بهترین رمان ها و نمایشنامه های مکتب ادبی ابزوردیسم (معناباختگی)
مکتب ادبی ابزوردیسم (معناباختگی) چیست و چگونه شکل گرفت
بیشتر متفکران اگزیستانسیالیستی معتقد بودند که قالب هنری که به بهترین شکل قوه ی آشکار کنندگی هنر را نمایان می سازد، نمایشنامه است و سپس رمان. در اجرای این نمایشنامه ها، یکی از انواع تئاتر شکل گرفت به نام تئاتر ابزورد (معناباخته، عبث). نمایشنامه های ابزورد فاقد هرگونه خط نمایشی مستقیم هستند و بجای آن، فرم های سنتی را با آوردن عناصر غیر منتظره و انکار هرگونه تلاشی برای معنادار کردن وقایع روی صحنه، به سخره می گرفتند. منظور از معناباختگی در این گونه آثار ادبی، بی معنایی مطلق و پوچ گرایی (نیهیلیسم) نمی باشد و بی معنایی، در قالب بیان روایت به طرز نامفهوم و نامرتبط به زمان، مکان و فضای اثر ادبی و دنیای آن تعریف می شود.
بنابراین مکتب ابزودیسم بیشتر یک مکتب برخواسته از هنر تئاتر و نمایش است تا ادبیات و رمان؛ اما دو تن از بزرگان این مکتب، یعنی آلبر کامو و ساموئل بکت، در همان زمان که به نوشتن نمایشنامه های معناباخته می پرداختند، در رمان های خود نیز از این سبک و ویژگی های آن استفاده می کردند. این مکتب که نسبت به اگزیستانسیالیسم جدیدتر است و از دهه 1950 به بعد میلادی رواج یافته است، همپوشانی بیشتری با مکتب ادبی مدرنیسم دارد. در ادامه، تعدادی از بهترین آثار ادبی خلق شده در مکتب ابزوردیسم مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
بهترین رمان ها و نمایشنامه های مکتب ادبی ابزوردیسم (معناباختگی)
نمایشنامه در انتظار گودو از ساموئل بکت
نمایشنامه «در انتظار گودو» مشهورترین اثر ساموئل بکت و یکی از بهترین نمونه های ادبیات ابزودیسم می باشد. این نمایشنامه در بین سال های 1948 و 1949 نوشته شد. در انتظار گودو نمایشنامه ای در ژانر تراژیک کمدی است. به این نمایشنامه لقب «برجسته ترین نمایشنامه قرن بیستم» را داده اند. این نمایشنامه جزو لیست 100 کتاب برتر قرن روزنامه لومند نیز می باشد. همچنین، ساموئل بکت در سال 1969 موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شده است.
این نمایشنامه دو شخصیت اصلی به نام “ولادیمیر” و “استراگون” دارد. ولادیمیر و استراگون دو دوست قدیمی و مسن هستند که در مکان و زمانی نامعلوم در کنار درختی، انتظار رسیدن فردی به نام “گودو” را می کشند. تمامی صحبت ها و فکرهای این دو نفر گنگ هستند و نامطمئن. آن ها حتی نمی دانند فردی به نام گودو را تا به حال دیده اند یا اینکه اصلا می آید یا خیر. تمامی صحبت های آن ها از اتفاقات عجیب و غریب و نامربوطی است که بر سر جفتشان آمده و در این حین، فلسفه بافی های نویسنده نیز در خلال صحبت های گیج و گنگ آن ها هویدا می شود. تا به انتهای نمایش مشخص نمی شود که گودو بالاخره می آید یا نه اما کودکی ناشناس هر روز به آن ها سر میزند و از طرف گودو پیام می آورد که امروز نمی آید و فردا می آید. در این حین، “لاکی” و “پوزو” را که ارباب و برده ای عجیب هستند را مشاهده می کنند و با آن ها گرم گفتگو می شوند.
رمان بیگانه از آلبر کامو
رمان «بیگانه» شاهکار بی بدیل آلبر کامو است که یکی از مشهورترین جملات ابتدایی بین آثار ادبی در سراسر دنیا را دارد: «امروز مامان مرد. شاید هم دیروز؛ نمی دانم».
بیگانه اولین رمان آلبر کامو است که در سال 1946 منتشر شد. این رمان روایت مردی به نام “مورسو” است که توانایی همرنگ شدن با جامعه و چارچوب های اخلاقی و رفتاری آن را ندارد. مورسو مردی است که به دلیل گریه نکردن در مراسم ختم مادرش یا عدم بروز احساساتش، بیش از آنچه که باید مورد قضاوت قرار می گیرد و محاکمه می شود و حتی تا چوبه دار نیز پیش می رود!
رمان بیگانه به نوعی یکی از اولین نمونه های آثار ادبی مکتب ابزوردیسم (عبث گرایی) در ادبیات داستانی است. همچنین، این رمان به دلیل داشتن درون مایه فلسفی و وجودی، گاها به اشتباه جزو آثار ادبیات اگزیستانسیالیسم (وجود گرایی) دسته بندی می شود.
نمایشنامه کرگدن از اوژن یونسکو
نمایشنامه «کرگدن» یکی از مشهورترین آثار نمایشی مکتب ادبی ابزوردیسم است که در سال 1959 توسط اوژن یونسکو نوشته شد. این نمایشنامه یک اثر آوانگارد و پسا جنگ جهانی دوم است و زبانی نیشخندگونه و طنز تلخ دارد که به ژانر گروتسک نمایشی بسیار نزدیک است. در این نمایشنامه نمادین، نویسنده به انتقاد تند و تیز از فاشیسم و نازیسم می پردازد و عبث بودن آن ها را، در تئاتر ابزورد خود رو می کند. حرکت های توده ای، فرهنگ، مسئولیت پذیری، منطق و پیروی های کورکورانه از جمله مفاهیمی است که در خلال متن زیبا و نمادین این نمایشنامه واکاوی می شوند.
همه چیز با پیدا شدن سر و کله یک کرگدن در شهر شروع می شود. همه شخصیت های گنگ و مه گرفته ی نمایشنامه، با دیدن کرگدن یکه می خورند و شروع به حرف زدن می کنند. تک تک این شخصیت ها، به عنوان نمادی از انسان مدرن، به نوبت تبدیل به کرگدن می شوند! اما چگونه؟ این سوالی است که باید با واکاوی نمادهای نمایشنامه به آن پاسخ داد. سوالی که شخصیت اول نمایشنامه مدام از خود می پرسد و وقتی که متوجه می شود، تنهایی و عدم پیروی از قدرت های متعصبانه را انتخاب می کند.
رمان تبصره 22 از جوزف هلر
رمان «تبصره 22» معروف ترین اثر داستانی جوزف هلر، نویسنده آمریکایی است که نوشتن آن تقریبا 8 سال طول کشید و در نهایت در سال 1961 برای اولین بار منتشر شد. این رمان از دید راوی سوم شخص (دانای کل) نوشته شده است و از زوایای دید اشخاص مختلف، داستانِ کتاب را روایت می کند. رمان تبصره 22 از تعدادی خط داستانی مختلف (بدون داشتن ترتیب زمانی خاصی) تشکیل شده است. همچنین، تبصره 22 را یکی از بهترین رمان های قرن 20 ام می دانند.
“یوساریان” قهرمان تبصره 22 است. او مسئول بمباران یک بمب افکن بی-25 نیروی هوایی کشور آمریکا در طول جنگ جهانی دوم است. نویسنده در خلال اتفاقات طنز و تلخ و در بسیاری موارد مرگ بار برای او، دست بر عبث بودن و پوچی واقعی جنگ و اتفاقات آن می گذارد. یوساریان دوره طولانی مدتی را گذرانده است و هرچقدر ادامه می دهد، دوره اش تمام نمی شود و نمی تواند به دلیل تبصره 22 از آن انصراف دهد. بنابر همین موضوع شاهد تقابل خواست و اراده سست یوساریان با ماموریت های خطرناک و نیازمند جان فشانی او هستیم که به ملال و عبثی خنده دار می انجامد.