Flowers

ابزوردیسم

مکتب ابزوردیسم

بیشتر متفکران اگزیستانسیالیستی معتقد بودند که قالب هنری که به بهترین شکل، قوه‌ی آشکارکنندگی هنر را میسّر می‌کند، نمایشنامه است و سپس رمان؛ به همین دلیل است که بیشتر نویسندگان مطرح آن، مانند سارتر، تعداد بسیار زیادی نمایشنامه نوشته‌اند.

در اجرای این نمایشنامه‌ها، یکی از انواع تئاتر شکل گرفت: تئاتر ابزورد (معناباخته، عبث). نمایشنامه‌های ابزورد فاقد هرگونه خط نمایشی مستقیم هستند و بجای آن، فرم‌های سنتی را با آوردن عناصر غیرمنتظره و انکار هرگونه تلاشی برای معنادار کردن وقایع روی صحنه، به سخره می‌گرفتند.

منظور از معناباختگی در این گونه آثار ادبی، بی‌معنایی مطلق و پوچ‌گرایی (نیهیلیسم) نمی‌باشد و بی‌معنایی، در قالب بیان روایت به طرز نامفهوم و نامرتبط به زمان، مکان و فضای اثر ادبی و دنیای آن، تعریف می‌شود؛ که این نوع از بی‌معنایی تداعی‌گر اصطلاح «عبث بودن» است.

بنابراین مکتب ابزودیسم بیشتر یک مکتب برخواسته از هنر تئاتر و نمایش است تا ادبیات و رمان؛ اما، دو تن از بزرگان این مکتب، یعنی آلبر کامو و ساموئل بکت، در همان زمان که به نوشتن نمایشنامه‌های معناباخته می‌پرداختند، در رمان‌های خود نیز از این سبک و ویژگی‌های آن، استفاده می‌کردند.

این مکتب که نسبت به اگزیستانسیالیسم جدیدتر است و از دهه 1950 به بعد میلادی رواج یافته است، همپوشانی عمده‌ و بیشتری با مدرنیسم دارد.

نویسندگان شاخص و پیشگام مکتب ابزوردیسم

آلبر کامو، اوژن یونسکو، ساموئل بکت، کافکا (در برخی آثار)، گوگول (در برخی آثار)، ادوارد آلبی و لوئیجی پیراندلو از شاخص ترین نویسندگان این مکتب هستند.

آثار ادبی‌ شاخص و معروف مکتب ابزوردیسم