برترین کتاب ها و نویسندگان مکتب رئالیسم کثیف در ادبیات جهان

مکتب ادبی رئالیسم کثیف چیست و چگونه شکل گرفت

مکتب رئالیسم کثیف (Dirty Realism) اصطلاحی است که برای اولین بار توسط «بیل بافورد»، نویسنده آمریکایی، استفاده شد و به جنبشی تاریخی در ادبیات آمریکای شمالی در دهه های اخیر (مخصوصا دهه 80 میلادی) اشاره دارد. رئالیسم کثیف در واقع زیر مجموعه ای از مکتب ادبی رئالیسم است که بیش از همه به جنبه های ملال انگیز و تاریک زندگی روزمره توجه می کند و از زبانی بسیار عامیانه تر و بعضا رکیک تر استفاده می کند. اغلب نویسندگان مکتب رئالیسم کثیف، طنز تلخ و نقدهای تند و گزنده خود را نسبت به وضع اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه، در خلال بیان عادی زندگی روزمره گنجانده اند.

نویسندگان رئالیسم کثیف اغلب به مینیمالیسم (ساده گرایی) نیز گرایش داشته اند؛ مانند ریموند کارور. آن ها از جملات طولانی و پیچیده و تفکرات درونی دوری می کردند و سعی می کردند از زبانی بسیار ساده و نزدیک به طبقه محروم تر جامعه استفاده کنند. شخصیت های اصلی داستان های رئالیسم کثیف انسان های عادی و با شغل های عادی هستند که بعضا، حتی معتادان، دزدان و بزهکاران را نیز شامل می شوند. از جمله نویسندگان مکتب ادبی رئالیسم کثیف می توان به «چارلز بوکوفسکی»، «کورمک مک کارتی»، «جان فانته»، «ریموند کارور»، «ریچارد فورد»، «توبیاس وولف» و «چاک پالانیک» اشاره کرد.

در ادامه، به بررسی تعدادی از شناخته شده ترین کتاب ها و نویسندگان مکتب ادبی رئالیسم کثیف خواهیم پرداخت.

برترین رمان ها و نویسندگان سبک رئالیسم کثیف

هزار پیشه نوشته ی چارلز بوکوفسکی

«هزار پیشه» نام رمانی از چارلز بوکوفسکی (بوکفسکی)، نویسنده و شاعر جنجالی اهل آمریکا است که برای اولین بار در سال 1975 منتشر شد. ژان پل سارتر، نویسنده و فیلسوف بزرگ فرانسوی، به بوکوفسکی لقب بزرگ ترین شاعر آمریکا را داده بود. بوکوفسکی یکی از بزرگترین چهره های مکتب رئالیسم کثیف است و آثار او اغلب، به عنوان بهترین نمونه های رئالیسم کثیف شناخته می شوند.

داستان رمان هزار پیشه حول زندگی شخصیتی به نام “هنری چیناسکی” (ملقب به هنک) جریان دارد. چیناسکی جوانی اهل آمریکا است و در دوران جنگ جهانی دوم زندگی می کند. او از خدمت سربازی معاف شده است و به پرسه زنی و گشتن برای کار در بین شهرهای مختلف مشغول است. هنری چیناسکی در واقع منِ دیگر بوکوفسکی است؛ یک فرد دائم الخمر و بیکار. او حاضر است هر کاری انجام دهد اما چون فردی خوشگذران و سبک سر است، کارهایش را به سرعت از دست می دهد. چیناسکی حتی به شغل نظافت هم روی می آورد اما به دلیل انجام کارهای شنیع، از آن کار نیز اخراج می شد. چیناسکی برای مجله های ادبی نویسندگی نیز می کند و مطالبش را به انتشاراتی که به آنها اطمینان دارد می فرستد، اما مطالبش مرتب رد می شود. بوکوفسکی در این رمان سعی بر ترسیم زندگی نویسنده ای فقیر در محله های پایین شهر داشته است و خواننده را با زبانی طنز با واقعیت های تلخ و سیاه زندگی انسان معاصر آشنا می کند.

از غبار بپرس نوشته ی جان فانته

رمان «از غبار بپرس» مشهورترین اثر جان فانته می باشد که برای اولین بار در سال 1939 منتشر شد. این رمان در ابتدای امر مورد استقبال مخاطبان قرار نگرفت ولی بعد از کشف اتفاقی آن توسط چارلز بوکوفسکی، به سرعت به فروش بالایی رسید. بوکوفسکی همیشه از جان فانته به عنوان تاثیرگذارترین نویسنده برای او یاد می کرد. آثار جان فانته را می توان دست مایه ایجاد جنبش رئالیسم کثیف دانست.

وقایع رمان از غبار بپرس در دوران بحران اقتصادی جهانی و در شهر لس آنجلس کشور آمریکا روی می دهد. شخصیت اصلی این رمان، “آرتورو باندینی” (منِ دیگر نویسنده) یک نویسنده بی پول است. در واقع کتاب از غبار بپرس، یکی از جلد های مجموعه چهارگانه جان فانته است که قهرمان اصلی آن ها آرتورو باندینی می باشد. باندینی در این رمان در تقلایی رقت انگیز برای این است که نویسنده ای بسیار بزرگ شود. او در زندگی مقید به چارچوب های خاصی نیست و جاه طلبی بالایش در مواجهه با واقعیت های تلخ دنیا، موجب ایجاد تعلیق در زندگی اش و بیگانگی نسبت به روابط انسانی شده است. در این رمان ساده و روان، ما شاهد روایت زندگی ملال آور و در عین حال خواندنی نویسنده ای ایتالیایی تبار از دلِ آمریکای بحران زده هستیم.

نصف النهار خون نوشته ی کورمک مک کارتی

«نصف النهار خون» با نام دیگر «سرخی غروب در غرب»، رمانی مشهور از کورمک مک کارتی، نویسنده سرشناس آمریکایی است که در سال 1985 منتشر شد. نصف النهار خون یک رمان در سبک پست مدرنیسم می باشد که در قالب ژانر های جنایی و وسترن طبقه بندی می شود. همچنین این رمان یکی از سخت خوان ترین رمان های تاریخ ادبیات می باشد.

نصف النهار خون رمانی از خشونت و خشم است. برای کسانی که تحمل خواندن ماجراجویی تماما خشونت بار را با زبانی خشک و خشن ندارند، خواندن این رمان بسیار سخت است. از طرفی مک کارتی، از هیچ علامت نقل قول یا ویرگولی در رمان خود استفاده نکرده است. او همچنین راجع به محتوای کتاب، هیچ مصاحبه یا توضیحی نداده است و به نوعی، خواننده را در سفری خون آلود و گُنگ تنها می گذارد. خواننده باید به نوبه خود، راهش را از میان دنیای عجیب و غریب و سرخ فام مک کارتی پیدا کند و به درکی شخصی از این داستان برسد.

کلیسای جامع و داستان های دیگر نوشته ی ریموند کارور

«کلیسای جامع و چند داستان دیگر» از سه کتاب داستان کوتاه پست مدرن از ریموند کارور انتخاب و ترجمه شده اند. این داستان ها عبارت اند از «می شود لطفاً ساکت باشی؟» نوشته شده در سال 1974، «وقتی از عشق حرف می زنیم، از چه حرف می زنیم» نوشته شده در سال 1981 و «کلیسای جامع» نوشته شده در سال 1983.

نوشته های کارور که در اوج ایجاز و سادگی نوشته شده اند، اغلب، زندگی روزمره شخصیت هایش را در بستر آمریکای معاصر شرح می دهند. مفاهیم و تفکرات بسیار عمیق و غالبا سیاه زندگی آمریکایی ها نیز در بین خطوط داستان ها گفته می شود. به عنوان مثال در داستان کلیسای جامع با تلمیح به داستان شفا یافتن نابینایی توسط حضرت مسیح (این بار برعکس)، استیصال و بیگانگیِ شخصیت اصلی داستان به عنوان فردی آمریکایی و بی بصیرت توسط فردی نابینا اما آگاه و با بصیرت، درمان می­شود. استیصال، تنهایی، از خود بیگانگی و نوعی هراسِ همیشگی، عضو هایی جدا نشدنی از درون مایه داستان های ریموند کارور هستند.

انجیل سفید نوشته ی توبیاس وولف

کتاب «انجیل سفید»، مجموعه ای از 13 داستان کوتاه گلچین شده از کتاب Our Story Begins از توبیاس وولف، نویسنده و معلم نویسندگی خلاق آمریکایی است که در سال 2008 منتشر شد. او به خاطر نوشتن رمان «دزد پادگان» (1984)، در سال 1985 موفق به دریافت جایزه پن/فاکنر و در سال 2006 موفق به دریافت جایزه پن/مالامود شده است. توبیاس وولف همچنین 3 بار برنده جایزه اُ هنری (O. Henry) نیز شده است. سبک اکثر آثار داستانی وولف، رئالیسم کثیف است.

داستان های کوتاه در این کتاب درام هایی هولناک از وقایع تلخ زندگی هستند که پیچیدگی ها و دغدغه های زندگیِ انسان امروزی را به تصویر می کشند؛ مانند داستان «گیرپاچ وسط بیابان 1986» که شخصیت اول آن، خانواده اش را در انتهای داستان در بیابان تنها می گذارد تا بمیرند! یا در داستان «بیدار» که شاهد تحلیل های جذاب روانشناسانه و گفتگوهای درونی و بیمارگونه “ریچارد” نسبت به همسرش، در طول مدتی که کنارش خوابیده است، هستیم.