بررسی و مقایسه تطبیقی ترجمه های مختلف رمان «خاطرات خانه مردگان»
کتاب «خاطرات خانۀ مردگان» رمانی از فئودور داستایفسکی است که در بازۀ سال های 1860 تا 1862 در مجلۀ ورمیا چاپ شد. این رمان یکی از بهترین شاهکارها و نیمه خودزندگینامه های داستایفسکی است. رمان خاطرات خانه مردگان که حاوی خاطرات نویسنده از زندان و تبعید است، مانند گزارشی ادبی، روان و به نسبت راحت است. داستایفسکی بیش از هرچیزی، به محتوای روان شناسانه و فلسفی رمان اهمیت داده است. همچنین، در برخی از قسمت های رمان نیاز به توضیحات پاره ای از اصطلاحات و گفته ها احساس می شود.
رمان یادداشت هایی از خانۀ مردگان با ترجمۀ سعیده رامز (فرهنگ نشر نو)
خانم سعیده رامز رمان «یادداشت هایی از خانه مردگان» را به صورت مستقیم از زبان روسی ترجمه کرده و ترجمه ای به نسبت جدید است که در انتشارات فرهنگ نشر نو به چاپ رسیده است. با توجه به اینکه ترجمه از زبان اصلیِ رمان انجام شده است، لحن و محتوای این نسخه، بسیار نزدیک به متن اصلی رمان است. این ترجمه زبان جدید و روانی دارد. در ترجمۀ خانم رامز شاهد تعداد زیادی پانویسی هستیم که برای فهم بهتر متن رمان، بسیار مفید هستند. در این نسخه از رمان، هیچگونه مقدمه، موخره یا تفسیری، متن اصلی رمان را همراهی نمی کند.
رمان خاطرات خانۀ مردگان با ترجمۀ محمد جعفر محجوب (نشر علمی و فرهنگی)
محمد جعفر محجوب مترجم، نویسنده و محقق قدیمی ایرانی بود که در برخی از دانشگاه های داخلی و خارجی، مسئولیت تدریس زبان و ادبیات فارسی را بر عهده داشت. ار جمله آثار ترجمه شده توسط او می توان به داستان «مروارید» از جان استاین بک اشاره کرد.
ترجمۀ آقای محجوب، قدیمی ترین ترجمۀ موجود از رمان «خاطرات خانه مردگان» است که اولین چاپ آن در سال 1335 و انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ رسیده است. آقای محجوب این رمان را به صورت غیر مستقیم و از زبانی غیر از زبان روسی، ترجمه کرده است. متن ترجمه شده نسبت به نسخۀ انگلیسی رمان دقت بالایی دارد اما، نسبت به متن ترجمه شده از نسخۀ روسیِ این رمان (ترجمۀ خانم سعیده رامز)، تفاوت های بسیاری دارد. متن ترجمه به نسبت روان است اما زبان استفاده در آن قدیمی است. مترجم برای بهتر شدن، در بسیاری از موارد پانویسی های بسیار خوبی را برای کمک کردن به خواننده نوشته است. همچنین در ابتدای کتاب خاطرات خانه مردگان، یادداشتی بسیار کوتاه راجع به رمان توسط مترجم نوشته شده است.
رمان خاطرات خانۀ مردگان با ترجمۀ پرویز شهدی (نشر مجید)
پرویز شهدی از مترجمان خوب و باسابقۀ زبان فرانسه به فارسی می باشد. او در رشتۀ ادبیات تطبیقی در دانشگاه سوربن فرانسه تحصیل کرده است. پرویز شهدی تاکنون، آثار بسیاری از نویسندگان بزرگی مانند آلبر کامو و فئودور داستایفسکی را ترجمه کرده است.
ترجمۀ پرویز شهدی نیز از رمان «خاطرات خانه مردگان»، از زبان فرانسه و به صورت غیر مستقیم انجام شده است و در سال 1391 برای اولین بار توسط انتشارات مجید منتشر شده است. ترجمۀ آقای شهدی نیز نسبت به نسخه ای که از آن ترجمه کرده است، بسیار دقیق و خوب است اما نسبت به ترجمۀ خانم رامز، تفاوت هایی دارد. نثر کتاب امروزی تر است اما، زبان استفاده شده تسلط آقای شهدی ادبی تر و نزدیک تر به فارسی پاکیزه است. این نکته بنابر سلیقۀ خواننده می تواند نکته ای مثبت یا منفی باشد. این نسخه از رمان دارای پانویسی های به نسبت کمتری از ترجمه های نشر نو و نشر علمی و فرهنگی است و همچنین، در ابتدای کتاب، شاهد مقدمه ای کوتاه و خواندنی از سوی مترجم راجع به داستایفسکی و این رمان هستیم.
رمان خاطرات خانه اموات با ترجمۀ مهرداد مهرین (نشر نگاه)
مهرداد مهرین از مترجمان قدیم فارسی بود که آثار بسیاری را ترجمه کرده است. ترجمۀ مهرین از رمان «خاطرات خانه اموات» نیز، مانند ترجمۀ آقای محجوب، بسیاری قدیمی است. این نسخه نیز به صورت غیر مستقیم و از زبانی غیر از روسی ترجمه شده است. متاسفانه در برخی قسمت های این نسخه، شاهد تفاوت های فاحش با متن اصلی رمان هستیم. تعداد پانویسی ها به نسبت مناسب به نظر می رسند و مقدمه ای کوتاه برای نویسنده و اثرش نیز، از طرف مترجم، در ابتدای کتاب آورده شده است. این ترجمه از کتاب خاطرات خانه اموات در انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.
بخشی از متن چهار ترجمۀ مختلف رمان خاطرات خانه مردگان
ترجمۀ سعیده رامز:
«در سرزمین های دوردستِ سیبری، در میان سبزدشت ها و کوه ها و جنگل های انبوه، گه گاه شهر های کوچکی به چشم می خورند با هزار یا حداکثر دو هزار نفر جمعیت و خانه های چوبی بسیار محقر و دو کلیسا، یکی در شهر و دیگری در کنار گورستان. این شهرها به دهکده های زیبای اطراف مسکو بیشتر شبیه اند تا به شهر، و معمولا حضور نیروهای پلیس محلی و کارآگاه ها و افسرانِ جزء در این شهرها بسیار چشمگیر است.»
ترجمۀ محمد جعفر محجوب:
«در اعماق سیبری، میان استپ ها و کوه ها و جنگل های صعب العبور، این سوی و آن سوی، قصبه های کوچکی به چشم می خورند. در این قصبات، غالبا بیش از دو هزار نفر سکونت ندارند و از ساختمان های آنان، جز کلبه های بدنمای چوبی و دو کلیسا که یکی در مرکز شهر و دیگری در قبرستان بنا شده است، چیزی نظر را به خود معطوف نمی دارد. این شهر ها از روستاهای بزرگ حومۀ مسکو نیز کوچک تر است. معمولا امور شهر زیر نظر ایسپراونیک ها (قاضی محلی) و معاونان و مرئوسان آنان اداره می شود.»
ترجمۀ پرویز شهدی:
«در اعماق سیبری، میان استپ، کوه و جنگلی غیرقابل عبور، این جا و آن جا، دهکده هایی دیده می شود. حداکثر دو هزار نفر در آن زندگی می کنند و جز کلبه هایی چوبی محقر و دو کلیسا یکی در مرکز ده و دیگری کنار گورستان چیز دیگری در آن به چشم نمی خورد. شهر نیست، بیشتر دهکدۀ بزرگی است شبیه آن چه دوروبر مسکو وجود دارد. اغلب ساکنانش را، روسای دادگاه، قضات و کارمندان دون پایه تشکیل می دهند.»
ترجمۀ کاظم خلخالی:
«در دورترین نقطه سیبری پنهان در میان استپ ها، کوه ها و بیشه های بی راه و صعب العبور، چند شهر کوچک با خانه هایی چوبی و دو کلیسا که در وسط شهر و دیگری خارج از شهر در قبرستان است، وجود دارد که جمعیت هر یک از این شهر شاید بیش از دو هزار نفر نباشد. این شهرها بیشتر به دهکده شباهت دارند تا شهر و قسمت اعظم ساکنینش ایسپراونیک ها، چینوویک ها و عده ای از افسران جزء با درجات مختلف و از طبقات مختلف هستند.»