بررسی و مقایسه تطبیقی ترجمه های مختلف رمان «شب های روشن»
رمان «شب های روشن» داستانی بلند و بسیار زیبا از فئودور داستایفسکی است که در سال 1848 منتشر شد. شب های روشن یکی از مشهورترین نوشته های داستایفسکی است که راوی اول شخص و ژانر رمانتیک و روان شناسانه دارد. زبان کلیِ داستان نسبتا ساده و دلنشین است و درون مایه و پیرنگ داستان نیز، پیچیدگی و چرخشی ندارد.
رمان شب های روشن با ترجمۀ هانیه چوپانی (نشر کوله پشتی)
هانیه چوپانی از مترجمان جوانِ متولد سال 1369 می باشد. او تاکنون آثار بسیاری مانند «برادران کارامازوف» از فئودور داستایفسکی و «وداع با اسلحه» از ارنست همینگوی را ترجمه کرده است.
ترجمۀ خانم چوپانی از داستان «شب های روشن» از نسخۀ غیر روسی و به صورت غیرمستقیم صورت گرفته است. این نکته موجب شده است تا ترجمۀ خانم چوپانی، نسبت به متن و محتوای اصلیِ داستان، فاصله بگیرد. این تفاوت در حین مقایسۀ این ترجمه با ترجمه های مستقیم، بسیار فاحش است. این ترجمه از داستان شب های روشن نسبتا جدید و زبان استفاده شده برای آن بسیار ساده است. پانویسی های این نسخه ناکافی به نظر می رسد و مترجم، برای برخی اسامی و اصطلاحات، فقط به آوردن نام لاتین آنها بسنده کرده است. هیچگونه مقدمه، موخره یا تفسیری نیز، در کنار ترجمۀ متن اصلی داستان آورده نشده است. این ترجمه از رمان شب های روشن در انتشارات کوله پشتی به چاپ رسیده است.
رمان شب های روشن با ترجمۀ پرویز همتیان بروجنی (نشر امیرکبیر)
پرویز همتیان بروجنی از مترجمان نسبتا قدیمی و کم کار ایرانی است. او آثاری مانند «من یک گربه هستم» از ناتسومه سوسکی و «یادداشت های پیک ویک» از چارلز دیکنز را ترجمه کرده است. این نسخه از داستان شب های روشن به همراه 5 داستان دیگر ترجمه شده است که این داستان ها عبارتند از “مردم فقیر”، “صبور”، “یک اتفاق بسیار ناگوار”، “بزدل” و “رویای یک مرد مضحک”.
ترجمۀ آقای همتیان از رمان «شب های روشن» به صورت غیر مستقیم و از ترجمۀ انگلیسی آن صورت گرفته و توسط انتشارات امیرکبیر به چاپ رسیده است. متن و محتوای ترجمۀ آقای همتیان تا حدی از متن اصلی داستان فاصله دارد. زبان استفاده شده در ترجمه، نسبتا ساده و روان است. آقای همتیان، برای این داستان، مقدمه ای مفصل از داستایفسکی و آثارش نوشته است. مترجم برای این کتاب تقریبا هیچ پانویسی یا توضیحی ننوشته است و جای خالی آنها در متن احساس می شود.
رمان شب های روشن با ترجمۀ نسرین مجیدی (نشر روزگار)
نسرین مجیدی از مترجمان پرکار متون انگلیسی به فارسی در چند سال اخیر است. خانم مجیدی ترجمۀ برخی از آثار داستایفسکی مانند رمان های «همزاد»، «یادداشت های زیرزمینی»، «جن زدگان»، «جنایت و مکافات»، «ابله» و «بیچارگان» را در کارنامه دارد. در نسخۀ ترجمه شده توسط خانم نسرین مجیدی، در کنار داستان شب های روشن، داستان فروتن (نازک دل) از نویسنده نیز، ترجمه و چاپ شده است.
خانم مجیدی رمان «شب های روشن» را از متن انگلیسیِ آن و به صورت غیرمستقیم ترجمه کرده است. متن و محتوای این ترجمه، مانند دو ترجمۀ پیشین، از نوشتار اصلی داستایفسکی فاصله دارد. این تفاوت در تطبیق میان این ترجمه و ترجمۀ مستقیم آن (ترجمۀ سروش حبیبی) چشمگیر است. از نظر پانویسی، خانم مجیدی نیز مانند خانم چوپانی، به اشاره به اسامی و اصطلاحات لاتین بسنده کرده است و هیچگونه توضیح بیشتری در آنها دیده نمی شود. این نسخه از داستان شب های روشن نیز، هیچ مقدمه، موخره یا تفسیری ندارد. این ترجمه در انتشارات روزگار به چاپ رسیده است.
رمان یادداشت های زیر زمینی و شب های روشن با ترجمۀ پرویز شهدی (نشر مجید)
پرویز شهدی از مترجمان خوب و باسابقۀ زبان فرانسه به فارسی می باشد. او در رشتۀ ادبیات تطبیقی در دانشگاه سوربن فرانسه تحصیل کرده است. پرویز شهدی تاکنون، آثار بسیاری را از نویسندگانی همچون آلبر کامو و فئودور داستایفسکی ترجمه کرده است. این نسخه از داستان، همانطور که از نامش پیداست، حاوی دو داستان از نویسنده است و در انتشارات مجید به چاپ رسیده است.
ترجمۀ «یادداشت های زیرزمین و شب های روشن» توسط آقای شهدی از روی نسخۀ فرانسوی اثر و به صورت غیرمستقیم انجام شده است. علارغم ترجمۀ غیرمستقیم، این ترجمه نسبت به دیگر ترجمه های غیرمستقیم دقیق تر است. آقای شهدی در استفاده از زبان ادبی در ترجمه های خود به خوبی عمل می کند و این ترجمه نیز، از این قاعده مستثنی نیست. ترجمۀ ادبی آقای شهدی از این داستان موجب زیباتر شدن و بهتر رساندن لحن اشخاص در داستان شده است. ترجمۀ آقای شهدی دارای پانویسی های نسبتا خوب و کاملی است. مقدمه ای کوتاه نیز برای داستان شب های روشن توسط مترجم نوشته شده و در اول کتاب چاپ شده است.
به طور کلی ترجمۀ هر دو داستان این مجموعه از کیفیت قابل قبولی برخوردار است اما، ادبی تر بودن زبان ترجمه به صورت سلیقه ای، ممکن است به عنوان نکته ای منفی یا مثبت تلقی گردد.
رمان شب های روشن با ترجمۀ سروش حبیبی (نشر ماهی)
سروش حبیبی یکی از کهنه کار ترین و بهترین مترجمان آثار روسی به فارسی است. او ترجمه های بسیار خوبی را از برخی از شاهکارهای ادبیات روسیه را در کارنامه دارد؛ مانند رمان های «همزاد» و «ابله» از داستایفسکی و جنگ و صلح از تالستوی. سروش حبیبی علاوه بر تسلط بر زبان روسی، بر زبان های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی نیز تسلط دارد.
ترجمۀ سروش حبیبی از کتاب «شب های روشن» به صورت مستقیم از متن روسی انجام شده است. از همین رو، شاهد ترجمه ای دقیق هستیم که لحن و محتوای آن بسیار نزدیک به نسخه اصلی می باشد. زبان استفاده شده توسط آقای حبیبی در این داستان ادبی و اندکی قدیمی می باشد اما، به طور کلی دارای یکنواختی و روانی بالایی می باشد. آقای حبیبی برای داستان شب های روشن، پانویسی های کاملی نوشته است که در برخی موارد، برای فهم بهتر داستان بسیار مفید و مهم می باشند. آقای حبیبی در ابتدای کتاب، مقدمه ای بسیار خلاصه دربارۀ آن نوشته است.
بخشی از متن پنج ترجمۀ مختلف رمان شب های روشن
ترجمۀ هانیه چوپانی:
«شبی عجیب بود؛ خوانندۀ عزیز! شبی که ممکن است فقط در جوانی برای مان پیش بیاید. آسمان پرستاره و روشن بود؛ به قدری که با دیدنش از خود می پرسیدی: “چطور ممکن است این همه آدم بدخلق و بوالهوس زیر این آسمان زندگی کنند؟” بله خوانندۀ عزیز، این پرسشی است که می تواند فقط در ذهن یک جوان نقش ببندد؛ در ذهن انسانی واقعا جوان.»
ترجمۀ پرویز همتیان بروجنی:
«شب زیبایی بود؛ شبی که انسان تنها زمانی که بسیار جوان است آن را درک می کند. آسمان پرستاره بود؛ به قدری صاف که شخص هنگام نگریستن به آن نمی تواند از چنین پرسشی خودداری کند: “چگونه این همه انسان های عبوس و ترشرو می توانند در زیر چنین آسمانی زندگی کنند؟” در حقیقت دوست مهربانم، این سوالی است که غالبا ذهن یک جوان را به خود مشغول می کند.»
ترجمۀ نسرین مجیدی:
«شب زیبایی بود خواننده عزیز از آن شبهایی که فقط ممکن است در جوانی دیده شود. با آسمانی چنان ستاره باران و روشن که با دیدن آن مجبور می شدید از خود بپرسید: “چگونه بعضی آدم های عبوس و دمدمی می توانند در زیر چنین آسمانی زندگی کنند؟” این سوال بچه گانه ای است خواننده مهربان.»
ترجمۀ پرویز شهدی:
«شبی بود دل انگیز، از آن شب هایی که فقط وقتی آدم جوان است برایش پیش می آید، دوست خواننده. آسمان ستاره باران و چنان درخشان است که موقعی که آدم سرش را به سوی آن بلند می کند، باید به رغم میل خودش بپرسد: “یعنی امکان دارد زیر چنین آسمانی آدم هایی خشمگین و هوسباز هم زندگی کنند؟” این پرسش هم جوانانه است، دوست خواننده، خیلی جوانانه…»
ترجمۀ سروش حبیبی:
«شب کم نظیری بود، خوانندۀ عزیز! از آن شب ها که فقط در شور شباب ممکن است. آسمان به قدری پرستاره و روشن بود که وقتی به آن نگاه می کردی بی اختیار می پرسیدی “آیا ممکن است چنین آسمانی این همه آدم های بدخلق و بوالهوس زیر چادر خود داشته باشد؟” بله، خوانندۀ عزیز، این هم پرسشی است که فقط در دل یک جوان ممکن است پدید آید.»