برترین رمان ها و نویسندگان دهه دوم قرن بیست و یکم (سال های 2011 تا 2020)
هنوز بر سر این مسئله که آیا آثار هنری و ادبی سلیقه مردم را شکل می دهند یا سطح سلیقه مردم باعث به وجود آمدن و دوام نوع خاصی از ژانر ادبی می شود، توافقی حاصل نشده است. در هر حال، می توان اطمینان داشت رابطه ای دو سویه بین این دو مقوله وجود دارد و این دو جریان، توأمان با هم پیش می روند. در دنیای ادبیات، سالانه هزاران کتاب منتشر می شوند؛ اما هر داستانی آن فرمول جادویی تاثیر گذار را ندارد تا بتواند نحوه نگرش مردم به یک موضوع را تغییر دهد یا جریان ساز باشد. همچنین در هر دوره ای، اتفاقات جهانی و جریانات سیاسی، اجتماعی و یا اقتصادی بر ادبیات آن دوره تاثیر می گذارد و آن را متحول می کند. ما در این مقاله سعی در معرفی رمان ها و نویسندگان برتر و محبوب دهه دوم قرن بیستم (۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰) و بررسی علت شهرت آن ها داریم.
سال ۲۰۱۰ در حالی به پایان رسید که هم زمان با آن انبوهی از گرایش های ادبی نیز تغییر یافتند. دهه قبل با سه گانه «بازی های گرسنگی» آغاز شده بود که شروع یک شیفتگی چند ساله در ادبیات بزرگسالان (Young adult) و داستان های پادآرمانشهری بود. در حالیکه هنوز ژانر پادآرمانشهری با انتشار رمان هایی مانند «ایستگاه یازده» طرفداران خود را راضی نگه می داشت؛ و ژانر رمان های عشق در بیماری نیز با رمان «پنج قدم فاصله» در اوج بودند، جهان با چالشی جدید به نام کرونا ویروس مواجه شد که به طور کلی زندگی انسان ها و به دنبال آن دنیای کتاب خوانی را تغییر داد. در پی قرنطینه اجباری و خانه نشینی مردم، کتاب خوان های الکترونیکی مانند کیندل و فیدیبو خوان که کتاب های صوتی را در دسترسی تعداد بیشتری از مردم قرار می دادند؛ رونق گرفتند. به این ترتيب خط بطلانی بر تمام نظر هایی کشیده شد که این دهه را پایانی بر کتاب پیش بینی می کردند. در ادامه این مقاله، 8 رمان برتر دهه دوم قرن بیستم در ادبیات داستانی بررسی خواهند شد.
هیولایی صدا می زند نوشتۀ پاتریک نس (۲۰۱۱)
برای شروع معرفی کتاب های یک دهۀ پرماجرا، چه چیزی هیجان انگیز تر از یک رمان فانتزی خاص می تواند وجود داشته باشد؟ ایده اولیه داستان «هیولایی صدا می زند» متعلق به سیوبان دود (Siobhan Dowd) بود که متاسفانه بر اثر سرطان درگذشت و فرصت نوشتن کتاب را از دست داد. بنابراین، دوست او پاتریک نس این ایده را به کتابی تبدیل کرد که بلافاصله پس از انتشار مورد استقبال مخاطبان چه کودک و چه بزرگسالان قرار گرفت. رمان هیولایی صدا می زند، برنده جایزه مدال کارنگی (معتبرترین و قدیمی ترین جایزه ادبی انگلیسی که هر ساله به نویسندگان کتاب کودک اعطا می شود) نیز شده است.
از وقتی که مادر “کانر” مریض شده و تحت درمان قرار گرفته (که به نظر تاثیری بر او ندارد)، کانر هر شب یک کابوس می بیند. اما امشب با همه شب ها فرق دارد. امشب وقتی او از خواب بلند می شود یکی پشت پنجره منتظرش است. موجودی اساطیری که قدرتی است از دل طبیعت. او خطرناک ترین مفهوم دنیا را از کانر می خواهد. او حقیقت را می خواهد. کانر هر بار در کابوس هایش می بیند که دست مادرش را گرفته تا او در گودال عمیقی که درون آن هیولایی وجود دارد، سقوط نکند. او در هر خواب با هیولا مبارزه می کند و سعی در نجات مادر بیمارش دارد. اما رفته رفته وقتی هیولا در دنیای واقعی به سراغش می آید، کانر در می یابد که باید حقیقت تلخ زندگی را بپذیرد و دست مادرش را علی رغم تمام علاقه، رها کند…
شگفتی نوشتۀ آر جی پالاسیو (۲۰۱۲)
زمانی که در سال ۲۰۱۷ فیلمی از روی کتاب «شگفتی» اثر آر جی پالاسیو ساخته شد، این رمان همچنان طی پنج سال در لیست پرفروش ترین ها قرار داشت و محبوبیت خود را حفظ کرده بود. داستان کتاب شگفتی، روایت گر چالش های زندگی کودکی است که از بد شکلی صورت رنج می برد. “آگوست پولمن” یک دانش آموز کلاس پنجمی است که در خانه درس خوانده و با والدینش در شمال “ریور هایت” زندگی می کند. او یک بیماری ژنتیکی به نام “سندرم تریچر کالینز – TCS” دارد که چهره او را غیر طبیعی کرده است. با توجه به این وضعیت، او توسط مادرش در خانه آموزش دید. با بزرگتر شدن آگی، والدینش بهتر دیدند که او دنیای بزرگ بیرون از خانه را تجربه کند، بنابراین او را برای شروع کلاس پنجم در مدرسه خصوصی ثبت نام کردند. ورود آگی به مدرسه اتفاقاتی را رقم زد که زندگی او، خواهر و والدینش را تحت تاثیر قرار داد…
کتاب شگفتی، جوایز بسیاری از جمله جایزه مارک تواین و جایزه برگزیده خوانندگان جوان را از آن خود کرده است.
خطای ستارگان بخت ما نوشتۀ جان گرین (۲۰۱۲)
جان گرین با رمان «خطای ستارگان بخت ما»، با عنوان فرعی « بخت پریشان »، توانست نبض بازار کتاب را با ثبت رکورد بیشترین فروش در هفته اول، در دست بگیرد و تبدیل به نویسنده محبوب رمان های عاشقانه و رمانتیک شود.
داستان رمان خطای ستارگان بخت ما، درباره دو نوجوان مبتلا به نوعی سرطان پیش رونده است. “هزل گریس لنکستر” شانزده ساله که سه سال است از سرطان رنج می برد، با استفاده از دارویی جدید توانسته بیماری را کنترل کند. هزل به توصیه والدینش و به منظور دور شدن از انزوا، وارد انجمن حمایت از کودکان سرطانی می شود. در آنجا با “آگوستوس واترز” آشنا می شود که به خاطر سرطان استخوان یکی از پاهایش را از دست داده است. این دو اوقات زیادی را با هم می گذرانند و روابط شان به مرور نزدیک تر می شود. آرزوی قلبی هیزل ملاقات با نویسنده محبوبش، “پیتر ون هوتن” است که در آمستردام زندگی می کند. او با کمک آگوستوس و پس از مجادله بسیار با والدین و پزشکانش، بالاخره موفق می شود راهی این سفر شود. در طول کتاب اتفاقات غیرمنتظره ای می افتد که سرنوشت آگوستوس و هیزل را برای همیشه عوض می کند…
سهره طلایی نوشتۀ دونا تارت (۲۰۱۳)
نوبتی هم که باشد، نوبت علاقمندان به هنر و داستان های ادبی است. دونا تارت با کتاب «سهره طلایی»، پس از مدت ها بار دیگر شور و شوقی در دنیای داستان های هنری به راه انداخت و با دریافت جایزه پولیتزر توانست با شایستگی به اعتماد طرفداران خود پاسخ دهد. کتاب سهره طلایی، ماجرای پسر جوانی به نام “تئو” است که از حمله تروریستی در موزه محل کار مادرش، جان سالم به در می برد و در این بین موفق به نجات یک تابلوی با ارزش نقاشی نیز می شود. او مجبور است باقی عمرش را نزد یک دوست خانوادگی ثروتمند و خانواده اش زندگی کند…
ایستگاه یازده نوشتۀ امیلی سنت جان مندل (۲۰۱۴)
رمان «ایستگاه یازده» اثر امیلی سنت جان مندل یک داستان آخر الزمانی دارد و درباره پایان دنیاست. کتاب ایستگاه 11 در اوج دوره ای منتشر شد که کتاب های آخرالزمانی طرفداران بسیاری داشتند. ماجرا از اجرایی از لیرشاه شکسپیر در تورنتو آغاز می شود که طی آن یکی از بازیگران روی صحنه نقش بر زمین شده و می میرد. در ادامه با شیوع ویروسی به نام آنفولانزای گرجی، تقریبا همه ساکنان کره زمین نابود می شوند و عدۀ کمی باقی می مانند. بیست سال بعد از فاجعه، یک گروه تئاتر و موسیقی در بخشی از سرزمین ها سفر می کنند و آثار شکسپیر را برای معدود انسان های زنده مانده از فاجعه اجرا می کنند…
کتاب ایستگاه یازده به تغییرات ناگهانی اجتماعی و سیاسی پس از فجایع می پردازد و روایت زندگی بازماندگان فاجعه ای عظیم و تلاش آن ها برای زنده ماندن و حتی ارتقا کیفیت زندگی شان است. خواندن این کتاب شاید بتواند به ما کمک کند با صبوری بیشتری، سختی های پس از همه گیری ویروس کرونا را تحمل کنیم.
دختری با هفت اسم نوشتۀ هیون سئو لی (۲۰۱۵)
«دختری با هفت اسم» با عنوان فرعی «فرار از کره شمالی» اولین بار در سال 2015 منتشر شد. این کتاب زندگی نامه هیون سئو لی است که در کره شمالی کمونیستی بزرگ شد و در ۱۷ سالگی تصمیم به فرار گرفت و این فرار، ۱۲ سال او را از خانواده اش جدا کرد. ماجرای این کتاب یک روایت واقعی و باورنکردنی از زندگی یک انسان و داستان تلاش خستگی ناپذیرش برای رسیدن به آزادی ست. کتاب دختری با هفت نام، برنده بهترین کتاب زندگی نامه نیویورک تایمز در سال ۲۰۱۵ شد.
غول مدفون نوشتۀ کازوئو ایشی گورو (۲۰۱۵)
کازوئو ایشی گورو با تصاحب جوایز متعدد ادبی و برنده شدن جایز نوبل ادبیات، به درستی نشان داده که جایگاه برجسته ای در دنیای ادبیات و رمان دارد. «غول مدفون» آخرین رمان این نویسنده بزرگ ژاپنی، حال و هوایی تمثیلی و شرقی دارد و داستانی درباره عشق است. در رمان غول مدفون، با پیرمرد و پیرزنی همراه می شویم که به دیدن پسری می روند که سالها پیش از نزد آنها رفته است. در این سفر شگفت انگیز، ما به شناخت تازه ای از دنیایی که در آن زندگی می کنیم، روابط انسان ها، مرگ و عشق می رسیم.
کتابخانه نیمه شب نوشتۀ مت هیگ (۲۰۲۰)
جایی فراتر از لبۀ جهان، کتابخانه ای وجود دارد که شامل بی نهایت تعداد کتاب است و هر کتاب موقعیت تجربه یک زندگی جدید و متفاوت را در اختیار شما می گذارد… چه چیزی هیجان انگیز تر از اینکه پرونده این دهه را با یک کتاب مسحور کننده درباره جهان های موازی و زندگی های ممکن تمام کنیم؟
«کتابخانه نیمه شب» روایتگر داستان زندگی زن جوانی است که احساس می کند شکست خورده و به پایان راه رسیده است. او عمیقا غمگین و افسرده است و با وسوسه خودکشی دست و پنجه نرم می کند. این کتاب به عنوان بهترین داستان در سال ۲۰۲۰ سایت گودریدز نیز انتخاب شده است.