فیلتر محصولات logo
مرتب سازی بر اساس
  • 31 کالا

غلامحسین ساعدی

زندگینامه غلامحسین ساعدی

«غلامحسین ساعدی»، با نام مستعار گوهر مراد، پزشک، نویسنده و نمایش نامه نویسی ایرانی بود. او در بیست و چهارم دی ماه سال 1314 در تبریز و در خانواده ای کارمند چشم به جهان گشود. پدرش علی اصغر، کارمند دولت بود و مادرش، طیبه، خانه دار بود. با وجود این که خوانواده پدری اش در دستگاه ولیعهد آن زمان، مظفرالدین‏ شاه، مقام و شغل داشتند، ولی وضع مالی این خانواده مناسب نبود. در 1321 به دبستان بدر رفت و شش سال بعد گواهی نامه ی ششم ابتدایی اش را گرفت.

 

آثار اولیه

اولین داستان های غلامحسین، هنگامی که در دبیرستان تحصیل می کرد، در هفته نامه ی دانش آموز چاپ شد. داستان بلندش به نام «از پا نیفتاده ها» نیز در مجله ی کبوتر صلح به چاپ رسید. وی در نوجوانی عضو سازمان جوانان «فرقه ی دموکرات آذربایجان» شد و درحالی که تنها هفده سال سن داشت، مسئولیت انتشار روزنامه های فریاد، صعود و جوانان آذربایجان را به عهده گرفت.

 

تحصیلات

او در خرداد سال 1333، در رشته طبیعی دیپلم گرفت و یک سال بعد در دانشگاه تبریز مشغول به تحصیل پزشکی شد. وی در این دوران به فعالیت های سیاسی نیز پرداخت و همچنین با صمد بهرنگی آشنا شد و نوشتن داستان کوتاه را با جدیت پیگیری کرد.

او در پادگان سلطنت آباد تهران خدمت کرد و از همان زمان با محافل ادبی و هنری تهران آَنا شد و داستان های خود را در مجله ی سخن به چاپ رساند. ساعدی، تحصیلاتش را با درجه ی پزشکی عمومی و دکترای تخصصی روان پزشکی به پایان رساند. سپس در بیمارستان روانی روزبه مشغول به کار شد. وی در مطبش در خیابان دلگشا، بیشتر اوقات بدون حق ویزیت بیماران را معاینه می کرد.

 

دیگر آثار

اولین نوشته های وی در سال 1332 منتشر شد. چند سال بعد با نوشتن چندین نمایش نامه، وارد دنیای تئاتر ایران شد و سهمی در دگرگونی تئاتر ایران در سال های 1340 تا 1350 ایفا کرد. ساعدی، مدام در حال جستجو برای شناخت ایران و مردمان آیند سرزمین بود و به نقاط مختلفی نیز سفر کرد.

سفرش به آذربایجان باعث نوشتن دو اثر «ایلخچی» و «خیاو»، و سفر به بندرهای جنوب نیز سبب نوشتن «اهل هوا» و «ترس و لرز» شد. از آنجایی که این سفرنامه ها برعینیات جامعه استوار بودند، باعث رشد «منطقه گرایی» در ادبیات معاصر ایران شد و درگیری های حاشیه نشین ها را به میان مرکزنشینان آورد. او جزو اولین کسانی بود که به کانون نویسندگان ایران پیوست. وی مدتی هم به سردبیری مجله ی انتقاد کتاب و الفبا پرداخت.

 

زندان

در سال 1353، توسط ساواک دستگیر شد و بر اثر شکنجه، در بیمارستان جاوید بستری شد و بعد به زندان های قزل قلعه و اوین منتقل شد و تا یک سال در حبس ماند. پس از آزادی سه داستان نوشت و در سال 1357، با دعوت انجمن قلم آمریکا، به این کشور رفت و سخنرانی های متعددی انجام داد.

 

مهاجرت و مرگ

بعد از انقلاب 1357، ساعدی، ایران را ترک کرد و به فرانسه رفت. وی در دوم آذر ماه سال 1364، پس از خون ریزی داخلی در بیمارستان سن آنتوان پاریس در حالی که تنها چهل و نه سال سن داشت، درگذشت و شش روز بعد در قطعه هشتاد و پنج گورستان پرلاشز، به خاک سپرده شد.

 

آثار غلامحسین ساعدی

کتاب های او به چند دسته ی نمایش نامه، داستان، رمان، فیلمنامه، تک نگاری و ترجمه تقسیم می شوند.

مجموعه ی داستان ها غلامحسین ساعدی موارد زیر هستند:

 

نمایشنامه ها

وی اولین نمایش نامه ی خود را در بیست و سالگی، به نام «پیگمالیون» نوشت.

دیگر نمایش نامه های او به ترتیب سال انتشار از1339 تا 1357 به شرح زیر است:

 

رمان ها

رمان «جای پنجه در هوا» ناتمام مانده.

از دیگر آثار او می توان به رمان های زیر اشاره کرد:

 

فیلمنامه ها

فیلم نامه های ساعدی عبارت اند از:

 

تک نگاری ها

سه تک نگاری او شامل «ایلخچی»، «خیاو یا مشکین شهر» و «اهل هوا» است.

 

ترجمه ها

از ترجمه های وی نیز می توان به «شناخت خویش»، «قلب، بیماری های قلبی و فشارخون» و «آمریکا آمریکا» اشاره کرد.

 

نام مستعار غلامحسین ساعدی

ساعدی در گفتگویی درمورد انتخاب نام مستعار خود گفته است که در پشت خانه مسکونی شان در تبریز، گورستانی متروک بود و او گاه ساعت ها در این گورستان قدم می زده و در یکی از دفعات چشمش به گور دختری به نام گوهرمراد می افتد که بسیار جوان از دنیا رفته بوده، و همان جا تصمیم می گیرد تا از نام او به عنوان نام مستعارِ خودش استفاده کند.

مرتب سازی بر اساس