پیش از آن که بمیرم
پیش از آن که بمیرم در یک نگاه
:- رمانی با ایده ای تازه و تشویق خواننده به نگاهی عمیق تر نسبت به زندگی
- دارای اقتباس سینمایی با همین نام
- رمانی در زمینه مشکلات نوجوانان در جمع همسالان
پیش از آن که بمیرم
رمان «پیش از آنکه بمیرم» کتابی است در ژانر عاشقانه، درام و فانتزی که پیرامون موضوعات روزی که نوجوان امروز با آنها درگیر است، به نگارش درآمده است. نویسنده مشهور آمریکایی، لورن اولیور این کتاب را نگارش کرده و برای اولین بار در سال 2010 منتشرکرده است.
پیش از آنکه بمیرم که اولین اثر داستانی نویسنده اش است، با ورود به بازار کتاب توانست از منتقدان و خوانندگان نمره قابل قبولی دریافت کند. مجله کتابخانه مدرسه نوشت: «اگر چه کتاب تا حدودی قابل پیشبینی بود، اما داستان به جلو میرود و نوجوان میخواهد ببیند که انتخابهای سم به کجا منتهی میشود.»
از طرفی RT Book نیز این کتاب را به عنوان «بهترین رمان فانتزی بزرگسالان جوان» در سال 2010 نامزد کرده است. جی اشر، نویسنده رمان محبوب (سیزده دلیل برای اینکه) در مورد این کتاب میگوید:«هیچ راه دیگری ندارید جز اینکه در جای جای این کتاب اشک بریزید.»
این کتاب یکی از پرفروشترینهای نیویورک تایمز بودهاست و موفق به کسب جایزه بهترین کتاب نوجوان گودریدز در سال 2010 شدهاست. همچنین در سال 2017، اقتباس سینمایی موفقی نیز از این رمان توسط «ری سو یانگ» ساخته شد که هنرمندانی چون: «زویی دتچ» ، «اریکا ترمبلی»، «هالستون سیج» و «لوگان میلر» در آن به نقشآفرینی پرداختهاند. در ایران انتشارات میلکان این کتاب را با ترجمه «هما قناد» به چاپ رساندهاست و تاکنون 24 بار تجدید چاپ شدهاست.
محصولات مرتبط: خرید کتاب های هری پاتر
سم دختری نوجوان است که سال آخر دبیرستان را سپری میکند و مانند هزاران نوجوان دیگر درگیر زندگی روزمره و هنجارها و چالشهایی است که جمع دوستان و جامعه به او تحمیل کردهاست. او با دوستان صمیمیاش اوقات خوشی را سپری میکند.
به مهمانی میرود، خوش میگذراند، گاهی دیگران را مسخره میکند، سعی میکند خودش را برای پذیرش در یک کالج خوب آماده کند و مانند همه به دنبال کسب مقبولیت است، اما ناگهان وقوع یک حادثه خاص او را از این زندگی روزمره که در آن غرق شده و به آن عادت کرده جدا میکند و سطوح عمیق تری از زندگی را مقابل چشمانش می گشاید.
در آخرین ساعات روز عشق و پس از سپری کردن یک روز شلوغ و پرماجرا، سمی و دوستانش پس از شرکت در مهمانی شبانه یکی از همکلاسیهایشان، درست در آخرین لحظات روز و پیش از فرا رسیدن فردا، در اتومبیل لینزی، دوست صمیمی سم، تصادف میکنند، اما در نهایت تعجب، صبح روز بعد سمی در رختخواب و با صدای زنگ گوشی موبایلش از خواب بیدار میشود.
او ابتدا تصور میکند هر آنچه تجربه کرده تنها یک کابوس بوده است،اما به تدریج متوجه اتفاق عجیبی میشود. گویا تمام وقایع روز قبل درست به همان شکل و به همان ترتیب روز گذشته در حال تکرار است!
پیش از آن که بمیرم رمانی است که عمق زندگی یک نوجوان امروزی در آمریکا را میشکافد و برای مخاطب به نمایش میگذارد. داستان با کنکاش در زندگی روزمره شخصیت اصلی آغاز میشود که اتفاقاً شخصیتی خاکستری دارد و مانند همه ما گاهی رفتارهای خوب و گاهی رفتارهای بدی بروز میدهد.
او درگیر مناسبات و هنجارهای همسن و سالان خودش است، مانند دیگران به تعداد گلهایی که در روز عشق میگیرد اهمیت میدهد، دختران عجیب و غریب را دیوانه خطاب میکند و مورد تمسخر قرار میدهد و با بودن در رابطه عاشقانه با پسری خوشتیپ و زیبا که مورد توجه تمام دبیرستان است، احساس مقبولیت میکند.
به بیان ساده غرق در زندگی عادی و تحتتاثیر جمع دوستان و جامعهای است که در آن زندگی میکند، اما این خصوصیات در گام اول کتاب را دم دستی و عادی جلوه میدهد، اما نویسنده با مهارت تمام آنچه میخواهد به مخاطب منتقل کند را پاراگراف به پاراگراف و صفحه به صفحه در دل کتاب میگنجاند.
در واقع تمام مفاهیم مورد نظر نویسنده به تدریج در دل کتاب جای میگیرد. این موضوع باعث میشود تا محتوای درونی آن به هیچ عنوان رنگ و بوی کلیشه به خود نگیرد. بنابراین روند کتاب به گونهای است که گویا هرچه بیشتر پیش میرویم داستان جذابتر میشود، بار معنایی بیشتری پیدا میکند و کنجکاوی بیشتری را در مخاطب برمیانگیزد.
پیش از آنکه بمیرم بیان میکند که چگونه کوچکترین حرکات و رفتار ما میتواند وقایع را تغییر دهد و نتایج متفاوتی ایجاد کند و از طرفی چگونه رفتار کلمات و حرکات ما هر چند از نظر خودمان کوچک و ناچیز باشد، میتواند دیگران را تحت تاثیر قراردهد و تاثیرات بزرگی بر روحیه و زندگیشان برجای بگذارد.
لورن الیور با قلم روان و داستان پرکششی که خلق کرده است به خواننده نوجوان میآموزد که با گذشته خود، هرچند دردناک و تلخ روبهرو شود، آن را نادیده نگیرد و از آن فرار نکند. بیش از هر چیز به خودش و درونش توجه کند و در انجام کارها به جای همراهی صرف با جمع و دوستانش، با خواست و اراده درونیاش انجام دهد. از طرفی نوعی جسارت زیستن در رمان موج میزند.
حتی فکر اینکه هر کاری که انجام دهید فردا فراموش خواهد شد و کسی آن را به خاطر نخواهد داشت، باعث میشود تا عمیقتر خواسته هایتان را کنکاش کنید و با نگاهی به درون خودتان و شجاعتی بی مانند آنچه را واقعاً میخواهید جستجو کنید. چه میشود اگر گاهی خارج از چارچوب رفتار کنیم، قواعد را برهم زنیم و با آدمهایی که همیشه دیواری بر اساس قضاوتهای ذهنی مان بین خودمان و آنها کشیده بودیم، معاشرت کنیم و جنبه هایی جدید از شخصیت آنها را کشف کنیم؟
«لورن اولیور» (زاده 1982) نویسنده اهل ایالات متحده است که اولین کتابش پیش از آنکه بمیرم در سال ۲۰۱۰ به چاپ رسید و بعدها در سال 2017 اقتباس سینمایی موفقی نیز از آن تحت همین عنوان صورت گرفت.
وی فارغ التحصیل دانشگاه شیکاگو است و مدرک کارشناسی ارشد هنرهای زیبا را نیز از دانشگاه نیویورک دریافت کرد. از دیگر آثار او میتوان به سه گانه «دلیریوم»، «وحشت» و… اشاره کرد. رمانهای او تاکنون به بیش از سی زبان ترجمه شدهاند و وی نامزد دریافت جایزههای بسیاری بوده است.
انتشارات میلکان در ایران این رمان را با ترجمه روان «هما قناد»، مترجم آثاری چون «مرثیه ای برای یک رویا»، «چیزهای کوچک زیبا»، «دختران زمستان»، «اجساد پنهان» و… به چاپ رسانده است. تصویرگری کتاب با توجه به فیلم اقتباسی از آن انجام شده است و به جای استفاده از یک تصویرعادی با هوشمندی به گونه ای صورت گرفته تا با محتوای کتاب همخوانی بیشتری داشته باشد.
میلکان یکی از ناشران موفق حوزه کتاب ایران است که از سال 1393 فعالیتش را آغاز کرده و تاکنون با انتشار صدها جلد کتاب در مضامین: رمان، خودیاری و موفقیت و… جای خود را در دل خوانندگان باز کردهاست.
این خیلی باعث تعجبمه که چقدر راحت همه چی عوض میشه، چقدر آسونه که از مسیر همیشگی شروع کنی و از جای تازهای سر در بیاری. فقط یه قدم اشتباه، یه مکث، یه راه انحرافی کافیه تا عاقبت دوستای جدید پیدا کنید، یا یه اتفاق بد بیفته، یا یه دوست پسر جدید گیرتون بیاد یا رابطه تون به فنا بره.
قبلا هرگز به ذهنم خطور نکرده بود. قبلا هرگز قادر به دیدنش نبودم و این باعث میشه به طور ناخوشایندی حس کنم شاید همه این احتمالات در یک زمان وجود دارن، مثلا تو هر لحظه ای که زندگی میکنیم، هزاران لایه دیگه زیر اون هست که متفاوت به نظر میرسه. شاید من و لیندزی دوستان صمیمی هستیم و هر دو از هم بیزاریم.
شاید من فقط به اندازه یه کلاس ریاضی با هرزگی فاصله دارم، درست مثل آنا کارتولو. شاید منم در عمق وجودم مثل اونم. شاید همه مون هستیم. فقط به اندازه یه ساعت ناهار از تنها غذاخوردن تو دستشویی دوریم. فکر میکنم اصلا ممکنه حقیقت رو در مورد کسی بدونیم، یا بهترین کاری که میتونیم بکنیم اینه که در حالی که سرمون پایینه تلوتلو بخوریم و امیدوار باشیم با هم برخورد نکنیم.
انگار تو مردم هیچ حس تداومی وجود نداره. انگار وقتی دوازده یا سیزده سالتون میشه، یا هر سنی که دیگه بچه نیستین و یه بزرگسال جوونین، یه چیزی درهم میشکنه و بعد از اون آدم کاملا متفاوتی میشین. شاید حتی آدم کمتر شادی باشین. حتی یه آدم بدتر.
راستشو بگین، از این که زودتر متوجه نشدم غافلگیر شدین؟ غافلگیر شدین که حتی اینقدر طول کشید تا به این کلمه فکر کنم. مرگ؟ مردن؟ مرگ؟ فکر میکنین احمق بودم؟ ساده بودم؟ سعی کنین قضاوت نکنین. یادتون باشه ما مثل همیم، من و شما. منم فکر میکردم تا ابد زندگی میکنم.
پیش از آن که بمیرم
نشر میلکان
لورن اولیور
هما قناد
بزرگسال
رقعی
درام, رمانتیک (عاشقانه), فانتزی (خیالی)
سورئالیسم
شومیز
1396
336
1
تک جلدی
9786008812463