آوازهای کوچکی برای ماه
آوازهای کوچکی برای ماه در یک نگاه
:- نامه نگاریهای گوستاو فلوبر نویسندهی مادام بوآری با ژرژ ساند نویسنده و فمنیست قرن نوزدهم
- بیانگر ادبیات و هنر قرن نوزدهم فرانسه
- بیش از سیصد نامه در حد فاصل سال ۱۸۶۳ تا ۱۸۷۶
آوازهای کوچکی برای ماه
آوازهای کوچکی برای ماه کتابی ست شامل نامه نگاریهای "گوستاو فلوبر" و "ژرژ ساند". آن دو از نویسندگان تاثیرگذار و برجستهی قرن نوزدهم بودند که در مکالماتشان میتوان ردپای تبادل نظر آنان پیرامون ادبیات، هنر و بعضی نویسندگان را مشاهده کرد. فلوبر و ساند علی رغم اختلاف نظرهایی که داشته اند، میبینیم که در این نامه نگاریها چطور خوب به مباحثه میپرداختند و دوستی خود را حفظ میکردند.
این نامه نگاری حدوداً از سال ۱۸۶۳ تا ۱۸۷۶ ادامه داشت و در مجموع حدود سی صد نامه در کتاب جمع آوری شده است. با خواندن این نامهها میتوان به اوضاع ادبی و اجتماعی قرن نوزدهم پی برد. میتوان علایق و سلایق آن دوران را متوجه شد. گوستاو فلوبر از نویسندگان برجستهی واقع گرا در قرن نوزدهم شناخته میشود که آثارش آثاری عمیق و تحلیلی بوده و بسیاری از نویسندگان دورههای بعد از او الهام گرفته اند.
فلوبر بیشتر به دلیل نوشتن کتاب مادام بوآری به شهرت رسید اگرچه آثار خواندنی دیگری نیز هم چون سالامبو، تربیت احساس، وسوسه سن آنتوان و… نیز نوشته است.
ژرژ ساند مانند فلوبر اهل فرانسه بوده و در رماننویسی و روزنامه نگاری فعالیت میکرده است. آثار او از اولین آثار فمنیستی قرن نوزدهم بود. در روزگاری که کلیشهها و سنتها گریبان گیر زنان بود، او تصویری جدید از زن در نوشتههایش ابداع کرد و سبب تغییر در نگرشهای قدیمی شد.
بخشی از شهرت او مربوط به رابطهی عاطفیاش با فردریک شوپن موسیقیدان لهستانی بود. آوازهای کوچکی برای ماه نامه نگاریهای گوستاو فلوبر و ژرژ ساند توسط گلاره جمشیدی ترجمه شده و در انتشارات افق به چاپ رسیده است.
در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:
«به ژرژ ساند، اول ژانویه ۱۸۶۸
خیلی نامهربانی است که دلم را با شرح خوشگذرانی هایتان در نوهان این قدر بسوزانی، حالا که نمیتوانم در آن شرکت کنم. اگر بخواهم کتاب ملالآور و قدیمیام را تا تابستان ۱۸۶۹ تمام کنم، وقت زیادی نیاز دارم برای انجام کمی از آن چه حتی دقیقهای وقت برای از دست دادن (یا به دست آوردنش) ندارم.
من نگفتم که باید احساسات را سرکوب کرد، بلکه منظورم مهار آن بود، متاسفانه!
دیروز، پرهیز غذایی را که دنبال میکنم و برخلاف قوانین بهداشتی است، رعایت نکردم. به آن عادت کرده ام. با این حال، احساس خستگی فصلی و ملایمی دارم. وقت آن رسیده که بخش دوم تمام شود و پس از آن به پاریس خواهم رفت. تو نگفتی چه زمانی از کن بر میگردی.
خشمم نسبت به آقای تیرز هنوز فروکش نکرده! این حس خود را به صورت یک ایده آل درآورده و در حال افزایش است.»
«به گوستاو فلوبر
نوهان، ۶ سپتامبر ۱۸۷۱
ترابادور عزیز و دیرینه ام، کجا هستی؟
برایت نامه ننوشتم، چون از عمق وجودم، به شدت رنج دیده ام. هرچند امیدوارم این نیز بگذرد؛ از ناخوشی قوم و قبیلهام ناخوشم. نمیتوانم خودم را به خاطر استدلالم و «بی گناهی» شخصیام از آنها مجزا کنم. حس میکنم بندهای عظیمی سست شده یا گسسته اند. انگار همگی در حال رانده شدنیم، به کجا، نمیدانم.
دل و جرئت تو بیشتر از من است؟ کمی از آن را به من هم میدهی؟»
آوازهای کوچکی برای ماه
انتشارات افق
ژرژ ساند, گوستاو فلوبر
گلاره جمشیدی
بزرگسال
رقعی
1391
456
2
تک جلدی
9824369964978
فرانسه