نقد و بررسی
ادبیات و روانپزشکی
«ادبیات و روانپزشکی» نام کتابی تحلیلی از فمی اُیبُد است که در سال 2009 و توسط انتشارات «کالج سلطنتی روانپزشکی» چاپ شد. این کتاب عنوان فرعی «ذهن خوانی ها» را نیز یدک می کشد. کالج سلطنتی روانپزشکی، بزرگترین و مهم ترین مرکز تحقیقات روانپزشکی در کشور انگلستان است که جایزه ای افتخاری و مادام العمر را، به پاس زحمات بسیارش، در سال 2016 به فمی ایبد اهدا کرده است. فمی ایبد استاد و رئیس دانشکده روانپزشکی دانشگاه بیرمنگام انگلستان است. تحقیقات گستردۀ او تاثیر بسزایی در «روان آسیب شناسی» و «سندروم تشخیص هویت موهمی» داشته است.
فمی اُیبُد طی سال ها پژوهش، تحقیقات گسترده ای در زمینه ارتباط میان روانپزشکی و ادبیات انجام داده است. نتیجه کارهای او کتاب ادبیات و روان پزشکی شده است. او علاوه بر سعی بر کشف ارتباطات میان ادبیات و روانپزشکی، کتابی به نام «دیوانگی و تئاتر» را در سال 2012 نوشته است. پیدایش حوزه ای تحت عنوان «علوم انسانی پزشکی» در یک دهه گذشته نشانۀ تغییر ماهیت دانش پزشکی و به خصوص، روانپزشکی است.
علوم انسانی پزشکی شامل موضوعاتی مانند اخلاق پزشکی، جامعه شناسی پزشکی، تاریخ اجتماعی طب و کاربرد ادبیات و هنر در پزشکی است. تلفیق ادبیات و هنر با علم روانپزشکی، می تواند موجب تلطیف پزشکی و بلندپروازنه تر شدن اهداف و دانش پایه ای آن شود. هدفِ این اتفاق، جا انداختن مهارت های علوم انسانی در ثبت و تفسیر تجارب انسانی در علوم پزشکی است.
به طور کلی، هنر و ادبیات می تواند بصیرتِ رواندرمانگر را دربارۀ الگوهای رایج و مشترک یا پاسخ های فردی به موقعیت های بحرانی را افزایش دهد و زبان و تفکر پزشک را غنی تر کند. کتاب «ادبیات و روانپزشکی» نیز در صدد انجام چنین اقداماتی است که شرح شد و حاصل مجموعه ای از مقالات در حوزه ادبیات و روانپزشکی است که پیش از این، در مجله پیشرفت های درمانی در روانپزشکی چاپ شده اند. فصل های مختلف این کتاب پربار به چنین موضوعاتی می پردازد: چرا پزشکان باید داستان بخوانند، نقشِ روایت های خود-زیست نامه ای و داستانی، شعر، نامه ها، مرگ و مردن، اعتیاد، سالخوردگی و زوال عقل، کم توانی های ذهنی و در خودماندگی (اوتیسم).
کتاب ادبیات و روان پزشکی به 11 فصل و یک پیشگفتار تقسیم شده است: فواید مطالعه ادبیات / نقش ادبیات در آموزش پزشکی / خود زیستنامه های داستانی و روانپزشکی / ادبیاتِ داستانی و روانپزشکی / شعر و روانپزشکی / نامه ها و روانپزشکی / مرگ و مردن در ادبیات / چشم اندازهای ادبی و زندگینامه ای دربارۀ مصرف مواد / زوال عقل و ادبیات / توصیف کم توانی ذهنی در داستان / اوتیسم در داستان و خود زیستنامه
این فصول در واقع به توصیف و بازنمایی وضعیت افراد می پردازد؛ تجربۀ زیستۀ رنج، خصلتِ روانپزشکی به مانند یک نظام. عنصر ارتباط دهندۀ همۀ این فصول، تاکید بسیار زیاد نویسنده بر زبان با همۀ وجوه ارتباطی اش است؛ خصوصا به صورت متنِ ادبی. حرف نهایی نویسنده در این کتاب این است که نقش ادبیات، به آزمون گذاشتن، ابهام زدایی و تبیین هیجانات، افکار و رفتارهای آدمی است.
در بخش هایی از کتاب ادبیات و روانپزشکی می خوانیم:
آیا ادبیات چیزی برای ارائه به بالینگران دارد؟ تا همین چند دهه پیش، پاسخ این پرسش بدیهی به نظر می رسید: منظور از مطالعۀ علوم انسانی عمق بخشیدن به فهمِ آدمی از «رنج» و خردمندانه کردن کارِ بالینی بود. در حقیقت تعاملی پُر ثمر میان ادبیات و طب، دارای سابقه ای دیرپا است. بالینگران بسیاری جُستارف رمان و شعر نوشته اند و نویسندگان بسیاری نیز درونمایه های ادبی را برای آثار خود برگزیده اند. در قرن هجدهم توبیاس اسمالت که یک پزشک اسکاتلندی بود، با نوشتن کتاب هایی چون «ماجراهای رادرِیک رندوم» (1748) و «سفرهای همفری کلینکر» (1771) به عنوان یک رمان نویس به شهرت رسید. جان کیتس شاعر رمانتیک بزرگ انگلیسی، پزشکی توانمند بود و لارنس استرن در کتاب مشهورش «زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی» ارجاعات متعددی به پزشکی، سلامت و بیماری دارد (69-1759). در قرن نوزده و اوایل قرن بیستم، شاهد نوظهورِ طبیبان نویسنده ای چون گئورگ بوخنر، آنتوان چخوف، سِر آرتور کنان دویل، میخاییل بولگاکوف، آرتور شنیتسلر و ویلیام کارلوس ویلیامز بوده ایم.
روایتِ داستانی با برجسته سازی شخصیت ها به اهدافش می رسد. تکنیک بزرگنمایی ابعادِ شخصیت ها در یک رمان می تواند خود را به صورتِ برجسته سازی خصوصیاتِ جسمانی یا اغراق در اطوار قالبی، رفتار، حرف زدن یا تجربه نشان دهد. یکی از دلایل اقبال نویسندگان به جنون این است که در تصویر آن تمایز از دیگران پیشاپیش مستتر است. در صورتی که این تفاوت شدید شود، نتیجه می تواند نوعی گروتسک یا تقلیدِ مسخره ای از واقعیتِ جنون باشد. «دن کیشوت» (1605) سروانتس مثالی از تشدیدِ خصوصیاتِ جسمانی است که با ناکارآیی و رفتار و تفکر غیرعادی شخصیتِ آن پیوند می یابد. ظاهر بی قواره، حرکاتِ مضحک، زرهِ «رنگ و رو رفته و زنگ زده» که متعلق به پدربزرگِ پدربزرگ اش بوده و بالاخره اسبِ نه چندان سرحال اش تصویر تلخکی را برای ما ایجاد می کند که رفتارش به دلیل همین تصویر به مراتب مضحک تر می نماید.
آثار مواد موثر بر روان به مدت دو قرن است که با همۀ اشکال ادبیات ارتباط تنگاتنگی داشته است و در حالی که الکل مضمونی رایج بوده، مواد دیگر تا همین چند دهه پیش، کمتر در آثار منتشر شده مطرح شده اند. با این حال افزایش مشکلاتِ مرتبط با مواد در جهان غرب، بر ادبیات عامه اثر گذاشته و منجر به برانگیختن دوبارۀ علاقه به ادبیات قدیمی تری شد که این مضامین را بررسی کرده بود. آثار ابدی یا هنری دورۀ رمانتیک قرن 19 و آثار «نسلِ بیت» و آثار ضدفرهنگ در دهۀ شصت قرن بیستم توسط «نسلِ شیمیایی» شایع شدند که آثارشان از اکستازی (ام.دی.ام.اِی) و مواد افیونی، کوکائین، حشیش و ال.اس.دی و آمفتامین به عنوان پس زمینۀ ادبیات عامه استفاده شده است.
مفید بود؟
0
0
بیشتر
کمتر