اگزیستانسیالیسم
مکتب اگزیستانسیالیسم
مکتب اگزیستانسیالیسم (وجودگرایی یا اصالت وجود) به طور کلی از فلسفه نشات گرفته شده است؛ بنابر همین رگه های مکتب (فلسفه) را در بسیاری از آثار کهن و معاصر، میتوان مشاهده کرد. این مکتب، بیشتر مکتبی فلسفی است تا ادبی اما اغلب نویسندگان آن، فلسفه را از هنر و ادبیات جدا نمیدانستند.
فلسفه ی اگزیستانسیالسم نیز توسط فیلسوفانی مانند نیچه، سورن کییرکگور شروع و توسط هایدگر و به خصوص سارتر به اوج خود رسید، و در نهایت توسط افرادی مانند اروین دی یالوم، تا زمان حال، ادامه یافته است. اگزیستانسیالیسم بعد از اتمام جنگ جهانی دوم در فرانسه به طور کلی جای سورئالیسم را گرفت و تاثیر جنگ جهانی دوم بر گسترش و رواج این مکتب را، نمی توان نادیده گرفت.
اگزیستانسیالیسم ایدهی تسلط جهان بر نحوهی زندگی انسان را رد میکند. به طور خیلی خلاصه و ساده مکتب اگزیستانسیالیسم در این جملهی معروف از سارتر خلاصه میشود: «وجود مقدّم بر ماهیت است». این عبارت چنین میگوید که انسان ویژگیهای فطری ندارد و ماهیت هر شخص از قیاس شباهتهای او با سایر آدمها بدست نمیآید؛ بلکه تنها از راه اعمال آن شخص ساخته میشود و بنابراین، هر فرد مسئول ماهیت (اعمال) خودش است.
این مکتب بر پایه ی آزادی و مسئولیت انسان شکل گرفته است، چون هیچ کس نمیتواند ادعا کند اعمالش از اشخاص دیگر ناشی شده است. مکتب ابزودیسم به دلیل شباهت های نظری و بنیادین بسیار، با فلسفه و مکتب اگزیستانسیالیسم پیوند خورده و در واقع از بستر آن متولد شده است.
نویسندگان شاخص و پیشگام مکتب اگزیستانسیالیسم
«ژان پل سارتر»، «آنتوان سنت اگزوپری»، «آلبر کامو» (مکتب اصلی او ابزوردیسم است)، «سیمون دو بووار»، «اوژن یونسکو» و «ساموئل بکت» (مکتب اصلی این دو نویسنده نیز نیهیلیسم و ابزوردیسم بود)، «همینگوی» (برخی آثار)، «اروین دی یالوم»، «کافکا» (برخی آثار) و «داستایفسکی» (برخی آثار).
آثار ادبی شاخص و معروف مکتب مدرنیسم
- خورشید همچنان می دمد اثر «همینگوی»
- تهوع و شازده کوچولو اثر «ژان پل سارتر»
- بیگانه اثر «کامو»
- در انتظار گودو اثر «ساموئل بکت» (بیشتر ابزوردیسم هستند تا اگزیستانسیالیسم)