نمایشنامه خوانی را از کجا شروع کنیم؟ یکی از بزرگترین عواملی که افراد را از برداشتن و خواندن کتاب باز میدارد، ترس از تمام نشدن آن است! مدت زمان لازم برای به پایان رساندن یک کتاب، بسته به این است که هر روز چقدر زمان برای مطالعه داشته باشید. بنابراین اصلا عجیب نیست که گاهی […]
بهترین ترجمه های مختلف رمان خوشه های خشم چیست؟ خوشههای خشم یکی از جاودانترین رمانهای کلاسیک آمریکایی است که توسط غول ادبیات آمریکا، جان اشتاین (استاین) بک نوشته شده و برای اولین بار، در سال 1939 منتشر شده است. این اثر شاهکار، برای نویسندهاش، جایزه «کتاب ملی آمریکا» در سال 1939 و جایزه «پولیتزر ادبیات داستانی» در سال 1940 را به ارمغان آورد.
در سال 1962، جان اشتاین بک موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شد و کمیته نوبل، از رمان «خوشههای خشم» به عنوان درخشانترین اثر او یاد کردند. خوشههای خشم داستانی در سبک «رئالیسم» و «ناتورالیسم (طبیعتگرایی)» دارد و به موضوع «بحران بزرگ اقتصادی آمریکا و دنیا» در دهه 40 میلادی میپردازد.
در این رمان حجیم، جان اشتاین بک بسیاری از مفاهیم عمیق انسانی و معضلات اجتماعی و اقتصادی آمریکا و دنیا را به تصویر میکشد و با تیغ تیز نقد خود، به جان آنها میافتد.
در ادامه، ترجمه های مختلف رمان خوشه های خشم بررسی میشوند. این نکته لازم به ذکر است که تمامی ترجمههای بررسیشده به صورت مستقیم از زبان انگلیسی به فارسی صورت پذیرفتهاند.
1- خوشه های خشم با ترجمه شاهرخ مسکوب (نشر امیرکبیر)
شاهرخ مسکوب نویسنده، پژوهشگر و مترجم پرآوازه و سرشناس ایرانی بود. از ایشان آثار ادبی و پژوهشی بسیاری به جای مانده است که از جمله آنان، میتوان به ترجمه نمایشنامههای «افسانههای تبای» از سوفوکلس و «پرومته در زنجیر» از اشیل و تالیف کتاب «سوگ مادر» اشاره کرد.
ترجمه شاهرخ مسکوب از رمان «خوشههای خشم» قدیمیترین ترجمه موجود از این رمان است که تاریخ اولین چاپ آن، به سال 1337 بر میگردد. طی سالهای بعد، این ترجمه توسط «عبدالرحیم احمدی» ویرایش و بسیاری از مشکلات آن برطرف شده است.
اولین و مهمترین ویژگی بارز ترجمه آقای مسکوب نسبت به دیگر ترجمههای موجود از این رمان، استفاده مترجم از زبان و سبک غنی از آرایههای زیبا و دلنشین ادبی در این نسخه است. در واقع، شاهرخ مسکوب با چیرهدستی تمام، نثر این رمان را که لحنی نسبتا ادبی و شاعرانه دارد، با استفاده از معادلهای شیرین فارسی، بسیار ادبی و جملهبندیهای اصیل شاعرانه کرده است.
این نکته میتواند با توجه به سلیقه یا میزان آشنایی مخاطب با این نوع ادبیات، نکتهای مثبت یا منفی در نظر گرفته شود. در کنار این موضوع باید به این نکته اشاره کرد که زبان این ترجمه، با توجه به سال نشر آن، برای خوانندگان امروزی مقداری قدیمی به نظر میرسد.
به طور کلی، این ترجمه بادقت و روان بوده و سبک و لحن نویسنده را تا حد خوبی به فارسی منتقل کرده است. اگرچه در برخی موارد شاهد برخی لغزشهای کوچک در ترجمه هستیم. در این ترجمه هیچگونه مقدمه، موخره یا تحلیلی دیده نمیشود و تعداد پانویسها نیز انگشتشمار است.
2- خوشه های خشم با ترجمه عبدالحسین شریفیان (نشر نگاه)
عبدالحسین شریفیان یکی از برترین و پرکارترین مترجمان ایرانی بود. از جمله آثار بزرگی که به دست آقای شریفیان ترجمه شده است میتوان به رمانهای «جوان خام» از فئودور داستایفسکی و «دوست مشترک ما» از چارلز دیکنز اشاره کرد. ترجمه آقای شریفیان نسبت به ترجمه آقای مسکوب به مراتب جدیدتر بوده و برای اولین بار، در سال 1368 منتشر شده است.
در این ترجمه، نسبت به ترجمه آقای مسکوب، زبان مورد استفاده آقای شریفیان ساختاری بسیار امروزیتر و تا حدی سادهتر دارد. آقای عبدالحسین شریفیان در انتقال لحن شخصیتهای گوناگون کتاب، از عامیانه تا ادبی و فاخر، بسیار خوب عمل کرده است.
این ترجمه از دقت خوبی برخوردار بوده و فقط تعداد کمی اشتباه جزئی در آن وجود دارد. در ابتدای کتاب مقدمهای کوتاه از سوی مترجم به چشم میخورد و تعداد پانویسهای این نسخه اگرچه نسبت به ترجمه پیشین بیشتر است اما بیشتر آنها در مورد نامهای لاتین اسامی خاص کتاب هستند.
3- خوشه های خشم با ترجمه رضا اسکندری آذر (نشر مجید)
رضا اسکندی آذر از جمله مترجمان بسیار پرکار و خوشسلیقه ایرانی است که آثار ترجمهشده متعددی در زمینه ادبیات داستانی و روانشناسی عامه در کارنامهاش، به چشم میخورد. از جمله آثار ترجمهشده به دست او میتوان به کتابهای «باشگاه پنج صبحیها» از رابین شارما، «شهر دزدها» از دیوید بنیوف و «خفگی» از چاک پالانیک اشاره کرد.
اولین چاپ ترجمه آقای اسکندری آذر از رمان «خوشههای خشم» در سال 1395 منتشر شده است. ترجمه رضا اسکندری آذر از دقت نسبتا خوبی برخوردار است اما مترجم در این نسخه از ترجمه، سبک نسبتا آزادتری را در پیش گرفته است.
در واقع، آقای اسکندری آذر با تغییر ساختار و جملهبندیهای بسیاری از عبارات کتاب، سعی بر سادهتر کرده و روانتر کردن متن به زبان فارسی داشته است. در پارهای از موارد نیز، شاهد مواردی از فاصله گرفتن از متن اصلی و خطاهای جزئی در ترجمه هستیم. با این وجود، این ترجمه نثری روان و یکدست دارد و به روند انتقال مفاهیم و پیشرفت داستان، ضربهای وارد نشده است.
مهمترین ویژگی ترجمه آقای اسکندری آذر، نوشتن پانویسهای پرتعداد و مفصل در متن کتاب است که به خواننده در فهم هرچه بهتر اشارات و اصطلاحات متن رمان، کمک شایانی مینماید. در ابتدای این کتاب تنها مقدمهای بسیار کوتاه از سوی مترجم دیده میشود.
4- خوشه های خشم با ترجمه سعید دوج (نشر روزگار)
ترجمه آقای دوج از رمان «خوشههای خشم» یکی از ترجمه های مختلف رمان خوشه های خشم در بازار نشر ایران است که برای اولین بار، در سال 1397 منتشر شده است. از جمله کتابهای ترجمهشده به دست «سعید دوج» میتوان از رمانهای «بیگانه» و «موسسه» از استیون (استیفن) کینگ، «ناتور دشت» از دی.جی.سلینجر و «موشها و آدمها» از جان اشتاین بک اشاره کرد.
ترجمه سعید دوج از رمان «خوشههای خشم» را میتوان یکی از وفادارترین و در عین حال، امروزیترین و سادهترین ترجمههای موجود از این رمان دانست. آقای دوج کوشیده است تا ترجمهاش هرچه بیشتر به متن اصلی رمان وفادار بماند و در عین حال، در زبان فارسی نیز انسجام و روانی خود را حفظ کند.
نتیجه این کار، ترجمهای بسیار روان و شیوا شده که برای مخاطبین در تمام گروههای سنی، مناسب است. این ترجمه، نسبت به ترجمههای دیگر، میزان اشتباهات و انحرافهای کمتری دارد. مترجم به مقدمهای خلاصه در ابتدای کتاب بسنده کرده است و پانویسهای انگشتشماری، در خلال متن رمان به چشم میخورد.
قسمتهایی از متن چهار ترجمه:
«بینابین ستارهها، آسمان خاکستری میشد و هلال باریک ماه پریدهرنگ بود و وهمآمیز به نظر میآمد. تام جود و کشیش در راهی که از اثر چرخ ماشینها و گاریها در میان پنبهزار پدید آمده بود، با شتاب راه میپیمودند. افقِ مغرب ناپیدا بود و در مشرق، خط روشنی به چشم نمیخورد، فقط آسمانِ مبهم، نزدیکی سپیدهدم را خبر میداد. مردها به خاموشی گام برمیداشتند و غباری را که پاهایشان بر میانگیخت با نفس بالا میکشیدند.» از ترجمه شاهرخ مسکوب.
«آسمان در میان ستارگان، خاکستری مینمود، و هلال پریده رنگ ماه باریک بود. تام جود و کشیش سریع و چابک در جادهای راه میپیمودند که بر اثر چرخ ارابهها و تراکتورها پدید آمده بود و از میان یک کشتزار پنبه میگذشت. تنها آسمان متلاطم دمیدن صبح را خبر میداد. اما نه از افق مغرب پیدا بود و نه در مشرق خط روشنی به چشم میخورد. هر دو مرد ساکت و خاموش قدم بر میداشتند و گرد و خاکی را که خود از زمین بلند میکردند با نفس بالا میکشیدند.» از ترجمه عبدالحسین شریفیان.
«آسمان شب در پس ستارگانش به رنگ خاکستری متمایل شد و هلال ربع آخر ماه، نحیف و کم نور بود. تام جود و واعظ به سرعت در امتداد جادهای که از کوبش چرخ اتومبیل و زنجیر شِنی تراکتور در میان مزرعه پنبه ایجاد شده بود، راه میرفتند. تنها حالت متعادل آسمان، افق ناپیدای غرب و خط نوری در شرق بود که نوید رسیدن سپیده دم را میداد. دو مرد در سکوت قدم میزدند و رایحه خاک برخاسته از گامهایشان را استنشاق میکردند.» از ترجمه رضا اسکندری آذر.
«آسمان در میان ستارهها خاکستری و بیرنگ شده بود، ماه در یک چهارم آخرِ ماه، ناچیز و لاغر بود. تام جُد و کشیش در طول یک جاده به سرعت راه میرفتند. درون مزرعه پنبه، فقط جای گاریها و رد کوبیده شده تراکتورها به جا مانده بود. آسمانِ نامتعادل، رسیدن طلوع را نشان میداد. افقی در غرب وجود نداشت، فقط یک خط باریک در شرق پیدا بود. آن دو مرد در سکوت راه میرفتند و خاکی را که پاهایشان به هوا بر پا میکرد، استشمام میکردند.» از ترجمه سعید دوج.
بررسی و مقایسه تطبیقی ترجمه های مختلف رمان خوشه های خشم
هنوز بررسیای ثبت نشده است.