قتل خانم مک گینتی
قتل خانم مک گینتی در یک نگاه
:- رمانی کارآگاهی و ماجراجویانه
- یکی از مجموعههای هرکول پوآرو
- داستان پیدا کردن مظنون اصلی قتل
- اثری دیگر از آگاتا کریسی بهترین نویسندهی رمانهای کارآگاهی
قتل خانم مک گینتی
«قتل خانم مک گینتی» شاهکار دیگری از آگاتا کریستی نویسندهی رمان های ماجراجویانه و کارآگاهی ست. آگاتا کریستی این بار به سراغ داستان پیرزنی به نام “خانم مک گینتی” رفته که تنها زندگی میکرد و یک مستاجر به نام “جیمز بنتلی” داشت. خانم مک گینتی در خانهی خودش در اثر ضربهی محکمی به پشت سر، به قتل میرسد و همهی دار و ندارش که سی پوند بوده هم به سرقت میرود. از آن جا که جیمز بنتلی مدتی بود که بیکار و بیپول شده بود، مظنون اصلی محسوب شده و همه او را مقصر قتل میدانند.
در این جا “هرکول پوآروی” کارآگاه به قصه قتل خانم مک گینتی وارد میشود تا با سبک و سیاق مخصوص به خودش قاتل اصلی را پیدا کند. او نشانههایی را دنبال میکند که نمایانگر ریشه دار بودن پرونده اند. پوآرو این قتل را در کنار قتلهای دیگری که رخ داده قیاس میکند و سر نخهای جدیدی مییابد. در نتیجه مظنونهای دیگری علاوه بر جیمز بنتلی به لیست مظنونها اضافه میشوند تا در نهایت در یابیم قتل خانم مک گینتی توسط چه کسی انجام شده است؟
آگاتا کریستی از بینظیرترین نویسندگان رمانهای جنایی و معمایی ست و در رمان قتل خانم مک گینتی هم به خوبی خوب توانسته قصه را پیش ببرد و مخاطب را درگیر داستان کند. هرکول پوآرو شخصیتی ست که آگاتا کریستی خلق کرده و در رمانهای بسیاری هم چون ماجرای اسرارآمیز در استایلز، مرگ راجر آکروید، راز قطار آبی، دختر سوم، تراژدی در سه پرده، قتل در تعطیلات و… به عنوان کارآگاه حضور داشته است. بر اساس داستانهایی که هرکول پوآرو در آنها حضور داشته، سریالی نیز ساخته شد که دیوید سوشی بازی در نقش پوآرو را عهده دار بود.
رمان معمایی قتل خانم مک گینتی به همت جمشید اسکندانی ترجمه شده و نشر ثالث چاپ آن را عهده دار بوده است.
در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:
دوست دارم خودم و کارهایم را به رخ همه بکشم و باید اعتراف کنم این نقطه ضعف من است که متاسفانه دوست عزیزم هیستینگ هیچ گاه این موضوع را جدی نگرفت. ولی قبول کنید آدمهایی مثل من که استعدادهای ویژهای دارند بسیار نیازمند خودستایی هستند که بدیهی است، انگیزه آن دیگران خواهند بود. بیشک قادر نخواهم بود تنها در اتاقی بنشینم و از خودم تعریف کنم. هر انسانی در کنار نیازهای روحی و جسمی، به احساسات انسانهای دیگر نیز نیاز خواهد داشت و در این مورد به خصوص آدمهایی مثل من به پامنبری یا بهتر بگویم بچه مرشد نیاز دارند.
هنوز اوایل شب بود. حتا اگر پیاده هم به خانه میرفت تا زمان خوابش وقت زیادی باقی میماند. پنداری با سبیلش صحبت میکند زیر لب زمزمهای کرد و گفت: «افسوس که آدم روزانه فقط سه بار میتواند غذا بخورد!» هرکول پوآرو به مراسم چای عصرانه انگلیسیها که خوراکیهای متنوعی در آن میخورند اصلاً عادت نداشت. به نظر او کسی که ساعت پنج بعد از ظهر در مراسم چای عصرانه شرکت کند بیشک اشتهایی برای صرف شام ندارد و دستگاه گوارشش شام را آن طور که باید و شاید پذیرا نخواهد بود. به علاوه، شام مهمترین و باشکوهترین غذای مورد نیاز وی در شبانه روز بود.
قتل خانم مک گینتی
انتشارات ثالث
آگاتا کریستی
جمشید اسکندانی
بزرگسال
پالتویی
1398
320
1
تک جلدی
9786004055178
انگلستان