افسانه ایکاباگ در یک نگاه
:- نوشته خالق مجموعه کتاب های هری پاتر
- رمانی دلنشین با قصه گویی جذاب
- دارای مفاهیم نهفته مهم درباره جامعه و زندگی در آن
افسانه ایکاباگ
کتاب «افسانهی ایکاباگ» رمانی جذاب و خواندنی در ژانر فانتزی است که برای کودکان و نوجوانان نوشته شده است. محوریت اصلی داستان را مبارزه با ظلم و دروغ و خرافه تشکیل میدهد، اگر چه داستان تمی فانتزی و کودکانه دارد. این کتاب اولین اثر نویسنده بعد از مجموعه کتابهای «هری پاتر»، با مخاطب کودکان و نوجوانان است که در سال 2020 منتشر گردید.
به گفته خود نویسنده، او افسانه ایکاباگ را به شکل جسته و گریخته، همزمان با کتابهای هری پاتر نوشته است و وقتی فرزندانش کوچکتر بودهاند، این داستان را برایشان میخوانده است. بعد از گذشت ده سال و با همهگیری کووید19، او این داستان را به صورت آنلاین منتشر کرده و از بچهها خواسته تا برای آن تصویرگری کنند.
کتاب پس از انتشارش توانست نقدهای نسبتاً مثبتی دریافت کند. جیک کریج، برای روزنامه دیلی تلگراف، به کتاب ۳ ستاره از ۵ ستاره داد و گفت: «افسانهای سرگرم کننده اما سبک وزن که فاقد جادوی هری پاتر است». کلی اپتر، با مرور فصلهای اول پس از انتشار آنلاین اولیه، آن را به طور مثبت بررسی کرد و از «توصیفهای سرسبز» و «صخرههای وسوسهانگیز» رولینگ تمجید کرد.
همچنین الکس اوکانل به این رمان ۵ از ۵ ستاره داد. میزان فروش این کتاب تا آوریل 2021، 90 هزار نسخه تخمین زده میشود. نسخه کتاب صوتی این رمان نیز به 11 زبان زنده دنیا منتشر شد تا تمام کودکان جهان از جدیدترین اثر رولینگ لذت ببرند. در ایران نیز این اثر توسط 3 انتشارات مجزا به چاپ رسیدهاست. کتاب حاضر را انتشارات پرتقال با ترجمه روان «سید عمادالدین خاتمی» در اختیار کودکان فارسی زبان قرار دادهاست و تاکنون 9 بار تجدید چاپ شده است.
کورناکوپیا، سرزمینی کوچک، غرق در شادی و فراوانی که به مدت طولانی، چندین نسل از پادشاهان موطلایی به آن حکومت میکردهاند. اداره این سرزمین برای پادشاهان زحمت چندانی نداشت، چرا که جای جای آن آنقدر در ثروت و شادی و خوشبختی غرق شده بود، که به نظر میرسید کشور خود به خود هم اداره میشود.
در پایتخت این کشور یعنی شوویل باغ هایی وسیع، گندم زارانی طلایی و زمینهایی به شدت حاصلخیز وجود داشت. در این شهر شیرینی هایی توسط قنادان آماده میشد که هزاران برابر از خوشمزهترین شیرینی هایی که تا به حال خوردهاید، لذیذ تر بود. در شمال شوویل دو شهر دیگر به نام های کروزبرگ و بادونزتاون قرارگرفته بود که آنها نیز به خوراکیهای خوشمزه شان شهرت داشتند.
تنها بخشی از کشور که مردم آن در فقر و فلاکت زندگی میکردند، مارش لندز نام داشت. در این سرزمین، زمین به شدت حاصلخیز کورنا کوپیا به استراحت پرداختهبود، چرا که در این بخش حتی علف هم نمیرویید. مردم این ناحیه از نظر بقیه اهالی، کثیف، عجیب و بدبو بودند.
تنها نکته قابل توجه در این سرزمین بی حاصل، افسانهی ایکاباگ بود که سینه به سینه توسط مارش لندزیها نقل شده بود. طبق این افسانه هیولایی در شمالی ترین بخش این سرزمین در باتلاقی سیاه که هیچ انسانی جرئت نزدیک شدن به آن را نداشته، زندگی میکرده و از گوسفندان و کودکان و حتی گاهی اوقات کسانی که راه را گم کرده بودند، تغذیه میکرده است.
بسیاری از افراد تحصیل کرده و بزرگان کورناکوپیا هرگز ایکاباگ را باور نداشته و آن را تنها موجودی خیالی میدانستند، اما در زمان شاه فرد بیباک چوپانی از ربوده شدن و خورده شدن گوسفندش توسط ایکاباگ نزد شاه شکایت کرد، اما آیا ایکاباگ واقعاً وجود دارد؟ آیا شاه میتواند این موجود خطرناک را شکست دهد؟ سرنوشت کورناکوپیا و مردمش چه خواهد شد؟
افسانه ایکاباگ همانطور که از نام آن برمیآید، روایتی افسانه گونه دارد. یعنی هنگام خواندن آن احساس میکنید در حال گوشدادن به یکی از قصههای قدیمی مادربزرگتان هستید. وقایع کتاب سریع اتفاق میافتند و مخاطب را با خود همراه میکند. کتاب کاملا فانتزی است و در یک مکان خیالی و ساخته ذهن نویسنده روایت میشود.
اگر چه نحوه بازگو شدن داستان به گونهای است که برای کودکان، قابل فهم و شیرین خواندنی است و به نظر میرسد این اثر با هدف مخاطبان کم سن و سال نوشته شدهاست، اما این موضوع به این معنی نیست که از مفاهیم عمیق تهی است. اتفاقاً داستان کتاب برخی مسائل اساسی زندگی اجتماعی را دربر میگیرد.
مسائلی چون اینکه چطور گاهی افراد منفعت طلب از جهل و ترس مردم به نفع خودشان سوء استفاده میکنند، چطور گروهی با این که حقیقت را میدانند و راه درست پیش روی چشمانشان قرارگرفته، به خاطر منافع خودشان چشمشان را به روی سوء استفاده و سودجویی سایر اشخاص میبندند و در نهایت چطور مجموعهای از عوامل دست به دست هم میدهند تا خوشبختی را از یک جامعه سلب و آن را به سوی نابودی بکشاند.
از طرفی نویسنده در مورد موضوع دروغ و آخر و عاقبت آن هم به خوبی توضیح میدهد. افسانه ایکاباگ داستان هیجانانگیز و پرکششی است که در بسیاری موارد با چاشنی طنز ترکیب شده و خواننده هنگام مطالعه آن متوجه گذر زمان نمیشود.
نویسنده افسانه ایکاباگ، «جی کی رولینگ» است که نامی آشنا برای اهالی ادبیات، خصوصاً خوانندگان نوجوان ژانر فانتزی است. احتمالا کمتر کسی پیدا میشود که نام هری پاتر را نشینده باشد یا کتابها و فیلم هایش را دنبال نکرده باشد. جی کی رولینگ زاده 1965، یکی از نویسندگانی است که شهرت جهانی دارد.
در سال 2007 رولینگ به انتخاب مجله ساندی تایمز در رده سیزدهم پولدارترین زنان انگلیس جای گرفت. او در حال حاضر در فعالیتهای خیریه بیشماری مشارکت میکند. این کتاب توسط «سید عمادالدین خاتمی»، به فارسی ترجمه شده و انتشارات پرتقال آن را چاپ کرده است. انتشارات پرتقال بخشی از نشر معروف خیلی سبز است که از سال 1395 فعالیتش را آغاز کرده و به صورت تخصصی در زمینه چاپ کتابهای کودکان و نوجوانان فعالیت میکند.
وقتی شروع به دروغ گفتن کنید باید ادامه دهید. رفته رفته شبیه ناخدای یک کشتی زهوار در رفته میشوید که مدام باید حفرههای جدید بدنه کشتی را بگیرد تا غرق نشود.
برای ایکاباگ قدرتهای خارقالعاده نیز ذکر کردهبودند. مثلا گفته بودند میتواند صدای انسان را تقلید کند تا مسافران را به چنگال خودش بکشاند. اگر کسی تلاش میکرد او را بکشد، زخمهای هیولا به طور سحر آمیزی بهبود مییافت یا به دو ایکاباگ تبدیل میشد. میتوانست پرواز کند، آتش از دهانش بیرون بفرستد یا تیرهای زهرآگین پرتاب کند.
درس اول آشپزی و قنادی اینه که سوختن رویه یا ریختن پایه کیک برای همه پیش میاد. باید آستینها رو بالا زد و یه کار دیگه کرد. غصه خوردن برای چیزی که نمیشه درستش کرد، فایدهای نداره.
افسانه ایکاباگ
انتشارات پرتقال
جی کی رولینگ
سید عمادالدین خاتمی
انگلیسی
12 سال به بالا
فانتزی (خیالی)
سورئالیسم
وزیری
373
1400
7
ندارد
کاهی
شومیز
تک جلدی
9786222740467