احتمالا گم شده ام
احتمالا گم شده ام در یک نگاه
:- ادبیات معاصر ایران
- برندۀ جایزۀ بهترین رمان اول سال های 1378-1388 از بنیاد گلشیری
- نامزد جایزۀ منتقدان مطبوعات برای بهترین رمان سال
- روایتی از دغدغه های زنانه و خزیدن میان خاطرات و واقعیت
احتمالا گم شده ام
کتاب «احتمالا گم شده ام» نام اولین رمان نوشتۀ سارا سالار است که در سال 1388 منتشر شد. سارا سالار، نویسنده ای ایرانی است که در زاهدان زاده شد، اما در حال حاضر در تهران زندگی می کند. سارا سالار از مهم ترین چهره های ادبیات نسل جدید زنان در ایران است. او فارغ التحصیل ادبیات انگلیسی است و به همین دلیل ابتدا به کار ترجمه مشغول بود. او در حین انجام فعالیت ترجمه، به این نتیجه رسید که کار ترجمه برایش رضایت بخش نیست. زیرا که او چیزهایی دارد که می خواهد بگوید و می خواهد آن ها را با قلم و شیوۀ خود بنویسد.
کتاب او در زمان کمی پس از انتشار شهرت زیادی برای او به ارمغان آورد. رمان احتمالا گم شده ام، برندۀ بهترین رمان اول از بنیاد گلشیری شد. همچنین نامزد جایزۀ منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی برای بهترین رمان سال شد. احتمالا گم شده ام، پس از انتشار، موجی بی سابقه در ادبیات ایران ایجاد کرد که منجر به مقایسۀ کتاب او با آثار زویا پیرزاد شد. اما در میان این استقبال، کتاب توسط دولت وقت به دلیل «غیر اخلاقی بودن» ممنوع شد. بعد از شش سال که این کتاب به کتابفروشی ها بازگشت، باز هم با استقبال خوب مخاطبان مواجه شد. این کتاب به زبان های انگلیسی، ایتالیایی و آلمانی ترجمه شده است.
احتمالا گم شده ام از زبان زن طبقه متوسطی روایت می شود؛ که در تهران زندگی می کند و یک روز از زندگی اش را بیان می کند. زنی که در طول روز میان خاطراتش و واقعیت در رفت و آمد است. او حتی در مورد زمان حال نیز دچار تردید است و پیوسته از خود می پرسد آیا مادر خوبی برای پسرش هست یا خیر. این تردید بیشتر از همه چیز او را در مواجهه با مسائل آشفته و پریشان می کند.
راوی این قصه، زنی است که پدرش را از دست داده، مادرش معتاد است و دو برادر کوچکتر از خود دارد. او در دوران دبیرستان با دختری به نام «گندم» آشنا شد که پدری پولدار داشت و از نظر سطح زندگی با او تفاوت فاحشی داشت. راوی و گندم باهم در دانشگاه تهران قبول شدند و در یک خوابگاه زندگی می کردند. تفاوت های این دو به گونه ای بود که موجب سردرگمی راوی در دوران نوجوانی شده بود. برای مثال گندم دختری آزاد بود و طبق تمایلاتش رفتار می کرد اما راوی همواره درون چهارچوب اخلاقی و مذهبی زمانه اش قرار می گرفت.
گندم اگرچه از نظر جسارت و سرزندگیِ روح همیشه برعکس او به نظر می رسید اما بسیار شبیه او بود. راوی به دنبال این است که در خلال خاطرات و پرداختنش به شخصیت گندم، خودِ گم شده اش را پیدا کند. او با انبوه خاطرات و فشارهای عاطفی ای که پشت سر گذاشته است، اکنون در آستانۀ این است که شورش کند و در این مسیر شروع به جستجوی گندم می کند. خواننده تا آخر کتاب نمی تواند حدس بزند راوی و گندم دو شخصیت مجزا هستند یا دو جنبۀ متفاوت از یک شخصیت. شاید اصلا نتوان به نتیجه ای واحد نیز رسید.
عنوان کتاب نیز محور اصلی کتاب را به درستی و دقت انتقال می دهد. شخصیت پردازی کتاب به گونه ای است که خواننده کاملا با آن همذات پنداری می کند. اکثر شخصیت های دیگر این رمان، حضور عینی در زمان حال ندارند و با بیان خاطرات توسط راوی، خواننده با آن ها آشنا می شود.
گفتگوی راوی با روانشناس، اطلاعات زیادی از گذشته و هویت راوی به خواننده می دهد و از خلال این پرسش و پاسخ ها از جنبه های گوناگون و حالات روحی راوی باخبر می شود. زبان اثر روان و نزدیک به زبان محاوره است و نویسنده به شکل کاملا هدف دار با پراکنده گویی، ذهن مشوش شخصیت اصلی خود را ترسیم می کند. این ذهن مشوش به گره گشایی و پیش برد داستان کمک میکند.
کتاب احتمالاً گم شده ام، داستان تنش و تعلیق است. راوی به طور مداوم دچار چالش های جدیدی می شود که خواننده را مجاب می کند تا پایان شگفت انگیز کتاب، آن را ادامه دهد. رمان، تجربه ای پرنشاط از هزارتوی روان انسان است، فرصتی برای هر زنی تا با سایۀ خود آشتی کند. این رمان، اثری است که یکی از مهم ترین مسائل زنان طبقه متوسط در شهرهای بزرگ ایران را به تصویر می کشد. کسانی که با زیر سوال بردن اخلاقیات تثبیت شده، میل به شورش علیه هنجارها و… رانده می شوند.
این یک رمان واقع گرایانه با دو داستان موازی است که در دو دوره زمانی مختلف اتفاق می افتد. در میان این دو دوره، خواننده با حفره ها و مشکلات زندگی قهرمان آشنا می شود و به این فکر می کند که آیا قهرمان کتاب حق دارد به تعهد و اخلاق خود پشت کند یا خیر؟
سارا سالار نویسندۀ پرکاری نیست و بعد از موفقیت کتاب اولش «احتمالا گم شده ام»، تنها یک کتاب دیگر به نام «هست یا نیست» نگاشته است که در سال 1392 به چاپ رسید و مثل کتاب اولش چندین بار تجدید چاپ و با استقبال مواجه شده است.
در بخش هایی از کتاب احتمالا گم شده ام می خوانیم:
یکی فحش می دهد، یکی معذرت می خواهد، به جان خودم این ها همه اش بازی است، فقط باید انتخاب کنی، باید انتخاب کنی می خواهی چه نقشی را توی زندگی ات بازی کنی؛ نقش یک آدم شکم گند، عوضی آشغال را یا نقش یک آدم خوشتیپ مودب باحال را… انتخاب… یعنی واقعا انتخابی در کار است؟ یعنی همۀ آدم ها می دانند چه نقشی را می خواهند بازی کنند؟
فرید رهدار عاشق راه رفتن بود، توی خیابان ها، توی کوچه و پس کوچه ها، توی پارک ها، توی اتوبان ها، توی کوه ها، توی بیابان ها…
می گفت آدم تا وقتی راه می رود وجود دارد، تا وقتی این دو پا ار محکم می کوبد روی زمین و زمین را زیر پاش له می کند…وقتی کیوان نیست زندگی ام به این شکل کج و معوج است. وقتی کیوان هست زندگی ام یک جور دیگر کج و معوج است، در هر صورت زندگی ام کج و معوج است… کج و معوج… فکر می کنم از این کلمه خوشم آمده است، شاید هم بتوانم عاشق این کلمه بشوم، آن وقت همانطور که گندم می گفت، این کلمه دیگر مال من می شود، مهم نیست دیگران هم از آن استفاده کنند یا نه، مهم این است که این کلمه دیگر مال خود من می شود…
احتمالا گم شده ام
نشر چشمه
سارا سالار
بزرگسال
رمانتیک (عاشقانه), ملودرام
مدرنیسم
رقعی
شومیز
1400
143
15
تک جلدی
9789643625429