بررسی و مقایسه تطبیقی ترجمه های مختلف رمان کتابخانه نیمه شب
کتابخانه نیمه شب اثری درخشان و خواندنی از سوی «مت هیگ» است که در سال 2020، برای اولین بار منتشر و در همان سال، طی 10 قسمت از رادیو BBC نیز پخش شد. مت هیگ یکی از شناخته شدهترین نویسندگان و چهرههای ادبیات داستانیِ انگلیسیِ حال حاضر دنیا به شمار میآید.
بیشتر آثار او بازه سنی وسیعی از مخاطبین، از کودک و نوجوان تا بزرگسالان، را در بر میگیرد. او را به نوعی، یکی از نویسندگان چیره دست در ژانر «ادبیات گمانه زنی» میدانند. در این ژانر، آمیزهای وسیع و بسیار جذاب از ژانرهای علمی-تخیلی، وحشت، ماورالطبیعی و فانتزی انتظار مخاطب را میکشد.
کتابخانه نیمه شب نیز، روایتی بسیار عمیق و پرکشش از همین ژانر دارد. روایت این رمان حول قهرمان مونث آن «نورا سید» میچرخد که از زندگی ناراضی است و تصمیم به خودکشی میگیرد. اما درست قبل از مرگ، نورا سید وارد کتابخانهای رویایی و جادویی میشود که جایی میان مرگ و زندگی واقع شده است و توسط کتابدار مدرسه سابق او، «خانم الم»، مدیریت میشود!
در این کتابخانه او میتواند تصمیم بگیرد تمامی زندگیهای محتملی که میتوانست با انتخابهای متفاوت داشته باشد را، تجربه کند تا به خوشبختی واقعی برسد؛ اما موضوع به این سادگی هم نیست…
کتابخانه نیمه شب به محض انتشار، به یکی از پرفروشترین آثار داستانی «نیویورک تایمز» و «واشنگتن پست» تبدیل شد و در همان سال 2020، توسط کاربران سایت معتبر «گودریدز» به عنوان بهترین کتاب داستانی انتخاب شد.
این اثر پرتعلیق و به یاد ماندنی، دارای مضامین مختلفی از دل زندگی انسان مدرن بوده که با ارجاعات فراوان به فرهنگ و رسوم معاصر اروپایی همراه شده است. بنابر همین دلیل نیز، نقش مترجم و پانویسهای مناسب در کسب تجربهای دلچسب از خواندن این کتاب، پر رنگ میشود. در ادامه، برخی از بهترین ترجمههای کتاب کتابخانه نیمه شب بررسی میشود.
1- کتابخانه نیمه شب با ترجمه محمد صالح نورانی زاده (نشر کتاب کوله پشتی):
محمد صالح نورانی زاده یکی از مترجمان فعال در حوزه ادبیات داستانی، به خصوص ادبیات کودک و نوجوان، است که ترجمه آثاری همچون «ناشناختهها» از جودی هاوزر، «ملکه سرخ» از ویکتوریا اویارد و «کاراوال» از استفنی گاربر را، در کارنامه دارد. ترجمه آقای نورانی زاده از رمان کتابخانه نیمه شب برای اولین بار در سال 1400 منتشر شده است.
این نکته لازم به ذکر است که تاریخ اولین چاپ تمامی ترجمههای اشاره شده در این مقاله، به سال 1400 باز میگردد. همچنین، تمامی ترجمههای موجود از کتابخانه نیمه شب، به صورت مستقیم از انگلیسی به فارسی صورت پذیرفتهاند. به طور کلی ترجمه آقای نورانی زاده از دقت و روانی خوبی برخوردار است.
مترجم در برخی موارد برای راحتتر شدن جملات، تغییرات جزئی را در جمله بندیها اعمال کرده است. با این وجود، ضربهای به روند داستان خورده نشده است. این ترجمه پانویسهای زیادی دارد. در اندک مواردی شاهد فاصله گرفتن از متن اصلی رمان هستیم. در این کتاب هیچگونه مقدمه، موخره یا تحلیلی به چشم نمیخورد.
بسیاری از کارشناسان و نیر مخاطبین عام، ترجمه محمدصالح نورانی زاده را بهترین ترجمه کتاب کتابخانه نیمه شب میدانند.
2- کتابخانه نیمه شب با ترجمه امین حسینیون (نشر ثالث):
امین حسینیون نویسنده و مترجم جوان و خوش ذوق ایرانی است. از میان آثار تالیفی او میتوان به رمان «شهر شرنگ» و «ماجرای خونزاد» (با همکاری مصطفی حسینیون) و از میان آثار ترجمهای او، میتوان به رمانهای «راه آهن زیرزمینی» از کولسون وایتهد و «نفس عمیق» از آن تایلر اشاره کرد.
آقای حسینیون در انتخاب معادلهای فارسی برای اصطلاحات و عبارات این رمان، بسیار خوب و مدرن عمل کرده است. در این نسخه، با ترجمهای دقیق و روان طرف هستیم که تا حد خوبی به متن اصلی وفادار بوده است. به جرائت می توان گفت ترجمه حسینیون جزء بهترین ترجمه های کتاب کتابخانه نیمه شب محصوب میشود.
تنها در مواردی شاهد تغییرات کوچکی در جمله بندیها از سوی مترجم هستیم که در جهت روانتر شد متن صورت گرفته است. از جمله ویژگیهای خوب این نسخه از ترجمه، میتوان به پانویسهای این ترجمه پر تعداد و مفصل آن اشاره کرد. در انتهای کتاب نیز، آقای حسینیون موخرهای کوتاه و خواندنی برای رمان نوشته است.
3- کتابخانه نیمه شب با ترجمه مینا صفری (نشر میلکان):
مینا صفری از جمله مترجمان تازه کار ایرانی است. از میان آثار ترجمه شده به دست او میتوان از کتابهای «پادشکننده» از نسیم نیکلاس طالب و «کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم» از تینا سیلینگ نام برد. میتوان ترجمه خانم صفری از رمان کتابخانه نیمه شب را، وفادارترین ترجمه موجود از این رمان نسبت به متن اصلی آن دانست.
در این ترجمه، شاهد ترجمهای دقیق و یکدست هستیم که به متن اصلی رمان وفاداری زیادی دارد. مترجم در انتخاب واژگان و معادل سازیهای فارسی بسیار خوب عمل کرده است. در این نسخه از رمان، مترجم برای جلوگیری از حذفیات زیاد در برخی بخشها، از معادلهایی تعدیل شده استفاده کرده است.
تعداد پانویسها به نسبت دیگر ترجمهها تعداد کمتری دارد. با این وجود، این پانویسها بسیار کلیدی و خوب بوده و مترجم فقط از ذکر نامهای لاتین اسامی خاص در پانویسها، چشم پوشی کرده است. در این ترجمه هیچگونه مقدمه، موخره یا تحلیلی دیده نمیشود.
4- کتابخانه نیمه شب با ترجمه صبا نوروزی (نشر کتاب پارسه):
از جمله آثار ترجمه شده توسط صبا نوروزی میتوان به کتابهای «استبداد شایستگی» از مایکل سندل و «اقتصاد خوب برای دوران سخت» از آبهیجیت بنرجی اشاره کرد. خانم نوروزی در این ترجمه کوشیده است تا به متن اصلی رمان وفادار بماند و در بسیاری از بخشهای کتاب، توانسته است تا حد قابل قبولی این نکته را اعمال کند.
با این وجود، در مواردی شاهد لغزشهایی در ترجمه و اشتباهاتی هستیم که موجب شده است نثر کتاب تا حدی از متن اصلی رمان فاصله بگیرد. متاسفانه در این ترجمه میزان حذفیات نسبت به ترجمههای دیگر بیشتر است. پانویسها گرچه تعداد نسبتا بالایی دارند اما، جا داشت که مفصلتر و پر تعدادتر باشند.
در ترجمه کتاب کتابخانه نیمه شب مترجم ترجیح داده است عبارات خاصی مانند «نظریه ریسمان» را به جای معادل سازی به فارسی، به همان صورت انگلیسی «استرینگ تئوری» ترجمه کند و برای آن پانویس بنویسد. در این ترجمه نیز، هیچگونه مقدمه، موخره یا تحلیلی وجود ندارد.
قسمتهایی از متن چهار ترجمه:
ترجمه محمد صالح نورانی زاده: در ملاقات بعدی نورا از کتابخانه نیمه شب، خانم الم به او کمک کرد شبیهترین زندگی را نسبت به آنچه روی برچسب بطری نوشیدنی رستوران خوانده بود پیدا کند. بعد هم کتابی به نورا داد که او را به آمریکا برد.
ترجمه امین حسینیون: وقتی نورا بار دیگر به کتابخانه نیمه شب برگشت، خانم الم کمکش کرد آن زندگیای را پیدا کند که به زندگی توصیف شده پشت بطری شراب نزدیکتر باشد؛ همان بطری که از رستوران برداشته بودند. بالاخره یک کتاب به دست نورا داد و فرستادش به آمریکا.
ترجمه مینا صفری: در بازگشت مجدد به کتابخانه نیمه شب، خانم الم به نورا کمک کرد تا زندگیای را که میتوانست زیسته باشد و از همه بیشتر به زندگی تصویر شده روی برچسب بطری شراب آن رستوران نزدیک باشد پیدا کند. به این ترتیب، کتابی به نورا داد که او را به آمریکا فرستاد.
ترجمه صبا نوروزی : نورا در سفر بعدیاش به کتابخانه نیمه شب، از خانم اِلم خواست تا برایش آن زندگی را پیدا کند که به خودزندگینامه نوشته روی بطری شرابی که از رستوران آورده بود، نزدیک بود. پس به نورا کتابی داد که او را به آمریکا برد.