«آرزوهای بزرگ» سیزدهمین رمان و یکی مانده به آخرین رمان نویسندۀ بسیار سرشناس انگلیسی، چارلز دیکنز است که برای اولین بار، در سال 1861 منتشر شد. این رمان ابتدا به صورت سریالی در مجله ای ادبی در بازۀ سال های 1860 تا 1861 در انگلستان منتشر شد.
کتاب آرزوهای بزرگ به محض منتشر شدن، به شهرتی جهانی دست یافت و بسیاری از نویسندگان بزرگ، از جمله جورج برنارد شاو، در مورد آن نقد های بسیار مثبتی نوشته اند. این اثر تا قرن 21ام نیز نظرات مثبت مخاطبین و منتقدان را نگه داشته است و در سال 2003، 17 امین کتاب برتر لیست BBC شد. این اثر تقریبا به تمامی زبان های اصلی دنیا ترجمه شده و مورد اقتباس بسیاری از آثاری سینمایی، نمایشی و ادبی بعد از خود قرار گرفته است.
رمان آرزوهای بزرگ شاهکاری تکرارناپذیر در میان آثار کلاسیک و تاریخی کشور انگلستان است. در واقع، این اثر یکی از بزرگ ترین و بهترین نمونه های ادبیات دوره ویکتوریایی، دوره طلایی ادبیات انگلستان، است. اثر حاضر را می توان در ژانر تربیتی (Bildungsroman) نیز دسته بندی کرد؛ در این ژانر خواننده شاهد سیر تغییر و تحوّل و بلوغ عاطفی، فکری، احساسی، اخلاقی و جسمی شخصیت اصلی داستان می باشد.
این رمان در اوایل قرن 19ام و در شهر کنت و لندن روایت می شود و شامل برخی از بهترین تصویرگری ها و صحنه های داستانی ای است که چارلز دیکنز نوشته است. مانند بسیاری از رمان های کلاسیک بزرگ تاریخ ادبیات، آرزوهای بزرگ نیز روایتی است تقابل خیر و شرّ، فقر و ثروت، عشق و نفرت. این رمان با قلمی آکنده از توصیفات و آرایه های ادبی نوشته شده و فضایی سرد اما رنگارنگ از فقر شدید، غل و زنجیر، زندان و مقاومت و جنگندگی تا پای مرگ را به تصویر می کشد.
کتاب آرزوهای بزرگ به صورت اول شخص روایت می شود و شامل تعداد زیادی فصل کوتاه است. در این رمان برخی از زیباترین، عجیب ترین و به یاد ماندنی ترین شخصیت های داستانی چارلز دیکنز و ادبیات انگلستان به چشم می خورد: «پیپ»، یتیمی که قهرمان اصلی این رمان است؛ «استلا»، زنی زیبا اما بسیار بی رحم و سرد؛ «خانم هاویشام»، دختری بسیار عجیب و غریب و خاص؛ و آهنگر ساده و خوش قلبی به نام «جو». داستان کتاب به 3 بخش کلی تقسیم می شود:
در بخش اول رمان، مخاطب با پیپ 7 ساله ای آشنا می شود که با خواهر عصبی و زودجوش خود و شوهر او، «جو گارجریِ» آهنگر، در نزدیکی باتلاق های شهر کنت زندگی می کند. روزی او نزدیک خانه با مجرمی خطرناک و فراری به نام «ابل مگویچ» مواجهه می شود. این صحنه داستانی یکی از بی نظیرترین صحنه های گفتگو میان قهرمان داستان و یک ضد قهرمان در تاریخ ادبیات کلاسیک است.
در ادامه، مجرم فراری پیپ را تهدید می کند که اگر برایش غذا و سوهان جور نکند او را می کشد؛ و پیپ ترسیده تا مغز استخوان، از خانه خود مقداری غذا و سوهان می دزدد و ماجرایی خواندنی را رقم می زند. چند سال بعد او با «خانم هاویشام»، دختری ترشیده و عجیب و غریب آشنا می شود که ثروت فراوانی دارد. او به محض ورود به خانۀ هاویشام عاشق دختر خواندۀ زیبا اما سرد او، استلا، می شود. حال پیپ چندین سال را در پیش دارد تا جای خود را میان این خانواده باز کند.
در قسمت دوم رمان پیپ توسط خیری گمنام حمایت می شود تا به لندن رفته و در آنجا به کسب و کار خانه سازی بپردازد. در این حین اتفاقات زیادی در زندگی او و اطرافیان او می افتد و پس از مرگ خواهر او، مجبور می شود به کنت برگردد. او در حالی که به جوانی 21 ساله و پردرآمد تبدیل شده است عشق خود، استلا را ملاقات می کند. پیپ در 23 سالگی متوجه می شود که فردی که او را حمایت مالی کرده است خانم هاویشام نبوده، بلکه مجرمی بوده است که در کودکی او را نزدیک خانه شان دیده است.
در قسمت سوم رمان، پیپ متوجه می شود که ابل مگویچ در واقع با مجرمی درگیر بوده است که معشوقۀ حیله گر و فراری خانم هاویشام است. پیپ به همراه دوست خود «هربرت» سعی بر فراری دادن ابل دارند و در این حین، به نزد استلا نیز رفته و عشق خود را به او بروز می دهد. اما استلا عشق او را رد می کند و می گوید می خواهد با کس دیگری ازدواج کند. حال پیپ با قلبی شکسته باید با دنیایی از ماجراها سر و کله بزند.
چارلز دیکنز یکی از بزرگترین و مشهورترین نویسندگان کشور انگلستان بود که به گفتۀ بسیاری از منتقدان، بزرگ ترین نویسندۀ دورۀ ویکتوریایی و نابغۀ ادبیات قرن 19ام بود. عمدۀ شهرت او به دلیل خلق شخصیت های فراموش نشدنی داستان هایش بوده است.
از جمله دیگر آثار مشهور او می توان به رمان های زیر اشاره کرد:
- دیوید کاپرفیلد
- داستان دو شهر
- الیور تویست
کتاب آرزوهای بزرگ توسط محسن سلیمانی به فارسی ترجمه شده و نشر افق آن را منتشر کرده است. محسن سلیمانی از جمله مترجمان پرکار ایرانی است که ترجمۀ آثاری همچون «تصویر دوریان گری» اثر اسکار وایلد و «فرانکنشتاین» اثر مری شلی را در کارنامه دارد.
در بخش هایی از کتاب آرزوهای بزرگ میخوانیم:
از آن موقع به بعد، که خیلی هم گذشته، بیشتر وقت ها، خودم اندیشیده ام که آدم های کمی هستند که می دانند بچه ها در اثر ترس و وحشت بسیار رازدار می شوند. اینکه این ترس چه قدر واهی است اهمیت ندارد، خود این ترس است که مهم است. من از مرد جوانی که می خواست دل و جگرم را بیرون بکشد در هراس بودم؛ از مردی که زنجیر آهنی به پا داشت و من با او حرف زده بودم می ترسیدم و از خودم؛ یعنی کسی که وعده داده بود خوراک و سوهان برای آن مرد ببرد، وحشت کرده بودم. هرگز هم امیدی نداشتم که بتوانم با کمک خواهر مقتدرم که در هر لحظه مرا نسبت به خودش بیزارتر می کرد، از دست این ترس ها نجات پیدا کنم.
اگه نتونی خودتو از راه درست از جماعت مردم عامی بیرون بیاری، مطمئن باش که از راه کج هم نمی تونی؛ پس پیپ، دیگه چنین دروغ هایی به هم نباف. با شرافت و صداقت زندگی کن تا بتونی با خیال راحت بمیری.
آیا این بررسی برای شما مفید بود
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
برای ارسال دیدگاه، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید