رمان ها و نویسندگان برتر مکتب مدرنیسم (نو گرایی) در ادبیات ایران و جهان
مکتب ادبی مدرنیسم (نو گرایی) چیست
مکتب ادبی مدرنیسم (Modernism) یکی از اساسی ترین جنبش های بشری در ادبیات داستانی، شعر، موسیقی و دیگر هنرها بود. تاریخ شروع و رواج این مکتب ادبی را، با اندکی اغماض، می توان اوایل قرن 19 ام و پایان آن را، همزمان با جنگ جهانی دوم دانست.
مدرنیسم به نوعی، بازنمایی شیوه خاصی از زیستن و تجربه کردن زندگی به شمار می رود که حاصل تغییرات ناشی از صنعتی شدن، گسترش زندگی شهری و دور شدن از تفکر دینی است. مدرنیسم، آینه ای تمام نما از درکی جدید از زمان و مکان است؛ سرعت، حرکت، ارتباط، سفر، پویایی، آشوب و انقلاب صنعتی. در سبک مدرنیسم، قواعد قدیمی، خطی نوشتن روایت و شرح تقویم وار در داستان نویسی کنار گذاشته شد و بجای آن، تکنیک های چند صدایی (راوی گری) و دیدن روایت از طریق زوایای مختلف رواج یافت. جریان سیال ذهن، تک گویی درونی و رمان نو، از ویژگی ها و فرم های رمان نویسی در عصر مدرنیسم هستند.
به دلیل اهمیت بسیار بالا و گستردگی مکتب ادبی مدرنیسم، تاثیر آن بر ادبیات داستانیِ حال حاضر نیز بسیار مشهود است. در عصر حاضر نیز بسیار از آثار ادبی در قالب مکتب ادبی مدرنیسم قرار می گیرند. از طرفی، آثار بسیار بزرگ و مهمی از نویسندگانی هم چون «جیمز جویس»، «ویرجینیا وولف»، «جورج اورول»، «ارنست همینگوی»، «ویلیام فاکنر»، «ژان پل سارتر»، «کنوت هامسون»، «هوشنگ گلشیری» و «بزرگ علوی» نیز در این مکتب ادبی به چشم می خورند. در ادامه مقاله، با تعدادی از رمان ها و نویسندگان برتر در مکتب ادبی مدرنیسم آشنا خواهیم شد.
رمان ها و نویسندگان برتر در مکتب ادبی مدرنیسم (نو گرایی)
گرسنه نوشته ی کنوت هامسون
کتاب «گرسنه» نام اولین رمان کنوت هامسون، نویسنده مشهور نروژی است که در سال 1890 برای اولین بار منتشر شد. این رمان را آغازگر دورۀ جدیدی در ادبیات قرن بیستم می دانند. بسیاری، هامسون را «پدر ادبیات مدرن» و یا حتی «پدر ادبیات پست مدرن» خوانده اند. عجیب نیست که این نویسنده، الگوی نویسندگانی مانند «جان فانته» و «چارلز بوکوفسکی» بزرگ بوده. «توماس مان»، «فرانتس کافکا»، «ماکسیم گورکی»، «هرمان هسه» و «ارنست همینگوی» از جمله نویسندگان بزرگ دیگری هستند که از هامسون تاثیر پذیرفته اند. کنوت هامسون نویسندۀ بسیار بزرگی بود و حتی موفق به دریافت جایزۀ نوبل ادبیات در سال 1920 نیز شد، اما به دلیل حمایت سیاسی اش از حزب نازی، به نویسندۀ منفوری نیز تبدیل شده بود.
استفاده از جریان سیال ذهن و مونولگ های درونی در این کتاب اولین نمونه های استفاده شده از این تکنیک ها در تاریخ ادبیات هستند. رمان گرسنه، روایتی از زندگی خود هامسون در شهر اُسلو نیز می باشد و می توان آن را، خود زندگی نامه ای داستانی نیز دانست. رمان گرسنه روایتی است از معنا و مفهوم زندگی، رنج و به طور کلی انسانیت. گرسنگی، عشق، بیهودگی، دغدغه های اگزیستانسیال (وجودی)، مریضی و فلاکت، درون گرایی و روزمرگیِ یک انسان معنا باخته، از جمله عناصر کلیدی این رمان هستند.
اولیس نوشته ی جیمز جویس
رمان «اولیس» بزرگ ترین اثر جیمز جویس است که در سال 1922 منتشر شد. این رمان یکی از پرچم داران سبک جریان سیال ذهن و مکتب مدرنیسم است که به آن لقب «نماد و چکیدۀ مکتب ادبی مدرنیسم» را داده اند. نام این رمان و همچنین بسیاری از نام های دیگر و وقایع داخل آن، از روی حماسۀ «اودیسه» از هومر اقتباس شده است.
جیمز جویس در این رمان حجیم و ماجراجویانه، روایت اتفاقات و ملاقات های شخصی به نام “لئوپُلد بلوم” را در روزی معمولی (16 جولای) نقل می کند. تمامی وقایع حیرت انگیز و متعدد این رمان، تنها در یک روز اتفاق می افتد. لئوپلد بلوم پیرمردی یهودی است که برای هواخوری به خیابان های شهر دوبلین پناه آورده است و از طرفی، روشن فکری به نام “استیون دِدالوس” را ملاقات می کند.
وقایع کتاب اولیس حول محوریت سه شخصیت لئوپلد، ددالوس و “مالی بلوم” (همسر لئوپلد) ساخته و پرداخته شده است. هر فصل از این رمان شاهکار، به سبک و سیاقی متفاوت نوشته شده است و در جای جای رمان، می توان انتقاد ها و تأمل های عظیم نویسنده نسبت به مسائل سیاسی، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی جوامع انسانی را مشاهده کرد. خواندن رمان اولیس، یکی از چالش برانگیزترین و در عین حال بهترین تجربیات یک کتاب خوان خواهد بود.
به سوی فانوس دریایی نوشته ی ویرجینیا وولف
رمان «به سوی فانوس دریایی» اثر ویرجینیا وولف در سال 1927 برای اولین بار منتشر شده است. این رمان بر خلاف نامش، داستانی ماجراجویانه و پر از حادثه ندارد. وولف در این کتاب بیش از تحرک و فعالیت، به درونیات و ذهنیت شخصیت هایش پرداخته است. در کتاب به سوی فانوس دریایی، ما با راز ها طرف هستیم؛ راز شخصیت ها، مکان ها و نمادها. زندگیِ واقعی خود ویرجینیا وولف (در کودکی) نیز با داستان پیوند خورده است؛ و در جای جای کتاب، می توان شباهت هایی را میان روایت و زندگی شخصی وولف پیدا کرد.
ویرجینیا وولف، در کنار جیمز جویس، از نویسندگان پیشگام مکتب مدرنیسم و استفاده از سبک جریان سیال ذهن بود. همچنین، وولف را یکی از اولین زنان پیروی مکتب فمینیسم می دانند و رمان به سوی فانوس دریایی را نیز از مهم ترین آثار او در راستای فمینیسم بر می شمارند.
کتاب به سوی فانوس دریایی به سه بخش بزرگ تقسیم شده است (که از ابتدا تا انتها 10 سال فاصله زمانی دارد):
- پنجره
- زمان می گذرد
- فانوس دریایی
روایت کتاب در این سه بخش چرخشی فانوس گونه دارد؛ بدین معنی که ابتدا نور و امید و زندگی خوب در بخش اول تصویر سازی می شود (نور فانوس)، سپس ویرانی و تاریکی در بخش دوم (حد فاصل تاریکی در چرخش فانوس) و در بخش سوم نیز، شاهد تابش دوبارۀ نور از طرف فانوس هستیم. از زیبایی های چنین رمانی با خط داستانی ساده اما نثری تکنیکی، می توان به استفاده از سبک جریان سیال ذهن و ترکیب آن با نثر و محتوایی بسیار شاعرانه و روان شناسانه و همچنین، تقابل دیدگاه هنری و موسیقی گونۀ “خانم رمزی” (نماینده زنان) و دنیای خشک و به اصطلاح منطقیِ مردان اشاره کرد.
خشم و هیاهو نوشته ی ویلیام فاکنر
رمان «خشم و هیاهو»، معروف ترین اثر ویلیام فاکنر می باشد که برای اولین بار در سال 1929 منتشر شده است. عنوان این کتاب از قسمتی از متن نمایش نامۀ «مکبث» اثر ویلیام شکسپیر اقتباس شده است. ویلیام فاکنر برندۀ جوایز متعددی شده بود که مهم ترین آن ها، نوبل ادبیات در سال 1949 و دو جایزۀ پولیتزر می باشد.
رمان خشم و هیاهو، روایت زندگی خانواده ای به نام “کامپسون” را نقل می کند. روایتِ رویدادها در این رمان تا فروپاشی و نابودی این خانواده پیش می رود. رمان خشم و هیاهو در قالب مکتب ادبی رئالیسم جادویی و سبک جریان سیال ذهن نوشته شده است و چهار فصل و چهار راوی متفاوت دارد! راویِ فصل اول “بنجی کامپسون” است که به دلیل مشکل ذهنی، نمی تواند افکار و خاطرات اش را بر اساس ترتیب زمانیِ اتفاق افتادن نقل کند.
راوی فصل دوم “کوئنتین کامپسون” است که زمان را مانند قفسی ملال آور می پندارد و تصمیم به خودکشی گرفته است. راوی فصل سوم “جیسون کامپسون” است که فردی است منفعت طلب با رفتارهای جنون آمیز. اما در فصل آخر خدمتکار خانواده کامپسون، خودِ دیگر نویسنده، شروع به راوی گری می کند. او با زیرکی هرچه تمام تر سعی بر نگهداری خانواده کامپسون از فروپاشی کامل دارد؛ اما آیا موفق می شود؟
شازده احتجاب نوشته ی هوشنگ گلشیری
«شازده احتجاب» اولین رمان کوتاه هوشنگ گلشیری است که در سال 1348، برای اولین بار منتشر شد. هوشنگ گلشیری یکی از تاثیرگذار ترین و مشهورترین داستان نویسان ایرانی بود که رمان شازده احتجاب را، خوش اقبال ترین نثر خود می دانست. برای یادبود نام هوشنگ گلشیری، هرساله جایزه ای ادبی توسط بنیاد هوشنگ گلشیری به نویسندگان اهدا می شود.
کتاب شازده احتجاب از اولین نمونه های ادبیات رئالیسم جادویی در ایران است که به سبک جریان سیال ذهن نوشته شده است. علارغم استفاده از راوی سوم شخص (دانای کل)، زاویه دیدِ رمان بین راوی های اول شخص، در زمان های مختلف، دائم در رفت و برگشت می باشد. موضوع کلی کتاب شازده احتجاب درمورد فروپاشی نظام شاهنشاهی و سنتی ایرانی است که در خلال زندگی فلاکت بار حال حاضر شاهزاده ای پیر (شازده) و خاطرات وَهم آمیز گذشته اش، به صورت نمادین بیان می شود.