«مهدی سحابی»، مترجم، نویسنده، روزنامه نگار، نقاش، مجسمه ساز و عکاس ایرانی، در 15 بهمن سال 1322 در محله ی راه کوشک قزوین چشم به جهان گشود. او اولین فرزند احمد سحابی و معصومه ساروخانی است. وقتی مهدی ده ساله بود، خانواده اش به تهران آمدند و در محله ی شاپور ساکن شدند. وی از همان زمان با علی اصغر قره باغی دوست شد.
مهدی پس از دریافت دیپلم ریاضی از دبیرستان البرز تهران، به هنرکده ی هنرهای تزئینی دانشگاه تهران در رشته نقاشی رفت و پس از گذشت یک سال و نیم، تحصیل را نیمه کاره رها کرد و به سربازی رفت. سپس برای تحصیل در رشته ی کارگردانی سینما به ایتالیا می رود و در دانشگاه چینه چیتا، دوره ای کوتاه می گذراند و در این دوره با فرانچسکو رزی دوستی نزدیکی پیدا می کند و در فرهنگستان هنرهای زیبای رم مشغول به تحصیل می شود.
وی مدتی بعد، سینما را نیز رها کرده و شروع به تحصیل در رشته ی نقاشی می کند اما در سال 1347 آکادمی هنرهای زیبای رم را در میان کار رها می کند و به فرانسه می رود. مهدی یک سال بعد با اِولین، خانمی فرانسوی، ازدواج می کند و صاحب سه پسر به نام های کاوه، سهراب و کیومرث می شود.
او در سال 1351 برای کار در سینمای ایران، به وطنش بازمی گردد اما از ورود به این حرفه ناامید شده و به سراغ روزنامه نگاری، بازیگری، عکاسی و کارهای مشابه می پردازد و در نهایت به سمت ادبیات، نقاشی و ترجمه ادبی می رود. وی با تسلط خود بر زبان های ایتالیایی، فرانسه و انگلیسی، نویسندگان مختلفی را به ایرانیان معرفی کرد.
سحابی تا اخر عمر، به عنوان مترجم با ماهنامه ی فیلم، کار کرد. لازم به ذکر است که تسلط او به سه زبان ایتالیایی، فرانسه و انگلیسی، تنها برای ترجمه آثار خارجی به فارسی استفاده نمی شده و او آثار فارسی را نیز به این سه زبان ترجمه می کرده است. وی در کنار مترجمی، با نام مستعار سهراب دهخدا، برای صفحه ی فرهنگی نقد فیلم، خبر و گزارش می نوشت.
اولین ترجمه سحابی، «نقاشی دیواری و انقلاب مکزیک» نوشته ی ماریو دمیکلی بود. او در 1366 رمان «شرم» را ترجمه کرد و جایزه بهترین کتاب سال جمهوری اسلامی را بدست آورد. سحابی با نشریات صنعت حمل و نقل و پیام امروز همکاری داشت و در 1373، جلدهای مجموعه داستان «چشم دوم» اثر محمد محمد علی را طراحی کرد. یکی دیگر از فعالیت های سحابی، برپایی چندین دوره ی نمایشگاه هنری در ایران و جهان با مضمون صورتک های متعدد انسانی برگزار کرد.
از جمله اثاری که وی به فارسی ترجمه کرده است میتوان به:
مهدی سحابی در 25 شهریور 1388 برای دیدار خانواده اش به پاریس سفر کرده و در 17 آبان همان سال، به دلیل سکته قلبی، جان به جان آفرین تسلیم می کند. پیکر او به تهران منتقل و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شده است.