نقد و بررسی
هنر رمان
«هنر رمان» یکی از مشهورترین آثار غیرداستانی است که توسط میلان کوندرا نوشته شده و برای اولین بار، در سال 1986 منتشر شد. در کتاب هنر رمان ما شاهد عصاره ای از فلسفه فکری و ادبیِ کوندرا در قبال رمان و رمان نویسی هستیم. این نوشته در ابتدا به صورت یکپارچه و پیوسته نوشته نشده بود. در واقع، هنر رمان از چندین نوشته مستقل تشکیل شده است که در نهایت، یک کل معنادار را تشکیل می دهند. کتاب حاضر به یک مقدمه نویسنده و 7 بخش تقسیم شده است:
- میراث بی قدر شده سروانتس
- گفتگو درباره هنر رمان
- یادداشت هایی ملهم از خوابگردها
- گفتگو درباره هنر ترکیب رمان
- جایی در آن پس و پشت ها
- هفتاد و یک کلمه
- رمان و اروپا
در بخش اول کتاب هنر رمان، میلان کوندرا با اشاره به تئوریِ ادموند هوسرل درباره «بحران انسانیت در اروپا»، نظر خود را درباره مقوله رمان در اروپای مدرن شرح می دهد. او سپس، به بررسی تاثیر شگرف آثار نویسندگانی همچون سروانتس، جیمز جویس، لئو تالستوی و بالزاک در هنرِ رمان نویسی مدرن می پردازد. او در بخش سوم به بررسی یکی از بهترین رمان های هرمان بروخ به نام «خوابگرد ها» می پردازد؛ و از تاثیر آن بر سبک نویسندگی خود سخن می گوید.
در ادامه کتاب شاهد جستارهایی در مورد سبک و سیاق نویسندگی در مکتب ادبی مدرنیسم هستیم. در بخش ششم، کوندرا از مجموعه 71 لغتی پرده برداری می کند که به صورت متداول در اکثر آثارش استفاده می کند! او معتقد است که این لغات از ارزش بالایی برخوردار هستند و در یک داستان خوب، باید استفاده شوند. بخش آخر این کتاب به سخنرانی ای اختصاص داده شده است که میلان کوندرا در هنگام دریافت «جایزۀ اورشلیم» آن را ادا کرده است.
به طور کلی آثار میلان کوندرا را نمی توان در دسته بندی ژانری و سبکی خاصی دسته بندی کرد. سبک نوشتاری و محتوایی آثار او به حدی تازگی دارد که می توان آن را، منحصر به فرد و بی نظیر دانست. او به شدت تحت تاثیر افرادی چون میگل دو سروانتس، فرانتس کافکا و رابرت موزیل بوده است و همچنین، تاثیر فلسفه افرادی چون فریدریش نیچه و مارتین هایدگر در آثار او، بسیار ملموس است. آثار کوندرا را به طور کلی می توان دارای دو مضمون اصلی دانست: فلسفه و سیاست. در بخش فلسفی آثار او، واکاویِ مسائلی همچون «هویت»، «بیگانی و از خودبیگانی انسان مدرن»، «معنای زندگی» و… بیش از هر مقوله دیگری به چشم می خورد.
میلان کوندرا یکی از سرشناس ترین نویسندگان چک تبار است که از سال 1975 به فرانسه تبعید شد. از آن زمان تاکنون، کوندرا خود را یک نویسنده فرانسوی می داند و اصرار دارد که آثار او در زمره ادبیات فرانسه بررسی شود. در میان آثار او، رمان «بار هستی» از استقبال بیشتر خوانندگان در سراسر دنیا بهره برده است. کوندرا تاکنون جوایز ادبی معتبری را نیز از آن خود کرده است. از جمله: جایزۀ اورشلیم در سال 1985 و جایزۀ فرانتس کافکا در سال 2020.
تا قبل از «انقلاب بنفش» در سال 1898، رژیم کمونیستی کشور چک، تمامی آثار میلان کوندرا را توقیف و ممنوع اعلام کرده بود. از جمله دیگر آثار ترجمه شده از میلان کوندرا می توان به رمان های «جاودانگی»، «زندگی جای دیگری است»، «والس خداحافظی»، «شوخی» و «عشق های خنده دار» اشاره کرد.
کتاب هنر رمان توسط دکتر پرویز همایون پور به فارسی ترجمه شده است. دکتر پرویز همایون پور مترجم و پژوهشگر ایرانی بود. او مدرک دکترای علوم سیاسی خود را از دانشگاه لوزان سوئیس دریافت کرده بود و به صورت تخصصی، آثار میلان کوندرا را ترجمه کرد. از جمله آثار ترجمه شده توسط او می توان به رمان های «بار هستی» و «هویت» از میلان کوندرا اشاره کرد که هر دو اثر، توسط نشر قطره منتشر شده اند.
در بخش هایی از کتاب هنر رمان می خوانیم:
باری اگر علت وجودی رمان، آنست که "جهان زندگی" را پیوسته روشنایی بخشد و ما را در برابر "فراموشی هستی "حراست کند، آیا وجود رمان بیش از هر وقت دیگر ضروری نیست؟ به نظر من چنین است… اما، بدبختانه، رمان را نیز موریانه های تقلیل می جوند، موریانه هایی که نه تنها از مفهوم جهان، بلکه از مفهوم آثار نویسندگان نیز می کاهند، رمان (مانند سراسر فرهنگ) بیش از پیش، در دست رسانه های همگانی افتاده است، این رسانه ها که عوامل وحدت بخشنده ی تاریخ کره ی زمین اند، فراشد تقلیل را وسعت می دهند و مسیر آن را معین می کنند؛ رسانه های همگانی، همان ساده سازی ها و کلیشه هایی را که به آسانی مقبول اکثر مردم، مقبول همگان، مقبول تمامی بشریت می افتند، در سراسر جهان پخش می کنند.
هیچ چیز واضح تر محسوس تر و ملموس تر از لحظه حال نیست. با این همه لحظه حال کاملا فرار است. تمامی حزن و اندوه زندگی در همین است. تنها در ظرف یک ثانیه حس بینایی ما حس شنوایی ما و حس بویایی ما دانسته یا ندانسته انبوهی از رویدادها را ضبط می کنند و رشته ای از احساسها و افکار از مغز ما می گذرد. هر لحظه ای نماینگر جهانی کوچک است٬ که ناگزیر در لحظه بعدی فراموش می شود…
تنهایی چه معنا میدهد؟ آیا آنطور که خواسته اند باور کنیم تنهایی بار سنگین، اضطراب و نفرین است، یا بر عکس گرانبها ترین نعمتی است که اجتماع؛ با حضور مداوم خود در حال نابود کردن آن است.
روزمرگی؛ نه تنها واجد کسالت است و بیهودگی، تکرار و از دست رفتن تعالی را شامل میشود، بلکه حتی دارای زیبایی نیز هست! و انسان را به سوی خود دعوت میکند …
در جامعه ای که مردم از نعمت آزادی محروم هستند، "عشق" فرصتی برای تجربه کردن آزادی است…
مفید بود؟
0
0
بیشتر
کمتر