نقد و بررسی
اقیانوس
کتاب اقیانوس داستان بلندی است که در سال 1964 توسط جان چیور نوشته شده است. این کتاب در مجموعه کتابهای 5 میلیمتری نشر افق جای دارد. جان چیور یکی از بهترین داستان کوتاه نویسان قرن بیستم بود که علاوه بر داستانهای کوتاه مشهورش، 5 رمان نیز نوشته است؛ رمانهایی مانند پارک گلوله (1969) و فالکونر (1977). چیور در سال 1979 برای نوشتن مجموعه داستانهای « داستانهای جان چیور» موفق به دریافت جایزه پولیتزر ادبی، جایزهی حلقهی منتقدان آمریکا شد. چیور در سال 1981 موفق به دریافت جایزهی ملی کتاب آمریکا و در سال 1982، مدال ملیِ ادبیات آمریکا، نیز شده است.
جان چیور در اغلب آثار خود دوگانگی شخصیتی ذاتِ انسانها را به تصویر میکشد. این دوگانگی گاهی خود را در فردی با داشتن تضاد بین نقاب زیبای شخصیت اجتماعی و فساد درونی نشان میدهد و گاهی، در تضاد شخصیت های سیاه و سفید دو فرد متفاوت اما نزدیک به هم (مانند دو برادر). چیور در اوایل نویسندگی از ارنست همینگوی بسیار تاثیر پذیرفته است و در ادامه، چخوف یکی از بزرگترین نویسندگانی بود که بر آثار او تاثیر داشته است؛ تا آنجایی که به او لقب «چخوف حومهها» را دادهاند.
متن داستان در واقع یادداشتهای روزانهی راوی است که زمانی که حس میکند جانش در خطر است، شروع به نوشتن آنها میکند. راوی در داستان اقیانوس مردی میانسال است که به اجبار بازنشسته شده است. او همراه همسر خود، کورا، زندگی میکند و تنها دخترش نیز آنها را ترک کرده است. او که اکنون بازنشست شده است دیگر کار و روزمرگی ندارد و چیزهایی عجیب و غریب در زندگیاش مشاهده میکند. او این نوشتهها را مینویسند چون به قول خودش، ترسهایش را نه میتواند به پلیس بگوید نه به دوستانش؛ زیرا اعتمادش را نسبت به آنها از دست داده است.
ابتدا به نظر میرسد که شاید راوی دچار توهم شده است، زیرا روایات عجیبی از زندگیاش مانند ریختن بنزین در سالادش بجای سرکه توسط همسرش را، تعریف میکند؛ اما آیا او واقعاً توهم زده است؟ چه چیزها و ترسهایی را راوی میخواهد بیان کند که نمیتواند به پلیس آنها را بگوید؟ یا حتی به نزدیکترین دوستانش؟! آیا واقعاً همسر او بعد از بیست سال زندگی مشترک قصد دارد او را بکشد و مانند یک اتفاق آن را جلوه دهد؟
«گنج خیالی و داستانهایی دیگر» (نشر آموت) نیز کتابی است که آذر عالیپور، گلچینی از بهترین داستانهای کوتاه جان چیور را انتخاب و ترجمه کرده است.
ترجمهی «کتاب فرشتگان» از خورخه لوئیس بورخس و کتاب «گنجنامه» از ویلیام فاکنر از جمله آثاری است که از احمد اخوت، توسط نشر افق، منتشر شده است.
در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:
«البته با موقعیتی که داشتم ممکن نبود میان احساسات و منطقم چندان تعادل برقرار کنم، چون واکنشهایم همه ناگهانی و بیفکر بودند. کار کتابخوانیام را جدی دنبال میکردم، اما بیشتر از نصف اوقاتم صرف تماشای غمهای کورا میشد و اینکه کارهای خانه چه وضع آشفتهای داشت.»
«حالا اگه چیزی برا خودم بخرم میگه من همهاش اسرافکارم. سال پیش چتر خریدم. فقط برای اینکه لباسهام خیس نشن. شدم اسرافکار. سال قبلش یه کت ساده خریدم. اسرافکاری! حتی نمیتونم برا خودم یه صفحه گرامافون بخرم، چون میدونم پدرم رو درمیآره که چرا اینقدر اسراف میکنم.»
«دومین شخصیتی که وارد صحنه میشود و باید ازش حرف بزنم مادرزنم است. اسمش مینی است، زنی موبور با صدایی ریز و جیغجیغی، حدوداً هفتادساله که چهار تا جای زخم کنار صورتش است، دستهگل جراحی پلاسیک.»
مفید بود؟
2
0
بیشتر
کمتر