ناتمام
ناتمام در یک نگاه
:- ادبیات داستانی قرن 21 آمریکا
- ادبیات تعلیقی و دلهره آور (وحشت روانی)
- داستانی از دل تجربیات نویسنده در مقام یک روان درمانگر حاذق
- روایتی درام از مشکلات روانی یک خانوادۀ آشفته
ناتمام
«ناتمام» یک رمان روانشناسانه و درام، خانوادگی در ژانر دلهره آور و ترسناک (وحشت روانی) می باشد، که به دست روانکاو و نویسنده مطرح آمریکایی «توماس آگدن» به رشته تحریر درآمده است. دکتر آگدن از روانکاوان شناخته شده بین المللی و از چهره های تاثیر گذار این رشته می باشد، که آثار تألیفی بسیاری در حوزه فعالیت خود منتشر نموده است.
ناتمام اولین رمان منتشر شده از این نویسنده است که برای نخستین بار در سال ۲۰۱۳ و به زبان انگلیسی چاپ و وارد بازار شد. آگدن، رمان ناتمام را بر اساس تجربیات سال ها روانکاوی مراجعان خود نوشته و از مطالعات خود در زمینه اختلالات روانی الهام گرفته است. این رمان در مدت زمان اندکی پس از انتشار مورد توجه منتقدان و خوانندگان قرار گرفت.
منتقدان توماس آگدن را جزو گروه کمیابی از روانکاوان می دانند، که نویسنده خوبی نیز هستند و به او لقب «روانکاو شاعر» داده اند. پس از آن که آوازه شهرت این کتاب به ایران نیز رسید، مترجمان مختلفی آن را به فارسی ترجمه و با عناوین دیگری منتشر کردند. یکی از بهترین و معتبر ترین ترجمه های موجود از این کتاب به دست منصوره وحدتی احمد زاده صورت گرفته و نشر ققنوس اقدام به چاپ آن نموده است.
«ناتمام» یک رمان روانشناسانه است، که اثرات مخرب کودک آزاری را به شکل داستانی خانوادگی تشریح کرده است. این رمان، روایت گر داستان زوجی به نام «ارل و مارتا» است که دو فرزند دختر و پسر به نام های «ملودی» و «وارن» دارند. این خانواده در خانه ای روستایی کوچک در مزرعه ای واقع در آروود کانتی زندگی می کنند و با مشکلات رایج کشاورزان آن ناحیه، همچون کم درآمدی، کم آبی و خشکسالی درگیر هستند.
مادر خانواده، مارتا، در سن کم با پدر خانواده، ارل، ازدواج کرده است. او که در جوانی آرزو های دور و درازی در سر می پروراند، با بارداری ناخواسته و تولد فرزندان اش مجبور می شود همزمان در مزرعه و رستوران کار کند و از رویاهایش دست بکشد. تمام مردم روستا و همسایه ها، آن ها را به عنوان یک خانواده خوشبخت و آرام می شناسند.
مشکل بزرگ خانواده از جایی شروع می شود که فرزند دوم خانواده، وارن، شروع به مکیدن انگشت شصت خود می کند و حاضر نیست این عادت زشت را کنار بگذارد. این عادت برای او دردسر هایی را در مدرسه درست می کند و باعث نگرانی مارتا می شود. پس از اینکه وارن در مقابل روش های مارتا در مقابل جلوگیری از مکیدن انگشت اش مقاومت می کند، مارتا نشانه هایی از بیماری روانی از خود نشان می دهد.
اما ارل قادر نیست از فرزندانش در برابر اعمال خشونت آمیز و بدرفتاری مارتا، به ویژه نسبت به وارن محافظت کند. تا اینکه درست در لحظه ای که مارتا کنترل رفتار خود را از دست داده و قصد صدمه زدن به وارن را دارد، ارل ناخواسته در درگیری فیزیکی باعث وقوع فاجعه ای می شود.
نوشتن داستان هایی با زمینه روانشناسی معمولا بسیار دشوار است و نتیجۀ کار، اغلب پیچیده می شود. اما دکتر اوگدن در این اولین رمان خود، به خوبی از عهده این کار برآمده و رمانی قابل درک و بدور از پیچیدگی نوشته است. این رمان با پاراگراف هایی جذاب شروع شده و با پایانی غافلگیر کننده مخاطب را شوکه می کند.
آگدن در این کتاب، بیشتر داستان سرا است تا روانکاو، و این از نقاط قوت اثر وی به شمار می آید. اثری که او خلق کرده، پیوندی تحسین برانگیز میان دو حوزه داستان گویی و روانکاوی ایجاد کرده است که در کمتر نمونه مشابه معاصری، نظیر آن را می توان دید.
سبک درخشان آگدن در ناتمام، تاثیر گرفته از دانش گسترده روانشناسی و استعداد نویسندگی او بوده و قلم درخشان نویسندگان بزرگی چون داستایوفسکی را تداعی می کند. در این رمان، برای آگدن مهم تر این است، که بیش از هر چیز رمز و راز و حس تعلیق را حفظ کند و داستانی بگوید، که خواننده را سرگرم کند.
او در ادامه به عنوان یک روان درمانگر وارد داستان شده و همچون یک تحلیل گر به ریشه یابی ماجرا ها دست می زند. آگدن زبان ساده ای برای نوشتن رمانش انتخاب کرده و به آسانی با مخاطب ارتباط برقرار نموده است. در عین حال، دقت و ظرافت در شخصیت پردازی کاراکتر هایش، نشان از تبحر و مهارت مثال زدنی او در نویسندگی و شناخت اصول داستان گویی دارد.
توماس اچ. اگدن در سال ۱۹۴۵ در آمریکا متولد شد. او تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه ییل به پایان رساند و پس از آن به عنوان رزیدنت روانپزشکی و روانکاو مشغول به فعالیت شد. آگدن به مدت بیست و پنج سال مدیریت مرکز مطالعات پیشرفته روانشناسی را به عهده داشت و خدمات بسیاری به عنوان یک روانکاو ارائه داد.
او بیش از دوازده کتاب و مقاله نوشت، که اغلب در مورد نظریات و علم روانکاوی هستند. همچنین او آثاری در مورد نوشته های فراست، بورخس، کافکا تألیف کرده است. آثار آگدن تاکنون به بیش از 20 زبان ترجمه شده اند. دکتر آگدن در سال ۲۰۱۲ جایزه سیگورنی را به دلیل مشارکت در زمینه روانکاوی دریافت کرد.
همچنین جایزه هسکل نورمن در سال ۲۰۱۰ برای «موفقیت برجسته به عنوان یک پزشک روانکاو، معلم و نظریه پرداز» و جایزه بین المللی مجله روانکاوی در سال ۲۰۰۴ برای "مهم ترین مقاله سال" به او تعلق گرفت. او هم اکنون به شغل روانکاوی و تدریس نویسندگی اشتغال دارد. علاوه بر رمان ناتمام، دیگر اثر ترجمه شده به فارسی از این نویسنده کتاب «ماتریس ذهن؛ روابط ابژه و دیالوگ روانکاوانه» با ترجمۀ علیرضا طهماسب نام دارد.
رمان «ناتمام» را منصوره وحدتی احمد زاده به فارسی برگردانده است که ترجمه کتاب های زیر را نیز در کارنامه خود دارد:
زندگی روستایی تابع قوانین طبیعت است و بچه های شهری تا حدودی می توانند آن را احساس کنند، اما هرگز نمی توانند درکش کنند. نیرو های عظیمی نظیر دسته های بزرگ ملخ که همچون ابر هایی سیاه جلو خورشید را می گیرند، دسته دسته گندم های آفت زده پژمرده که می توانند موجب نابودی زحمت یک سال هزاران نفر شوند
بی قراری حیوانات مزرعه پس از به دنیا آوردن جنین مرده، خرابی ناشی از یخ زدگی نابهنگام یا طوفان و بارش تگرگ تابستانی، همه در سکوت در کمین بچه های روستایی اند. دانستن این که طبیعت نه با کسی دشمنی دارد و نه دوستی و آگاهی از محدودیت های توانایی والدین برای کنترل سرنوشت خود و بدتر از آن کنترل سرنوشت فرزندان شان ترسی هولناک به جان بچه ها می اندازد.
ارل، که به تازگی سی و شش سالش تمام شده بود، سومین نسل از مردان برامفمن بود که مالک مزرعه خانوادگی گندم می شدند و آن را اداره می کردند. او مردی درشت اندام با موهایی بلوند، کم پشت و صاف بود و چشم های آبی و نافذ داشت. صدای بلند و طنین دارش احترامی را برمی انگیخت، که احساس می کرد شایستگی اش را ندارد.
وارن در کودکی بسیار خجالتی بود و از صبح تا شب دنبال مادرش راه می رفت و اجازه نمی داد یک لحظه از نظرش پنهان شود. حتی وقتی دو سال بود قبل از طلوع آفتاب، وقتی سر و صدای والدینش را می شنید که برای کار صبحگاهی آماده می شوند، بیدار می شد و در سکوت پشت سر مادرش به انبار کاه می رفت، جایی که او به دو اسب مخصوص شخم زنی آب و غذا می داد.
وارن کنار یکی از اصطبل ها روی زمین می نشست و در حال مکیدن شستش کار مادر را تماشا می کرد. گرد خاک و علوفه خشک و کود بر دهان و صورتش می نشست، اما به نظر نمی رسید که او را بیازارد. از نظر مارتا، نیاز بی پایان این پسر برای این که نزدیک او باشد نشانه ضعف بود.
ویژگی ای که علامت خوبی برای او نبود، چون تا جایی که می دانست در این دنیا ضعف باعث بدبختی و شکست می شد. از دید مارتا زننده ترین عادت وارن مکیدن شست و بدتر از آن نگاه هیجان زده اش در حال مکیدن بود.
ناتمام
انتشارات ققنوس
توماس آگدن
منصوره وحدتی احمدزاده
بزرگسال
درام, ترسناک (وحشت), روانشناسانه
مدرنیسم, رئالیسم
رقعی
شومیز
1400
232
1
تک جلدی
9786220402961