیزو و «زمرد نحس» از دانلد ای وست لیک را در کارنامه دارد.
ترجمۀ آقای تهرانی از این رمان یکی بهترین ترجمه های کتاب مردی به نام اوه می باشد. ترجمۀ محمد عباسآبادی، در کنار ترجمۀ حسین تهرانی، قدیمی ترین نسخۀ ترجمه موجود از این رمان خواندنی است که تاریخ اولین چاپ آن، به سال 1395 بر میگردد. این ترجمه به صورت مستقیم از زبان انگلیسی به فارسی صورت گرفته است.
آقای عباسآبادی نام شخصیت اصلی را اندکی متفاوت ترجمه کرده است و به «اووه» تغییر داده است که گویا تلفظ درستتری دارد. ترجمۀ محمد عباسآبادی از رمان «مردی به نام اوه» یکی از دقیقترین و وفادارترین نسخههای موجود از آن در بازار نشر ایران است.
مترجم در این اثر کوشیده است تا هرچه بیشتر به متن اصلی رمان و قلم نویسنده وفادار بماند و در عین حفظ دقت در ترجمه، متنی روان، یکدست و منسجم را به خواننده عرضه کند. آقای عباسآبادی در انتخاب معادلهای فارسی برای عبارات و اصطلاحات انگلیسی، نسبت به دیگر ترجمهها، بسیار خوب عمل کرده است.
این نکته لازم به ذکر است که این ترجمه، در کنار ترجمۀ خانم فرحناکیان، از حذفیات کمتری برخوردار است. در این نسخه هیچگونه مقدمه، موخره یا تحلیلی دیده نمیشود. به علت ساده بودن متن این رمان، تعداد پانویسیهای همۀ ترجمهها انگشت شمار میباشند و نیازی به تعداد بیشتری پانویسی احساس نمیشود.
2- مردی به نام اوه با ترجمۀ حسین تهرانی (نشر چشمه)
حسین تهرانی مترجم فعال آثار ادبی به فارسی است. از جمله آثار ترجمه شده به دست او میتوان به رمانهای «کشف سوسیس کاری» از اووه تیم و «چشم شب» از تیتوس مولر اشاره کرد. ترجمۀ آقای تهرانی از رمان «مردی به نام اوه» نیز در سال 1395 منتشر شده است. این نسخه نیز، به صورت مستقیم از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه شده است.
ترجمۀ آقای حسین تهرانی از رمان «مردی به نام اوه» از دقت قابل قبولی برخوردار است و نثر روانی دارد اما، در پارهای از موارد، شاهد تفاوت هایی جزئی در متن اصلی رمان و این ترجمه هستیم. مترجم در انتخاب معادل فارسی برای برخی واژهها به خوبی عمل نکرده است و میتوانست معادلهای بهتری را انتخاب کند.
به طور کلی، ترجمۀ آقای تهرانی از نظر انتقال لحن و سبک نویسنده کیفیت خوبی دارد ولی مترجم، در قسمت انتخاب واژهها، سبک آزاد تری را پیش گرفته است. در ابتدای کتاب مقدمهای کوتاه برای نویسنده و این رمان با قلم مترجم به چشم میخورد.
3- مردی به نام اوه با ترجمۀ الناز فرحناکیان (نشر نون)
از جمله آثار ترجمه شده توسط خانم «الناز فرحناکیان» میتوان به رمانهای «سباستین و ترول» از فردریک بکمن و «هیچ کس آن قدر کوچک نیست که نتواند تغییری ایجاد کند» از گرتا تونبرگ اشاره کرد.
اولین چاپ ترجمۀ الناز فرحناکیان از رمان «مردی به نام اوه» در سال 1397 منتشر شده است. این ترجمه به صورت مستقیم از زبان انگلیسی به فارسی صورت گرفته است. ترجمۀ خانم فرحناکیان از نظر دقت در انتخاب واژگان و انتقال لحن و سبک نویسنده، از کیفیت خوبی برخوردار است.
مترجم برای سادهترکردن متن و اندکی نزدیک کردن آن به زبان فارسی، برخی از اصطلاحات و عبارات را تغییر داده است و سادهتر نموده است. این نکته لطمهای به انتقال مفهوم و منظور نویسنده وارد نکرده است. در این ترجمه نیز، هیچگونه مقدمه، موخره یا تحلیلی دیده نمیشود.
4- مردی به نام اوه با ترجمۀ علی اکبر قاری نیت (نشر نسل نواندیش)
از آثار ترجمه شده توسط «علیاکبر قارینیت» میتوان کتابهای «قدرت فکر» از برایان تریسی و «زن پشت پنجره» از ای جی فین را نام برد. ترجمۀ علیاکبر قارینیت از رمان «مردی به نام اوه» یکی از جدیدترین ترجمههای معتبر از این رمان است که اولین چاپ آن، در سال 1399 منتشر شده است.
این نسخه نیز به صورت مستقیم از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه شده است. به طور کلی، ترجمۀ علیاکبر قارینیت از پس انتقال مفهوم و مضامین اصلی رمان به خوبی بر میآید، ولی در قسمت دقت و انتقال سبک، عملکرد متوسط رو به بالایی دارد.
مترجم سبک نسبتا آزادتری را در جمله بندیها رعایت کرده است و در بسیاری از جملات، تغییرات ریز و درشتی اعمال کرده است. در انتخاب معادلهای فارسی برای اصطلاحات و عبارات رمان نیز، این ترجمه نمره قابل قبولی میگیرد. در این نسخه از ترجمه، فقط در ابتدای کتاب، تعدادی از نقدهای مثبت راجع به رمان به چشم میخورد و مقدمه یا موخرۀ دیگری، در آن یافت نمیشود.
محصولات مرتبط: معجزه شکرگزاری
قسمت هایی از متن چهار ترجمه
ساعت یک ربع به شش است و اولین برف درست و حسابیِ سل مثل پتوی سردی روی مجموعۀ خانههای ردیفیِ خُفته را پوشانده است. کتش را از روی قلاب بر میدارد و برای سرکشی روزانهاش از خانه بیرون میرود.
با آمیزهای از تعجب و ناخوشنودی میبیند که گربه بیرون خونهاش روی برف نشسته. این طور به نظر میآید که تمام شب آنجا نشسته بوده. اووه برای ترساندن و فراری دادن آن درِ جلویی را خیلی محکم به هم میکوبد. ظاهرا گربه به اندازهای عقل ندارد که بترسد. از ترجمۀ محمد عباسآبادی.
ساعت یک ربع به شش است و اولین برف درست و حسابی این سال سطح این شهرک خوابزده را مانند یک درپوش سرد پوشانده است. اُوِه کت آبیاش را از روی گیرۀ جالباسی بر میدارد و بیرون میرود تا بازرسی روزانهاش را انجام دهد.
همزمان شگفتزده و عصبانی، چشمش به گربهای می افتد که جلوِ خانۀ او، روی برفها نشسته است. از قیافۀ گربه چنین برداشت میشود انگار تمام شب را همانجا چمباتمه زده است. اُوِه عمداً در را محکم میبندد تا گربه را بترساند. ولی انگار گربه حتا آن قدر شعور ندارد که بترسد و فرار کند. از ترجمۀ حسین تهرانی
یک ربع به ساعت شش مانده و اولین برف درست و حسابی امسال مثل پتوی سردی ردیف خانههای به خوابرفته را پوشانده. اُوِه کتش را از روی جالباسی بر میدارد و برای بازرسی روزانه از خانه بیرون میرود.
با شگفتی و نارضایتیِ همزمان گربه را میبیند که مقابل در خانۀ او روی برف نشسته، طوری که انگار تمام شب آنجا نشسته بوده. اوه در را محکمتر از همیشه به هم میکوبد تا گربه را بترساند. اینطور که پیدا است، گربه اهل ترسیدن نیست. از ترجمۀ الناز فرحناکیان.
ساعت یک ربع به شش بود و اولین برف زمستانی مانند یک پتوی سرد و سفید خانهها را پوشانده بود. کتش را از جالباسی برداشت و برای بازرسی روزانهاش بیرون رفت. با تعجب و ناراحتی گربه را دید که بیرون خانهاش روی برفها نشستهاست. به نظر میرسید تمام شب آنجا نشسته بود. اُوِه با شدت زیاد در حیاط را محکم زد تا گربه بترسد و فرار کند. ولی انگار گربه از این جور چیزها نمیترسید. از ترجمۀ علیاکبر قارینیت.