دانشگاه شریف یا دانشگاه تهران ؟
دانشگاه شریف یا دانشگاه تهران ؟
نگارنده این متن ، فارغ التحصیل رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه های شریف و تهران است که دوران کارشناسی خود را در دانشگاه صنعتی شریف و کارشناسی ارشد را در دانشگاه تهران گذرانده است. به سبب شیرینی ذاتی دوره ی کارشناسی، نگارنده گهگاه عمدا یا سهوا، دانشگاه تهران را مورد کم لطفی خود قرار خواهد داد و بنابراین لازم می داند همینجا در گام اول از طرفداران دو آتشه و چند آتشه دانشگاه تهران پوزش بطلبد. بگذارید به حساب لذت بخش تر بودن دوره ی کارشناسی.
دانشگاه شریف یا دانشگاه تهران
وقتی بحث سنجش دوگانه ی «دانشگاه شریف یا دانشگاه تهران» مطرح می شود، جملاتی کلیشه ای نقل محافل می شوند که حتما شما هم شنیده اید :
- شریفی ها خشکند. فقط درس می خوانند و درس می دانند. اگر توپ فوتبال نشانشان دهی به فضایی دربسته پناه می برند و جهت تمدد اعصاب فیزیک هالیدی می خوانند
- شریف؟ شریف که همان دبیرستان است ! فرقی ندارد. می روی کلاس، از کلاس برمی گردی خانه
- آن آقا را می بینی؟ (به یک جوان تکیده لاغر با موهای بلند در هم ریخته اشاره می کند). حتما شریفی است. دوست داری این شکلی بشوی؟ (شخص مورد اشاره در واقع دانشجوی دانشگاه امیرکبیر است)
- شریف که بروی، فقط باید درس بخوانی. قیافه ات شبیه کتاب می شود (به دوستانش نگاه می کند و … ها ها ها)
خب. نگارنده بعنوان کسی که دوره ی کارشناسی خود را در دانشگاه شریف گذرانده، تمام این صحبت ها را قویا تکذیب می نماید. متاسفانه دانشگاه شریف قربانی نوعی نژادپرستی دانشگاهی شده که نمی دانیم دلیلش حسادت است یا چیز دیگر. امید است که فقط ناآگاهی منشا این صحبت ها باشد.
اما بگذریم. دانشگاه شریف نه تنها جو خشکی ندارد، بلکه بسیار بیشتر از دانشگاه تهران پرطراوت است. دانشجویان شریف اصلا شبیه کتاب و جزوه نیستند و همه به آدمیزاد شباهت دارند. عمدتاً خوش تیپ و ورزشکار و اهل بگوبخند های طولانی مدت اند (نگارنده شریفی هایی را ملاقات کرده است که از خروس خوان می آیند دانشگاه و با آوای سگ دانشگاه را ترک می گویند بدون آنکه لحظه ای در کلاس حضور پیدا کرده باشند).
نه اینکه کلاس نرفتن و بقولی «پیچاندن» را از سجایای اخلاقی برشمریم، صرفا خواستیم برهانی ارائه کرده باشیم در نقض آن کلیشه ها. جان سخن اینکه شریف هم مثل تمامی دانشگاه ها یا اصلا بالاتر، مثل تمامی جوامع انسانی، میزبانی از شخصیت های مختلف و متفاوت است با علایق مختلف. تنها نقطه تمایز آن، این است که (نگارنده بادی به غبغب می اندازد) میزبان طیفی از انسان هاست با ضریب هوشی کمی بالاتر.
دانشگاه شریف یا دانشگاه تهران
میدواریم کلیشه «تک بعدی» بودن شریفی ها را پاسخ گفته باشیم. اما بپردازیم به فضای جغرافیایی دوگانه شریف / تهران. دانشگاه صنعتی شریف بر خلاف دانشگاه تهران، در یک نقطه خاص متمرکز است و اگر شما هوس کنید بجای حضور در کلاس ریاضی ۱، سری به تربیت بدنی بزنید و با رفقا پینگ پونگی راه بیندازید، جام چند جانبه فوتبال دستی برگزار کنید، تنی به آب بزنید و شنا کنید، نیازی نیست مسیری طولانی طی کنید.
اسم شنا که آمد، لازم است از استخر شریف هم بگوییم. نگارنده علاقه ای افراطی به شنا دارد و در استخر هر دو دانشگاه حضور به هم رسانده. رک و پوست کنده به اطلاع شما برساند که مقایسه استخر شریف با تهران، هم ارز مقایسه مایکل فلپس است با کاکتوس. شما خود حدیث مفصل بخوانید.
یکی دیگر از نقاط برتری شریف نسبت به تهران، کم ترافیک بودن مسیر آن است. دانشگاه تهران و علی الخصوص دانشکده فنی، در نقاطی از شهر واقع شده اند که ترافیک جان انسان را می خراشد. از میدان انقلاب آغاز می شود و تا امیرآباد شمالی ادامه دارد. وای به حال روزی که هفت و نیم صبح کلاس نقشه کشی داشته باشید. ندید درس را خواهید افتاد. از ما گفتن. وای به حال روزی که هوس کنید به استخر سر بزنید. یا به تربیت بدنی. الله اعلم.
اما از یک برتری شاخص دانشگاه تهران نسبت به شریف نمیتوان گذشت: دانشگاه تهران، بر خلاف شریف صرفا یک دانشگاه فنی نیست و انواع و اقسام رشته های مختلف را در خود جای داده است. رشته هایی که -خودمانیم دیگر- حتی شاید نامشان را هم نشنیده باشید و حتی اگر هم شنیده باشید، شاید حتی نتوانید صرفا با استناد به نام آن دریابید که این رشته چیست و با چه سر و کار دارد.
در پردیس اصلی دانشگاه تهران، در میدان انقلاب شما هزار و یک جور دانشجوی مختلف از رشته های مختلف میبینید. از حقوق و علوم سیاسی گرفته تا ادبیات و هنر و پزشکی. غرض اینکه جامعه ی آماری دانشگاه تهران بسیار بسیار گسترده تر است و به سبب همین گستردگی، می تواند تجربه های جالبی در اختیارتان بگذارد.
برای مثال نگارنده، که علاقه وافری به ادبیات فارسی دارد گاه و بیگاه صبح های سه شنبه به دانشکده ادبیات سر زده و در کلاس دکتر شفیعی کدکنی حضور پیدا کرده است. با دانشجویان رشته فلسفه سر و کله زده و آنان بعضا کتابی جدید به او معرفی کرده اند، یا دیدگاه جدیدی در مورد زندگی در اختیارش گذاشته اند.
خودمانیم دیگر، زندگی که به استاتیک و لایه مرزی و گرادیان دما خلاصه نمی شود؛ در دانشگاه تهران شما می توانید گهگاه در سالن تئاتر دانشکده هنر نمایشی ببینید، در دانشکده ی پزشکی پای مناظره ای سیاسی بنشینید، یا اصلا اگر حوصله ی انجام هیچ کاری را ندارید، می توانید سری به آمفی تئاتر دانشکده ادبیات بزنید تا ببینید امروز چه خبر است و برنامه چیست.
در هر روزی و هر ساعتی با احتمال بین 50 تا 80 درصد حداقل یک همایش – طبیعتا همراه با پذیرایی- در آمفی تئاتر دانشکده ادبیات در حال اجراست. از گستردگی رشته های دانشگاه تهران گفتیم، کم لطفیست که در مورد کتابخانه مرکزی غول پیکر آن سخنی به میان نیاید.
این کتابخانه شما را مسحور خود خواهد کرد. باور نمی کنید که این همه کتاب با هم اصلا وجود داشته باشد؛ اگر اهل کتاب خواندن هستید، سری به کتابخانه می زنید کتاب خود را انتخاب می کنید و همان جا در فضای آرام و زیبای کتابخانه می نشینید و مشغول میشوید، آنقدر که گاهی با صدای مسئولان خوش رفتار کتابخانه متوجه می شوید که ای دل غافل ساعت 10 شب است!
دانشگاه شریف یا دانشگاه تهران
ما در مورد فضای علمی دو دانشگاه، نگارنده تنها صلاحیت اظهار نظر در مورد دانشکده مهندسی مهندسی مکانیک دو دانشگاه را دارد و صادقانه عرض کنم، تهران از شریف هیچ کم ندارد. در بعضی گرایشها، مثلا گرایش تبدیل انرژی(به زبان خودمانی، همان مکانیک سیالات) حتی کارنامه علمی دانشگاه تهران قوی تر است.
این را هم اضافه کنیم که البته تجربه شخصی نگارنده است و قطعا قابل تعمیم نیست- اما استادان دانشگاه تهران کمی مهربانتر و خوش اخلاق تر اند! هر قدر هم که بخواهید دانشجوی سخت کوشی باشید، ذات دانشجو کمی از «زیر کار در روندگی» دارد. برای بعضی دانشجویان این خصلت نهان است، برای بعضی دیگر اظهر من الشمس و روان در تک تک کارهای روزمره و غیرروزمره.
در این شرایط است که مهر استاد می تواند بکارتان بیاید. خیلی هم بکارتان می آید. از ما گفتن. نه اینکه خدای نکرده اساتید دانشگاه تهران را به ساده انگاری متهم کرده باشیم، نه. دانشجو را بهتر درک می کنند و بهتر با او کنار می آیند. در مورد دیگر رشته ها نیز، نگارنده با توجه به دیده ها و شنیده های خود بعید می داند تفاوتی علمی فاحشی بین این دو دانشگاه وجود داشته باشد. الله اعلم.
از فضای دانشجویی وجغرافیایی و علمی گفتیم، گریزی هم به فضای اداری بزنیم. دانشجو که باشید، هر نیمسال واحد برمی دارید، گاهی واحد به شما نمی رسد، گاهی مشکلی اداری پیش می آید و امثالهم. سخن کوتاه، با سامانه آموزشی دانشگاه زیاد سروکار خواهید داشت.
حتما شنیده اید که بعضی سامانه ها یوزر-فرندلی (User- friendly) یا بقولی کاربرپسند هستند. به اطلاع شما می رساند که سامانه آموزش دانشگاه تهران -سامانه گلستان- یوزر-اِنِمی (User- enemy ) یا پادکاربر است. هزار تویی بی سر و ته که احدی از آن سر در نمی آورد و تا ابد در آن سرگردان خواهید بود.
حال آنکه دانشگاه شریف، سامانه آموزش خود را دارد و کاملاً سرراست و واضح نوشته شده. کمر به قتل دانشجو نبسته. دانشجو را نمی بلعد. پر رمز و راز نیست. برای آدم فضایی ها نوشته نشده. با هر کلیک بیست پیغام خطا صادر نمی کند.
اما سخن آخر، که لازم است گفته شود؛ اگر قبل از انتخاب رشته مد نظر خود، به دنبال انتخاب دانشگاه هستید راه را اشتباه آمده اید! تمام مقایسه های بالا در صورتی به کارتان می آیند که بخواهید یک رشته را در دو دانشگاه با هم بسنجید؛ فراموش نکنید که تحصیل رشته ای که به آن علاقه ندارید، در بهشت خدا هم حوصله سر بر خواهد بود، چه رسد به شریف یا تهران.
نگارنده : محمد اسکندری
مقالات مرتبط :
- آشنایی با دانشگاه علم و صنعت
- آشنایی با دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
- آشنایی با دانشگاه علوم پزشکی البرز
- آشنایی با دانشگاه صنعتی امیر کبیر
- رتبه بندی دانشگاه ها و تاثیر آن بر انتخاب رشته