logo
نقد و بررسی کتاب بیشعوری
0

نقد و بررسی کتاب بیشعوری

آیا تابه‌حال به این موضوع فکر کرده‌اید که بیشعوری می‌تواند یکی از بیماری‌های خطرناک باشد؟ اگر این موضوع حتی از گوشه ذهنتان هم نگذشته است، بد نیست با اولین کاشف بیماری بیشعوری که دکتر خاویر کرمنت نام دارد آشنا شوید.

کرمنت پزشکی است که حدود 20 سال از بیماری بیشعوری رنج می‌برده و بعد از آن تصمیم به شناسایی روش‌های درمان آن گرفته است. بعد از تلاش‌های بسیار، کتابی را با همین نام منتشر کرده و در آن روش‌های تشخیص و درمان این بیماری را به اطرافیان بیمار آموزش می‌دهد.

«فرقی نمی‌کند خودتان بیشعور باشید یا با بیشعورها ارتباط داشته باشید، با کتاب بیشعوری می‌توانید راهنمای خوبی را انتخاب کرده و راه را عوضی نروید». کرمنت با نوشتن این مقدمه به شما مژده رستگاری و رها شدن از شر بیماری بیشعوری خودتان و بیشعورهای اطرافتان را می‌دهد.

فالو کردن اینستاگرام

خلاصه کتاب بیشعوری

کتاب بیشعوری یک نقد اجتماعی تمام عیار است که برای اینکه بتواند تاثیر بیشتر و بهتری روی خواننده بگذارد، از زبان طنز استفاده کرده است. استفاده از زبان طنز در این کتاب بسیار بجا و درست بوده و باعث می‌شود خواننده برای مطالعه ادامه کتاب دلزده نشود.

اگر کرمنت از زبان دیگری برای نوشتن استفاده می‌کرد، مطمئنا نمی‌توانست تا این حد موفق شود. ممکن است بسیاری از خوانندگان با مطالعه ابتدای کتاب فکر کنند مانند سایر کتاب‌های طنز، بیشعوری هم فقط برای وقت گذرانی و تفریح نوشته شده، اما از نظر بسیاری از منتقدان، کتاب بیشعوری یکی از بهترین‌ها در دسته روانشناسی است.

با مطالعه این کتاب به جملات طلایی و تاثیرگذاری برمی‌خورید که تسلط کامل نویسنده به روانشناسی و جامعه شناسی را نشان می‌دهد. جملات این کتاب در واقع بازتاب کننده رفتار اذیت کننده انسان‌هایی است که خودشان هرگز متوجه آن نمی‌شوند.

خاویر کرمنت در کتاب «بیشعوری» یا «راهنمای عملی شناخت و درمانِ خطرناک‌ترین بیماری تاریخ بشریت»، انواع واقعیت‌ها و رفتارهایی را که هر فرد در زندگی روزانه با آن‌ها سروکار دارد توصیف می‌کند و پدیده بیشعوری را در جهان مدرن امروز به تصویر می‌کشد.

او در این کتاب خودش را یک فرد بیشعور می‌داند که به مرحله درک و پذیرش بیماری‌اش رسیده و توانسته است آن را درمان کند. به گفته او، پذیرش بیماری مهم‌ترین و سخت‌ترین مرحله درمان است و بعد از این مرحله است که درمان اصلی شروع می‌شود. اگر فردی بیماری‌اش را نپذیرد، راه درمانی برایش وجود نخواهد داشت.

بیشعوری نوعی بیماری است و افراد بیشعور با نادانی‌ها و منفعت طلبی‌هایشان، مدام به جهان پیرامون آسیب می‌رسانند. کرمنت معتقد است بیشعورها، افرادی نابغه و باهوش هستند که درگیر این بیماری شده‌اند و با غرور، خودخواهی، مردم آزاری و اعتماد به نفس کاذب، دیگران را آزار می‌دهند.

خاویر کرمنت می‌گوید افراد بیشعور در 8 دسته جای می‌گیرند و هر کدام از این دسته‌ها، دارای زیرمجموعه‌هایی نیز هستند. کرمنت در این کتاب هر کدام از این دسته‌ها و زیرمجموعه‌ها را بررسی کرده و ویژگی‌هایشان را بیان می‌کند.

بخش‌های مختلف کتاب بیشعوری

کتاب بیشعوری شامل 5 بخش اصلی و 26 زیرمجموعه است. در بخش اول نویسنده به این سوال می‌پردازد که بیشعور کیست و چرا یک فرد باید بخواهد بیشعور باشد. با اتمام این بخش به تعریف کلی بیشعوری خواهیم رسید. در بخش دوم کرمنت انواع بیشعوری را بررسی کرده و بیشعورها را در 8 دسته جای می‌دهد.

در بخش سوم کتاب، بیشعوری در جوامع بررسی شده و در بخش چهارم به انواع تعاملات انسان‌ها با افراد بیشعور پرداخته می‌شود. آخرین بخش کتاب هم راه نجات بیماری را توصیف کرده و روش‌های درمان را معرفی می‌کند. در ادامه به طور کامل‌تر در مورد هر بخش توضیح می‌دهیم.

بخش اول: چه کسی بیشعور است و چرا یک نفر باید بخواهد بیشعور باشد؟

کرمنت این بخش کتاب را با جمله‌ای جالب شروع می‌کند: «اگر بیشعورها عاشق می‌شوند فقط به یک دلیل است؛ می‌خواهند در هیچ چیز کم نیاورند، از جمله عشق». سپس ابتدا به بخش‌هایی از زندگی افرادی می‌پردازد که دارای نشانه‌هایی از بیشعوری بوده اما خودشان از آن‌ها بی‌خبرند.

با این کار خصوصیات افراد مبتلا به بیماری بیشعوری را بیان می‌کند و ویژگی‌های بارز آن‌ها را به خواننده می‌شناساند. کرمنت می‌گوید بیشعورها افراد متعصب و از خود راضی هستند که هیچ نشانه‌ای از دلسوزی در آن‌ها دیده نمی‌شود.

علاوه بر این، درخواست‌های محترمانه‌ای از دیگران نداشته و با آن‌ها به لحن دستوری صحبت می‌کنند. او در ادامه این بخش خصوصیات دیگری از بیشعورها را بیان کرده و به معرفی دسته‌ها و گروه‌هایی می‌پردازد که بیشتر از سایرین در معرض بیماری بیشعوری قرار دارند.

بخش دوم: انواع بیشعورها

در این بخش از کتاب او بیشعورها را در 8 دسته تقسیم‌بندی می‌کند؛ بیشعور اجتماعی، بیشعور تجاری، بیشعور مدنی، بیشعور مقدس‌مآب، بیشعور عرفان باز، بیشعور دیوان سالار، بیشعور بیچاره و بیشعور شاکی. سپس در مورد ویژگی هر دسته صحبت کرده و نتایج حاصل از بیشعوری آن‌ها را مطرح می‌کند.

به عنوان مثال در مورد بیشعورهای اجتماعی می‌گوید بیشعورهای اجتماعی در واقع همان بیشعورهای معمولی هستند که ممکن است در هر مکانی از جمله خیابان، سینما، مهمانی یا حتی در خانه با آن‌ها مواجه شویم. از آنجا که این دسته از افراد به راحتی در قالب انسان‌های معمولی ظاهر می‌شوند، تشخیص آن‌ها سخت است.

بخش سوم: وقتی جامعه بیشعور می‌شود

در این بخش به تاثیرات بیشعوری در جامعه پرداخته شده است. بیشعوری بیماری خطرناکی است که می‌تواند در مقیاس‌های وسیع نیز بروز کرده و منجر به بیشعوری جمعی شود. به عنوان مثال حوزه‌های تجارت و حوزه رسانه مستعدترین بخش‌ها برای بروز بیشعوری هستند.

نویسنده این بخش از کتاب را «بیشعوری در رسانه، یک اپیدمی واقعی» می‌نامد. حوزه رسانه در واقع تمامی رسانه‌های جمعی ازجمله روزنامه، شبکه‌های تلویزیون، کتاب‌ها، مجلات و غیره را شامل می‌شود.

بخش چهارم: زندگی با بیشعورها

خاویر کرمنت در بخش چهارم به زندگی با بیشعورها پرداخته است. ممکن است دوست یا همکار یا حتی یکی از اعضای خانواده شما از این بیماری رنج ببرد و شما را نیز رنج بدهد. به همین دلیل است که باید نحوه رفتار با یک فرد بیشعور را بدانید و در روند درمان به او کمک کنید.

همانطور که در بالا نیز اشاره شد، مهم‌ترین مرحله درمان این است که فرد، بیشعوری اش را بپذیرد. کرمنت در این بخش، نحوه تشخیص یک فرد بیشعور را آموزش داده و در این باره نکاتی را ارائه می‌دهد.

بخش پنجم: راه نجات

در آخرین بخش کتاب، بعد از تشخیص نشانه‌های بیشعوری نوبت به درمان آن می‌رسد. بعد از پذیرش بیماری، مراحل دیگر شامل مرحله پشیمانی، مرحله یادگیری و سپس تمرین صفات خوب می‌شوند.

خاویر کرمنت؛ نویسنده کتاب بیشعوری

«خاویر کرمنت» Xavier Crement پزشک مطرحی بود و زندگی خانوادگی و حرفه‌ای بسیار موفقی داشت. افراد زیادی را دور و برش داشت و بسیار مورد احترام بود. همسری مهربان و دو فرزند زیبا و سالم، زندگی او را بسیار رویایی کرده بودند؛ اما به جایی رسید که زندگی با تمام قدرتش در برابرش ایستاد و به او گفت «تو بیشعور هستی و وقتش رسیده تا نتیجه رفتارهایت را ببینی!».

همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد همسر، فرزندان و دوستانش او را ترک کردند و احساس سرافکندگی و اندوهی بی پایان به او دست داد. کمی بعد متوجه شد آنچه از نظر خودش احترام و اعتماد به نفس می‌دانسته، در واقع ترس و وحشتی بوده که دیگران از او داشته‌اند.

به دلیل واکنش‌های غیرمنطقی و عجیب و غریب، هیچ کس جرات مخالفت با او را نداشته است. به همین دلیل تصمیم گرفت مشکلش را به طور جدی و اصولی برطرف کند. او با تلاش‌های بی‌وقفه نه تنها اثبات کرد بیشعوری یک بیماری است، بلکه مدعی شد مانند داروهای مخدر اعتیادآور هم هست.

نتیجه تحقیقات کرمنت اعتراف‌نامه‌ای است که آن را در قالب کتاب بیشعوری در سال 1990 در آمریکا منتشر کرد و در آن، صادقانه و با جسارت تمام، در مورد تمام رفتارهای نادرستش حرف زد.

با پشت سر گذاشتن این فراز و نشیب‌ها و شکست بیماری بیشعوری، او بار دیگر توانست اعتماد دوستان و خانواده‌اش را به دست آورده و زندگی جدیدی را شروع کند. کمی بعد، تخصص پزشکی را کنار گذاشت و در حال حاضر به عنوان روانشناس بیشعورها فعالیت داشته و به بیمارانش کمک می‌کند زندگی بهتر و سالم‌تری را تجربه کنند.

محمود فرجامی؛ مترجم کتاب بیشعوری

محمود فرجامی، روزنامه‌نگار، نویسنده،‌ مترجم، طنزپرداز و پژوهشگر طنز در سال 1356 در مشهد متولد شده است. او که مدیر «انجمن جهانی طنز فارسی» نیز هست، در دوران دبیرستان رشته ریاضی و فیزیک، در مقطع کارشناسی رشته کامپیوتر و در مقطع کارشناسی ارشد رشته حکمت و فلسفه اسلامی را خوانده است.

علاوه بر این، مدرک دکترایش را در رشته ارتباطات، گرایش روزنامه‌نگاری از کشور مالزی گرفته است. موضوع پایان نامه دکترای فرجامی، تولید طنز سیاسی در ایران بوده است. در سال 2012 او توانست به یکی از بهترین دانشجویان دکترا تبدیل شود و جایزه‌ای را از طرف انجمن بین‌المللی مطالعات طنز از آن خود کند. چند سالی می‌شود که فرجامی از ایران رفته و در اسلو نروژ زندگی می‌کند.

جملاتی از متن کتاب بیشعوری

یکی از خصلت‌های بی‌شعورها این است که خود را چنان برگزیده‌ خداوند می‌دانند که حتی هاله‌ نورانی دور سرشان را هم می‌بینند.

هر آدمی، چه پول‌دار و چه بی‌پول، چه زن و چه مرد، چه پیر و چه جوان ممکن است به بی‌شعوری مبتلا شود. نه باهوش بودن و نه کودن بودن، هیچ‌کدام مانع از ابتلا به این عارضه نمی‌شوند؛ به عبارت دیگر، بی‌شعوری مرضی است که می‌تواند هر کسی را در هر زمانی، بدون هیچ هشداری، آلوده کند.

سخت‌ترین مرحله در درمان و ترک بی‌شعوری، همان مرحله‌ نخست است؛ یعنی پذیرفتنِ بی‌شعور بودن. هیچ‌کس دوست ندارد قبول کند که بی‌شعور است و بنابراین لحظه‌ برداشتن نخستین گام، دردآور است. لحظه‌ای که رسیدن به آن، شهامت و اراده بالایی نیاز دارد.

بیشعوری مرض وقاحت و سوءاستفاده از دیگران است. مشکل درمان بیشعوری آن است که آدم بیشعور معمولا قبول نمی‌کند، بیشعور است. اگر هم عاقبت قبول کند، باز هم تمایل دارد تقصیر آن را به گردن دیگران بیندازد.

چرا باید کتاب بیشعوری را خواند؟

بهترین پاسخ برای چنین سوالی این است: «برای اینکه خودمان قاطی بی‌شعورها نشویم». بیشعوری معضل بزرگی است که گریبان بشر را در تمامی حوزه‌ها گرفته و در آن‌ها ریشه دوانده است. دنیای عاری از بیشعورها، قطعا دنیای فوق‌العاده‌ای خواهد بود، اما همه واقع‌گراها می‌دانند که چنین آرمانی بیشتر شبیه به یک شوخی به نظر می‌رسد.

گام برداشتن در راه رسیدن به دنیای بدون بیشعور هیچ ضرری ندارد و بهتر است ابتدا از خودمان شروع شود. کتاب بیشعوری پر از جملات زیبا و تاثیرگذاری است که می‌توان از خواندن آن‌ها لذت برد و همچنین آن‌ها را با دیگران به اشتراک گذاشت.

مفید بود؟
4
1
بدون دیدگاه
  • هنوز دیدگاهی ارسال نشده است.