نقد و بررسی
آکواریوم های پیونگ یانگ
کتاب آکواریوم های پیونگ یانگ ابتدا در سال 2000 به زبان فرانسوی و سپس در سال 2001 به زبان انگلیسی منتشر شد. در نگارش این کتاب پیر ریگولت، نویسنده و مورخ فرانسوی، به کانگ چول هوان، خبرنگار و بازمانده ی اردوگاه های کار اجباری کره شمالی، کمک کرده است. پیر ریگولت در اثر معروف دیگرش به نام "کتاب سیاه کمونیست" به نقد از این مکتب فکری و حکومتی پرداخته است. آکواریوم های پیونگ یانگ اتو بیوگرافی (خودزندگینامه) کانگ چول هوان در زمان محکومیت اش در اردوگاه کار اجباری در کره شمالی است.
این کتاب در واقع اولین کتابی است که از وضعیت اسفناک اردوگاه های کره شمالی پرده برداری میکند و سپس قصه فرار نویسنده از این کشور را بازگو میکند. اهمیت این کتاب را برابر کتاب "یک روز در زندگی دنیسوویچ" (نشر نو) اثر الکساندر سولژنیتسین دانسته اند؛ اثری که اولین بار از جزئیات اردوگاه های گولاگ شوروی سخن گفته است.
کتاب با کودکی چول هوان شروع میشود و در این بخش روایتِ القای ذهنی مواضع فکری کمونیستی به کودکان، اولویت بالای آموزشهای نظامی به دانش آموزان (سربازان کوچک انقلاب) و ایجاد علاقه به رهبر کره شمالی در قبال شکست دادن آمریکا، نقل میشود. در قسمتهای بعدی کتاب، خواننده متوجه میشود که نویسنده عضوی از خانواده بلند مرتبه و مرفه در کره شمالی است. اما همه ی رفاه و امنیت این خانواده سرِ (خطای بزرگ) پدربزرگِ این خانواده به باد میرود.
پس از ارتکاب خطای بزرگ توسط پدربزرگ، تمام خانواده ی چول هوان به 10 سال زندگی در اردوگاه های کار اجباری (یودوک) محکوم میشوند و این در حالی است که کانگ تنها 9 سال دارد! اصل ماجرای کتاب از زمانی شروع میشود که کانگ به اردوگاه یودوک میرود و راوی شرایط و اتفاقات وحشتناک آنجا میشود.
بیژن اشتری، مترجم آثار تاریخی به فارسی، آثار متعددی مانند حرمسرای قذافی از آنیک کوژان، دست نوشته ها نمیسوزند از میخائیل بولگاکف و راسپوتین از ادوارد راژینسکی را به فارسی برگردانده و همگی در انتشارات ثالث به چاپ رسیده اند.
در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:
«از نگاه کودکانه من و تمام دوستانم کیم ایل سونگ و کیم جونگ ایل موجودات کامل و بی عیب و نقصی بودند که کمبودها و سستی های نوع بشر در آنها راهی نداشت. من و بسیاری از دوستانم حتی متقاعد شده بودیم که این دو به قدری کامل و عالی اند که هیچوقت ادرار نمی کنند و چیزی از بدنشان دفع نمی شود. از نظر ما این دو رهبر بزرگوار همچون خداوند کامل و عاری از هرگونه عیب و نقص بودند.»
«از نگاه عاشق پدر بزرگم آن شور و حالی که همسرش صرفِ انجام وظایف حزبی اش میکرد مهمتر از خود آن وظایف بود. شور و شوق مادربزرگم به انقلاب کمونیستی و آرمان هایش بر بی علاقگی شوهرش به این آرمانها و اندیشه ها غلبه میکرد. پدربزرگم به همسرش اجازه داده بود راه خود را برود و از این بابت احساس شادمانی میکرد.»
«شاید بتوان از یک نقطه نظر خاص موقعیتی را که در آن گرفتار شده بودیم، تبعید نامید. اما سیمهای خاردار، آلونکها، سوءتغذیه مداوم و کار کشنده ای که ذهن و روح را نابود میکرد، هیچ شکی باقی نمیگذاشت که ما به اردوگاه کار اجباری اعزام شده ایم.»
مفید بود؟
1
0
بیشتر
کمتر
mohammad 6 / 08 / 1400
امتياز به اين محصول : 1
تحلیل کتاب هایی میزارید که ناموجود اند. واقعا خسته نباشید باید گفت به دست اندر کاران این سایت XDD