جنایی و معمایی
ژانر معمایی و جنایی
در واقع ژانر جنایی و ژانر معمایی دو ژانر جدا هستند اما از ابتدای پیداش ژانر معمایی در اوایل قرن 19، به صورت ژانری نسبتا مستقل، چنان بهم پیوستگیای داشتهاند که بهتر است نام آنها در کنار هم آورده شود. در ژانر جنایی، عناصری مانند تقابل بین خیر و شر (عدالت و جرم، پلیس یا کارآگاه با مجرم و …)، وقوع جرم (اغلب قتل) و ایجاد معمایی از آن، مضمون و روند اجرای عدالت، نقش کلیدی بازی میکنند. در ادبیات جنایی همیشه شاهد پایانهایی خوش، تشخیص مرزهای خیر و شر، پیروزی خیر بر شر، اجرای عدالت یا حتی پیدا کردن مجرم و جنایتکار نیستیم؛ درست عین مسائل جنایی در دنیای واقعی. داستانهای هزار و یک شب اولین اثری که در ژانر جنایی قرار گرفته است.
اما در ژانر معمایی بیشتر از آنکه به تحلیلِ تقابل بین خیر و شر و روند اجرای عدالت برای جنایتکاران پرداخته شود، به پیدا کردن مفاهیم معما (های) داخل داستان پرداخته میشود و فهم و حل معنا نقش بسیار پررنگتری دارد. از نمونههای معروف و بسیار خوب ژانر جنایی و معمایی میتوان به سری رمانهای دن براون (مانند راز داوینچی) و فردیناند فن شیراخ (مانند پروندهی کولینی) و همچنین، رمانهایی مانند خون خورده از مهدی یزدانی خرم و فیل در تاریکی از قاسم هاشمینژاد، اشاره کرد.
از ترکیب دو ژانر معمایی و جنایی، بسیاری ژانر دیگر ایجاد میشود مانند : ژانر کاراگاهی، ژانر جنایتِ حقوقی، ژانر نوآر (noir) و ژانر جنایت واقعی (true crime). ژانر کارآگاهی از مشهورترین و پرطرفدارترین گونههای ادبیات جنایی و معمایی است که داستانهای شرلوک هولمز از آرتور کانن دویل از یکی از بزرگترین شاهکارهای این ژانر محسوب میشود. در آخر جا دارد به ترکیب جالبِ ژانر علمی- تخیلی و کارآگاهی (جنایی و معمایی) اشاره کنیم و به عنوان نمونه، از رمان عامهپسند بوکفسکی یاد کنیم. ما در این رمان با یک کارآگاه، جنایاتی عجیب و غریب، مجرمهایی مانند نویسندگان مرده و آدم فضاییها (!) و معماهایی حل نشدنی طرف هستیم؛ که با قلم طنزگونه و سیاه بوکفسکی، کنار هم جمع شدهاند.