نیمنگاهی به ژانرها و مکتبهای ادبی
هدف اصلی مقالهی پیشرو آشنایی و آموزش خلاصه و مفید برخی از طبقهبندیهای ادبی به نام «ژانرها» و «مکتبهای ادبی» به خوانندگان ایرانی و ارتقای شناخت آنها از این عناصر ادبی برای تجربهای لذتبخشتر از مطالعهی ادبیات است.
در ابتدا باید گفت که تعریفهای متعددی از دو اصطلاح ژانر ادبی و مکتب ادبی وجود دارد؛ همچنین به احتمال زیاد تاکنون به عبارتی به نام سبک ادبی نیز برخوردهاید. با این حال سعی میکنیم به زبان خیلی ساده و خلاصه تعاریف، تشابهات و تفاوتهای این سه اصطلاح ادبی را برای شما شرح دهیم و سپس انواع آنها را به نوبت تحلیل و بررسی کنیم.
ژانر ادبی چیست و تفاوت ژانر با مکتب یا سبک ادبی چیست؟
ژانر (یا گونه) ادبی اصطلاحی است که برای طبقهبندی نوشتههای ادبی براساس تکنیکها، جزئیات، لحن، نوع فضاسازی و محتوای ارائه شده توسط نویسنده، یا حتی حجم کتاب مورد استفاده قرار میگیرد و به طور کلی و حدودی، از حالوهوا و فضای داستان و اتفاقات داخل آن خبر میدهد. ژانر نسبت به دو اصطلاح دیگر کلیتر و عمومیتر است و به خواننده، تنها طرح اولیهای از داستان میدهد.
دو اصطلاح سبک و مکتب ادبی معانی بسیار نزدیک بهم دارند و اغلب بهجای یکدیگر به کار میروند؛ اما مکتب ادبی مفهومی گستردهتر و عمیقتر است که معمولا ریشه در جنبشهای بشری با ابعاد گسترده در تفکر، هنر، سبک زندگی، فلسفه و… دارد.
بزرگترین تفاوت این دو اصطلاح را میتوان در این دانست که در سبک بیشتر به زبان و شگردهای ادبیِ آثار و در مکتب، بیشتر به محتوا و بینش آثار توجه میشود. به طور تقریبی مکتب ادبی همان سبک ادبیِ مورد استفادهی گروهی از نویسندگان، در هریک از بازههای زمانی خاص و بلند مدت تاریخی است.
قبل از پرداختن به تحلیل و تشریح مهمترین ژانرها و مکتبهای ادبی ذکر این نکته بسیار مهم است که نویسندگان و آثار آنها را اغلب نمیتوان فقط در قالب یک مکتب ادبی یا یک ژانر ادبی جای داد. بسیاری از نویسندگان از مکتبهای ادبی مختلفی پیروی میکردند و آثارشان در ژانرهای مختلفی دستهبندی شدهاند؛ بنابراین، اگر از نویسندهای نام برده میشود، پررنگترین و غالبترین ویژگی آثار آنها مد نظر است.
مهم ترین ژانر (گونه) های ادبی
تعداد ژانرهای ادبی و زیرشاخههای آنها بسیار زیاد است و ما به مهمترینها و عمومیترینِ این ژانرها اشاره میکنیم (برای آشنایی بیشتر با هر ژانر و کتاب های آن می توانید روی آن کلیک کنید):
- ژانر درام: ژانرهای تراژدی و ملودرام نیز زیر شاخه های ژانر درام محسوب می شوند.
- ژانر کمدی (طنز): این ژانر خود دارای زیر شاخه های کمدی سیاه (کمدی تلخ یا طنز تلخ)، ژانر گروتسک و ژانر تراژیک کمدی است.
- ژانر رمانتیک (عاشقانه)
- ژانر ماجراجویی: ژانر حماسی را نیز می توان یکی از زیر شاخه های ژانر ماجراجویی دانست.
- ژانر فانتزی (خیالی)
- ژانر ترسناک (وحشت): ژانرهای گوتیک و رمانتیک سیاه نیز از زیرشاخه های ژانر ترسناک هستند.
- ژانر علمی- تخیلی: یکی از زیر شاخه های این ژانر، ژانر پادآرمانشهر (دیستوپیا) است.
- ژانر جنایی و معمایی: ژانر کاراگاهی را میتوان یکی از زیرشاخههای این ژانر دانست.
- ژانر تاریخی
مکتب ادبی چیست؟
ایجاد مکتبهای ادبی گوناگون در بستر تاریخ اتفاق افتاده است؛ بدین معنا که به طور معمول مکتبهای ادبی با ترتیبی تاریخی به وجود آمدهاند، رواج یافتهاند و در نهایتا اغلب کمرنگتر شدهاند. همچنین رابطهی بین هر مکتب قدیم و جدید، رابطهای دقیق و علمی است؛ یعنی مکتبهای جدید به نوعی پاسخی به مکتبهای قدیم در جهت مخالفت، دگرگونی و یا تعدیل آنها بوده است.
سالهای ذکر شدهی داخل پرانتز در برخی از موارد، بازههای زمانی رواج یافتن آن مکتب ادبی (که در این بازهها از مکتب ادبی به عنوان جنبش ادبی یاد میشود) را نشان میدهد. (برای آشنایی بیشتر با هر مکتب ادبی و کتاب های آن می توانید روی آن کلیک کنید)
مهم ترین مکاتب ادبی
- مکتب کلاسیسم (1660-1978)
- مکتب رمانتیسم (1798-1832)
- مکتب رئالیسم (1830-1930) رئالیسم انتقادی، رئالیسم اجتماعی، رئالیسم روانشناختی و رئالیسم کثیف را میتوان از مکاتب فرعی رئالیسم دانست.
- مکتب ناتورالیسم (1865-1900)
- مکتب سمبولیسم (نماد گرایی) (1870-1890)
- مکتب سورئالیسم (فراواقعگرایی) (1920-1930)
- مکتب اگزیستانسیالیسم (وجودگرایی یا اصالت وجود) (1920-1960)
- مکتب ابزوردیسم (معناباختگی) (1950 تاکنون)
- مکتب مدرنیسم (نوگرایی) (1890-1940)
- مکتب رئالیسم جادویی (1935 تاکنون)
- مکتب پست مدرنیسم (پسا نوگرایی) (1945 تاکنون)
- مکتب فمینیسم (1960 تاکنون)
باید خاطر نشان کرد که سه مکتب مهم سورئالیسم، اگزیستانسیالیسم و مدرنیسم از نظر زمانی و تاریخی، به مقدار قابل توجهی همپوشانی داشتهاند و در آثار ادبی نیز میتوان ترکیبهای مختلفی از مبانی نظری و ادبی این سه مکتب را مشاهده کرد.
در ضمن قبل و بعد از هر یک از این سه دورهی مهم، مکتبهای فرعی و کمتر متداولی مانند دادائیسم، اکسپرسیونیسم و… نیز رواج یافتند که به نوبهی خود جریانساز بودهاند اما در این مقاله، به دلیل تخصصی شدن موضوع و خارج شدن آن از حوصلهی مخاطب، به آنها پرداخته نشده است.