مدرنیسم
مکتب مدرنیسم
سبک «مدرنیسم» (نوگرایی) یکی از اساسیترین جنبشهای بشری در ادبیات داستانی، شعر، موسیقی و دیگر هنرها بود. تاریخ شروع رواج و پایان این مکتب ادبی را به سادگی نمی توان تعیین کرد ولی میشود با اغماض، شروع آن را اوایل قرن 19 و پایان آن را، همزمان با جنگ جهانی دوم دانست.
تعریف مفهوم مدرنیسم کار سادهای نیست و نیاز است به طور مفصل به ابعاد گستردهی معنایی این مکتب پرداخت اما به طور حدودی و ساده میتوان آن را با مفهوم دیگری، به نام مدرنیته، توضیح داد. مدرنیته نوعی شیوه زیستن و تجربه کردن زندگی به شمار می رود که حاصل تغییرات ناشی از صنعتی شدن، گسترش زندگی شهری و دور شدن از دین و تفکر دینی است.
مدرنیته درکی نو از زمان و مکان است؛ سرعت، حرکت، ارتباط، سفر، پویایی، آشوب و انقلاب صنعتی. مدرنیسم در لایه های ناخودآگاه و عمیقتر مدرنیته به جستجو میپردازد و به اضطرابها و مشکلات درونی آن میپردازد. مدرنیسم هم بازتابی تمام نما از مدرنیته است و هم عینکی برای بهتر دیدن و نقد آن.
در مکتب مدرنیسم، قواعد قدیمی، خطی نوشتن روایت و شرح تقویم وار در داستاننویسی، کنار گذاشته شد و بجای آن، تکنیکهای چند صدایی (راویگری) و دیدن روایت از طریق زوایای مختلف، رواج یافت. جریان سیال ذهن، تک گویی درونی و رمان نو از ویژگیها و فرمهای رماننویسی در عصر مدرنیسم هستند.
جریان سیال ذهن تکنیک و روشی ادبی است که به دلیل استفادهی گسترده از آن در مکتبهای مدرنیسم، سورئالیسم و به خصوص رئالیسم جادویی، به تعریف ژانر ادبی نزدیک است؛ اما برخی، آن را به اشتباه «سبک» دانسته اند.
این اصطلاح را برای اولین بار ویلیام جیمز (روانشناس) در سال 1890 برای توصیف جریان مداوم دریافتها، اندیشهها و احساسات ذهنِ بیدار به کار برد. نویسنده با استفاده از این تکنیک سعی میکند وقایع و صحنههای روایت را همانطور که در ذهن شخصیتهای داستان جریان مییابند، بازگو کند. در این تکنیک زمان مقولهای کاملا ذهنی، نسبی و غیر خطی است.
رمان نو را میتوان یکی از قواعد تکینکی و ویژگیهای زبانی و روایی رمانهای مدرنیسم دانست که به مفهوم ژانر نیز نزدیک است اما به علت گستردگی زیاد و نظریه پردازیهای بسیار در این سبک، مکتب ادبیِ فرعی نیز، نامی مناسب برای آن است.
در رمان نو تمامی ویژگیهای اصلی رمان (به معنی عام) مانند هسته داستانی، حوادث، روایت و توصیف، تحلیل شخصیتها و … زیر سوال میرود و اهمیتی به آنها داده نمیشود. در واقع یکی از پیشگامان این مکتب فرعی، آلن روب گرییه، انسان محوری در رماننویسی سنتی را میکوبد و بحث روایت از «اشیا» را به میان میکشد.
قلمروی رمان نو بسیار گسترده است و آثار ادبی بسیاری از نویسندگان را در بر میگیرد؛ ولی از جمله نویسندگان پیشگام این نوع ادبی، میتوان از «آلن روب گرییه»، «ناتالی ساروت»، «ساموئل بکت» و «موریس بلانشو» نام برد.
نویسندگان شاخص و پیشگام مکتب مدرنیسم
شاخص ترین نویسندگان این مکتب:
- «جورج اورول»، «جیمز جویس»، «ویرجینیا وولف»، «گرترود استاین»، «ارنست همینگوی» و «ویلیام فاکنر» در انگلستان و آمریکا
- «مارسل پروست»، «سیمون دو بووار» و «ژان پل سارتر» در فرانسه
- «توماس مان» و «برتولت برشت» در آلمان
- «کنوت هامسون» در نروژ
- «هوشنگ گلشیری» و «بزرگ علوی» در ایران
آثار ادبی شاخص و معروف مکتب مدرنیسم
- تصویر مرد هنرمند در جوانی و اولیس اثر «جیمز جویس»
- منظومه سرزمین بی حاصل اثر «تی.اس.الیوت»
- به سوی فانوس دریایی اثر «ویرجینیا وولف»
- خشم و هیاهو اثر «ویلیام فاکنر»
- کوه جادو اثر «توماس مان»
- همه میمیرند اثر «سیمون دوبووار»
- شازده احتجاب اثر «هوشنگ گلشیری»
- چمدان اثر «بزرگ علوی»