نقد و بررسی
برادران کارامازوف (دو جلدی)
«برادران کارامازوف» یک رمان شاهکار از فئودور داستایفسکی است که نخستین بار در سال 1879 به شکل پاورقی منتشر شد. این کتاب آخرین اثر نویسنده است که سال ها، طرح نگارش آن را در سر داشته اما شروع به نوشتن آن نمی کرد. داستایفسکی نویسنده مشهور و تاثیرگذار اهل روسیه است.
آثار او به بیش از 170 زبان ترجمه شده است و از آثارش در بسیاری از کشورها تئاترهایی بر روی صحنه آمد و فیلم هایی نیز از آن ها اقتباس شده است. از برادران کارامازوف نیز چندین فیلم در سال های مختلف اقتباس شده است. ویژگی منحصر به فرد آثار داستایفسکی، روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیت های داستان است.
کتاب برادران کارامازوف، به عنوان شاهکار داستایفسکی، تاثیری ژرف بر ادبیات روسیه و جهان گذاشت. فروید رمان برادران کارامازوف را بهترین رمان کل تاریخ دانسته است. او درباره این رمان چنین می نویسد: «برادران کارامازوف عالی ترین رمانی است که تاکنون نوشته شده است و قطعه مفتش اعظم یکی از والاترین دستاوردهای ادبیات جهانی است که ارزش گذاری مجدد آن ممکن نیست.»
افراد خانواده کارامازوف عبارتند از پدر، سه برادر از دو مادر و فردی معلول که به طور ضمنی فرزند نامشروع خانواده از مادری عقب مانده ذهنی است. کتاب دو جلدی برادران کارامازوف شرح اختلافات پدر، یعنی «فئودور»، و فرزندانش _هر کدام به نوعی_ و در نهایت قتل مشکوک او و ماجراهای یافتن قاتل و جلسات محاکمه و… است. این سطحی ترین لایه معنایی داستان است؛ اما قطعا تمام آنچه داستایفسکی سعی در بیان آن دارد، نیست.
می توان کتاب برادران کارامازوف را رمانی جنایی دانست که سرشار از شگفتی و تعلیق است. اما باید دانست که در سراسر داستان، تمام صحنه ها و دیالوگ ها دولایه دارند. یکی لایه رویی که سطحی و پیش پا افتاده است و دیگری لایه زیرین که گاه چنان ژرف و رعب آور است که لرزه به اندام می اندازد.
پیرامون پی رنگ اصلی، تعداد زیادی پی رنگ فرعی وجود دارد که خرده روایت های داستان را شکل می دهند و بر جذابیت رمان می افزایند. داستایفسکی با تصویر کردن شخصیت های اغلب معلوم الحال در ذهن مخاطب می کوشد از طریق ایمان به خدا، راه رستگاری را برایشان روشن سازد و از این حیث، نویسنده متعهدی به شمار می آید. همچنین با دادن حق آزادی و اختیار به شخصیت ها در اتفاقات گوناگون، نگاهی همچون اگزیستانسیالیست ها دارد. رمان برادران کارامازوف از حیث ساختار، کامل ترین رمان داستایفسکی است که شخصیت های آن بر حسب شرایط میان پاکی و پلیدی غوطه ورند. از درون مایه های این رمان می توان به عقل باوری، ایمان، آزادی و رنج، خیر و شر و … اشاره کرد.
داستایفسکی نویسنده پرآوازه روسی، کتاب های معروف زیادی در کارنامه خود دارد که از آن ها می توان به «جنایت و مکافات»، «ابله»، «همزاد» و«یادداشت های زیرزمینی» اشاره کرد.
رمان برادران کارامازوف توسط پرویز شهدی ترجمه و توسط نشر مجید منتشر شده است. پرویز شهدی آثار دیگری نیز از داستایفسکی ترجمه کرده است که عبارتند از :«ابله» و «یادداشت های زیرزمین و شب های روشن». همچنین، ترجمه کتاب هایی نظیر «مرگ شادمانه» اثر آلبر کامو، «فانفارلو» اثر شارل بودلر و «نفوس مرده» اثر نیکلای گوگول در کارنامه پرویز شهدی به چشم می خورد.
در بخش هایی از کتاب برادران کارامازوف میخوانیم:
«آیا آدم می تواند داور هم نوعانش باشد، و ایمانش را تا پایان حفظ کند؟ به ویژه به یاد داشته باش که تو نسبت به هیچ کس نمی توانی داوری کنی. چون هیچ فردی نمی تواند درمورد یک جنایتکار داوری کند، مگر اینکه درک کند که خودش هم نسبت به این کسی که می خواهد داوری کند، مقصر است. فقط موقعی که به این حقیقت پی ببرد می تواند داوری کند. چون اگر من آدم با انصاف و درست کاری بودم، شاید در دنیا هیچ مقصری پیدا نمی شد. حتی اگر هم قانون تو را داور او تعیین کرده، باز تا جایی که می توانی با این طرز فکر عمل کن.»
«مرد جوان، دعا را از یاد نبر، اگر دعایت صادقانه باشد، هر بار احساس جدیدی در آن پیدا خواهد شد. همچنین به یاد داشته باش: هر روز و هر بار که می توانی تکرار کن: «خداوندا، به کسانی که امروز به حضور تو شتافته اند رحم کن.» چون در هر ساعت و هر لحظه هزاران نفر زندگی را ترک می کنند و چه زیادند کسانی که دنیا را در انزوا، بدون اطلاع کسی و در غم و نگرانی ترک می کنند، در این صورت دعای تو برای آرامش روحشان شاید از آن سر دنیا به سوی خداوند روانه شود. چه دشوار است برای کسی که روحش با وحشت در برابر پروردگار حاضر می شود و چه آرامش بخش وقتی بفهمد، فردی که در دنیا باقی مانده به عنوان میانجی برایش شفاعت کرده و آمرزش طلبیده است.»
«افسوس! به این یکپارچه شدن آدم ها اعتماد نکنید. آزادی را به مفهوم افزایش نیازها و برآورده کردن سریع آن ها انگاشتن، سرشت شان را درهم می ریزد؛ زیرا تعداد زیادی خواست ها و هوس های نابه جا و سبکسرانه اگر برآورده شوند، عادت ها و ابداع های پوچ در خودشان ایجاد می کنند. آدم ها برای این زنده اند که نسبت به همدیگر رشک ببرند، به شهوت رانی بپردازند و به همدیگر فخر بفروشند. شام های آن چنانی بدهند، به گردش و مسافرت بروند، اسب و کالسکه و خدم و حشم داشته باشند، مقامی اجتماعی به دست آورند، با خدمتکارهای فراوان. این طرز زندگی و عادت ها به صورت ضرورت هایی درمی آید که آدم حتی زندگی اش، شرافتش و حس بشردوستی اش را هم فدا می کند.»
«از هیچ چیز نترس و ترس را هم هرگز به خودت راه نده. به این شرط که احساس ندامت همیشه در دلت بماند. خداوند همۀ گناهان را می بخشد. هیچ گناهی وجود ندارد که گناهکار از آن واقعاً ابراز ندامت کند و از سوی خداوند بخشیده نشود. اگر انسان عشق بی پایان خداوند را در دل داشته باشد، هرگز مرتکب گناه نمی شود. آیا گناهی هست که از عشق به خداوند فراتر رود؟ به جز به ندامت دائمی به چیز دیگری فکر نکن و ترس را برای همیشه از قلبت بیرون کن. به یاد داشته باش که خداوند خیلی بیشتر از آنچه بتوانی تصورش را بکنی، تو را دوست دارد؛ او حتی تو را با وجود ارتکاب گناه باز هم دوست دارد.»
«با دروغ میتوان سراسر جهان را پیمود؛ ولی نمی توان به عقب برگشت.»
مفید بود؟
0
0
بیشتر
کمتر