بررسی و مقایسه تطبیقی ترجمه های مختلف رمان «شیاطین» (جن زدگان، تسخیر شدگان)
رمان «شیاطین» (جن زدگان، تسخیر شدگان) یکی از چهار شاهکار حجیم فئودور داستایفسکی است که بین سال های 1871 و 1872، در مجله ای روسی منتشر شد. سه رمان بسیار بزرگ دیگر او عبارتند از: «جنایت و مکافات»، «ابله» و «برادران کارامازوف» هستند. کتاب شیاطین رمانی تودرتو و پر شخصیت است که در عین داشتن نثر و داستانی ساده (و در مواقعی سخت)، محتوایی لایه لایه، نمادین و بسیار فلسفی دارد. این نکته باعث می شود تا توضیحات، پانویسی ها و تفسیر هایی که مترجم برای این رمان نوشته یا نقل می کند، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار باشد.
رمان تسخیر شدگان – جن زدگان با ترجمۀ علی اصغر خبره زاده (نشر نگاه)
علی اصغر خبره زاده از مترجمان قدیمی ایرانی بود که در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی، مدرک دکتری داشت. او معمولا از زبان فرانسوی به فارسی ترجمه می کرده است. خبره زاده آثار بزرگی همچون رمان های »دکتر ژیواگو» از بوریس پاسترناک و «بیگانه» از آلبر کامو را ترجمه کرده است.
ترجمۀ خبره زاده از رمان «تسخیر شدگان – جن زدگان» قدیمی ترین ترجمۀ موجود می باشد. تاریخ اولین چاپ این ترجمه به دهه 50 شمسی و انتشارات نگاه بر می گردد و به تبع آن، نثری قدیمی دارد. این کتاب از روی ترجمۀ فرانسوی رمان به فارسی ترجمه شده است. بنابر همین موضوع، ترجمۀ خبره زاده از متن اصلی رمان فاصله گرفته است و همچنین، انتقال لحن و حتی تلفظ صحیح اسامی شخصیت های رمان، به خوبی صورت نپذیرفته است. پانویسی های ارائه شده توسط مترجم برای این رمان، از کیفیت و کمیّت قابل قبولی برخوردار هستند. همچنین، مقدمه و تفسیرهای مفصلی از داستایفسکی، مجموعه آثار او و رمان شیاطین، توسط مترجم در کتاب گنجانده شده است. پیشنهاد می شود این نوشته ها را بعد از خواندن متن اصلی رمان بخوانید، زیرا می تواند برخی وقایع اصلی رمان را لو بدهد.
رمان شیاطین (جن زدگان) با ترجمۀ سروش حبیبی (نشر نیلوفر)
سروش حبیبی یکی از کهنه کار ترین و بهترین مترجمان آثار روسی به فارسی است. او ترجمه های بسیار خوبی را از برخی از شاهکارهای ادبیات روسیه را در کارنامه دارد؛ مانند رمان های «ابله» از داستایفسکی و جنگ و صلح از تالستوی. سروش حبیبی علاوه بر تسلط بر زبان روسی، بر زبان های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی نیز تسلط دارد.
ترجمۀ سروش حبیبی از رمان «شیاطین (جن زدگان)» به مراتب جدیدتر و تاریخ انتشار اولین چاپ آن به سال 1386 و انتشارات نیلوفر بر میگردد. سروش حبیبی رمان شیاطین را به صورت مستقیم از متن اصلی و روسیِ آن ترجمه کرده است. دقت ترجمۀ این رمان بسیار بالا و نزدیک به نوشتار اصلی داستایفسکی است. نثر کتاب ادبی و روان است. انتقال لحن نویسنده و تغییر سبک گویش های مختلف (به خصوص برای شخصیتی مانند کیریلف) در رمان، بسیار عالی صورت گرفته است. تلفظ اسامی اشخاص در رمان تا حد امکان نزدیک به تلفظ اصلی و روسی آن ها می باشد. پانویسی ها و توضیحات مترجم در خلال متن، بسیار راه گشا و مفید می باشند. همچنین، سروش حبیبی یک فصل حذف شده از نسخه اصلی رمان را نیز، به نام «نزد تیخون» ترجمه کرده و به صورت ضمیمه در انتهای کتاب آورده است. علاوه بر بخش ذکر شده، در انتهای کتاب نقدی مفصل و ترجمه شده از منتقد مشهور روسی، کانستانتین ماچولسکی به چشم می خورد.
رمان جن زدگان با ترجمۀ نسرین مجیدی (نشر روزگار)
نسرین مجیدی از مترجمان پرکار متون انگلیسی به فارسی در چند سال اخیر است. خانم مجیدی ترجمۀ بسیاری از آثار داستایفسکی مانند رمان های «همزاد»، «یادداشت های زیرزمینی»، «برادران کارامازوف»، «ابله» و «بیچارگان» را در کارنامه دارد.
ترجمۀ خانم مجیدی از رمان «جن زدگان»، جدیدترین ترجمۀ موجود و تاریخ انتشار اولین چاپ آن 1396 می باشد. علارغم وجود ترجمۀ مستقیم سروش حبیبی از این رمان، نسرین مجیدی این رمان را به صورت غیرمستقیم و از زبان انگلیسی ترجمه کرده است. نثر و لحن این ترجمه از متن اصلی رمان تا حدی فاصله دارد. تلفظ اسامی خاص به درستی بیان نشده است و در برخی موارد، جملات غیر روان و بدون علائم نگارشی مناسب می باشند. پانویسی خاصی در این ترجمه مشاهده نمی شود و مترجم، فقط به مقدمه ای بسیار کوتاه در ابتدای کتاب بسنده کرده است. این ترجمه از رمان جن زدگان در انتشارات روزگار به چاپ رسیده است.
بخشی از متن سه ترجمۀ مختلف رمان شیاطین (جن زدگان، تسخیر شدگان)
ترجمۀ علی اصغر خبره زاده:
«یک هفته گذشت. مساله ازدواج داشت و سروصورت می گرفت. این نکته را باید بگویم که این هفته برایم پُراندوه و رنج بود. در سراسر این هفتۀ بدبختی، من بعنوان نزدیکترین محارم تازه داماد، می بایست از کنار او دور نمی شدم. او خجالت می کشید. تمام هفته را تنها بودیم و هیچکس را ندیدیم، اما او از اسراری که برایم فاش کرده بود، شرمسار بود. چنان بدگمان شده بود که خیال می کرد هرچه را که گفته است در شهر و باشگاه فاش شده است. به هیچ یک از رفقای «مجمع» خود را نشان نمیداد.»
ترجمۀ سروش حبیبی:
«یک هفته گذشت و بلاتکلیفی رفته رفته بیشتر می شد. این را هم بگویم که این هفتۀ نافرجام بر من بسیار ناگوار گذشت، زیرا در مقام نزدیک ترین همدم و رازدار، ناچار تقریبا مدام در کنار دوست بینوای خود که نامزدِ دامادی بود به سر می بردم. عذاب او بیشتر از احساس شرم بود، گرچه ما در این هفته هیچ کس را نمی دیدیم و پیوسته تنها بودیم. اما او حتی از من شرم داشت چنانکه هر قدر بیشتر با من راز می گفت، غیظش افزایش می یافت. به قدری از همه چیز واهمه داشت و بدگمان بود که خیال می کرد همۀ اهل شهر، از همۀ نهفته های لو خبر دارند و از ترس نه فقط به باشگاه نمی رفت بلکه از دوستان جمع کوچک خودمان نیز روی پنهان می کرد.»
ترجمۀ نسرین مجیدی:
«حدودا یک هفته سپری شد، و موضوع ازدواج پیچیده تر می شد. این را هم باید بگویم که این هفته بسیار غمگین بودم. من نزدیک ترین عضو داماد بودم و نباید از او دور می شدم. تمام هفته با هم بودیم و او از رازهایی که برایم گفته بود، خجالت می کشید. آنقدر بدبین شده بود که با خود فکر می کرد هرچه را گفته در شهر برملا شده است. خود را نزدیک دوستان باشگاه آفتابی نمی کرد.»