نقد و بررسی
الفبای فلسفه
«الفبای فلسفه» کتابی نام آشنا در حوزه فلسفه اثر نایجل واربرتون است که برای اولین بار، در سال 1995 منتشر شد. ترجمه ی آقای مسعود علیا از این کتاب، از روی ویرایش سوم این اثر که از سوی نویسنده در سال 1998 منتشر شده، صورت پذیرفته است.
کتاب حاضر در شمار پرفروش ترین کتاب های فلسفه قرار گرفته است و از بهترین منابع برای آموزش مقدماتی و عمیق فلسفه برای نوآموزان و علاقه مندان به فلسفه می باشد. این کتاب خواننده را با ظرافت و قدم به قدم، با وادی فلسفه آشنا می سازد.
کتاب الفبای فلسفه از یک درآمد جامع و 7 فصل کلی تشکیل شده است. عناوین این 7 فصل بدین شرح اند:
- خدا
- درست و نادرست
- سیاست
- جهان خارج
- علم
- ذهن
- هنر
هر فصل کتاب الفبای فلسفه شامل زیر فصل ها و بخش های متعدد، مفصل و گوناگونی است. با توجه به عناوین فصول این کتاب، نایجل واربرتون در هر فصل به یکی از حوزه های مهم فلسفه پرداخته است. در هر بخش این کتاب، شاهد تشریح عصاره مکاتب فکری مختلف و نظرات متنوع آن ها راجع به موضوع اصلی فلسفه هستیم.
واربرتون پس از تشریح چنین نظراتی، به نقد و موشکافی آن ها می پردازد و آرا و مضامین اساسی در آن حوزه را، برای خواننده بیان می کند. در واقع، نویسنده با آوردن آرای مختلف مکاتب و فیلسوفان بزرگ در کنار یکدیگر، آن هم به صورت طبقه بندی شده و منظم، سعی بر پدید آوردن «فرهنگ نقد» و «تفکر انتقادی» در ذهن خواننده داشته است.
از جمله مباحث داغ و مهمی که واربرتون در این کتاب سعی بر تشریح آن ها داشته است، می توان به سوالات اساسی و فلسفیِ زیر اشاره نمود:
- آیا می توانید وجود خداوند را به اثبات برسانید؟
- چگونه در گستره ی اخلاق، درست را از نادرست تشخیص می دهیم؟
- آیا باید گاهی از قانون سرپیچی کنیم؟
- آیا جهان واقعا به همان صورتی است که تصور می کنید؟
- آیا می دانید که راه و رسم علم چگونه است؟ فلسفه علم چیست؟
- آیا ذهن یا روح شما از بدنتان جداست؟
- آیا می توانید هنر را تعریف کنید؟ زیبایی را چطور؟
به طور کلی، کتاب الفبای فلسفه به ساده ترین و شیواترین زبان برای نوآموزان فلسفه نوشته شده است. واربرتون در این کتاب سعی داشته است تا پوشش حداکثری بر موضوعات اصلی و پر بحث فلسفه داشته باشد. در بخش «درآمد» کتاب نیز، شاهد بحث و موشکافی نویسنده از خود مفهوم «فلسفه» هستیم.
این اثر را می توان کتابی بسیار مناسب جهت آشنایی با عناوین اصلی فلسفه، به علاوه آشنایی با مکتب های فکری و فلسفی مختلف و نظرات فیلسوفان بزرگ همچون افلاطون و ارسطو و کانت و هگل و نیچه و… دانست.
نایجل واربرتون فیلسوف و نویسندۀ بزرگ انگلستانی است. او در دانشگاه کمبریج انگلستان مدرک دکترای خود را دریافت کرد و تا قبل از کسب مقام استادی در دانشگاه «اوپن» انگلستان، در دانشگاه ناتینگهام به سخرانی های تخصصی مشغول بود. واربرتون بیشتر شهرت خود را مدیون نوشتن کتاب های فلسفه به زبان ساده برای مخاطبین عام می باشد؛ به خصوص برای نوشتن کتاب الفبای فلسفه.
او علاوه بر نوشتن کتاب های فلسفی برای مخاطبین عام، نوآموزان و علاقه مندان به فسلفه، تعداد آثار تخصصی در مورد فلسفه «زیبایی شناسی» و «اخلاق کاربردی» نیز دارد. از جمله دیگر آثار ترجمه شده از نایجل واربرتون می توان به کتاب های «اندیشیدن؛ گام نخست در تفکر نقادانه»، «تاریخچه کوتاهی از فلسفه» و «آثار کلاسیک فلسفه» اشاره کرد.
کتاب الفبای فلسفه توسط مترجم بسیار خوب آثار فلسفی و تخصصی، مسعود علیا ترجمه شده و نشر ققنوس آن را منتشر کرده است.
در بخش هایی از کتاب الفبای فلسفه می خوانیم:
ایمان، آن طور که توصیفش کردم، مبتنی بر ادله و قرائن ناکافی است. اگر ادله و قرائن کافی برای اظهار این مدعا که خداوند وجود دارد در کار می بود، دیگر به ایمان کمتر حاجت می افتاد: در آن صورت می دانستیم که خدایی هست. از آن جا که قرائن و ادله ای کافی وجود ندارد که بر بنیاد آن ها به وجود خداوند یقین پیدا کنیم، همواره این امکان وجود دارد که مومنان در ایمان خویش بر خطا باشند و، همان طور که در مورد اعتقاد به وقوع معجزات ملاحظه کردیم، پاره ای عوامل روانی در کار است که می تواند افراد را به جانب ایمان به خداوند سوق دهد. به طور مثال، انکار نمی توان کرد که آرام و قرار و خاطر جمعی حاصل از این اعتقاد که موجودی قادر مطلق از ما مراقبت می کند، صورتی دلکش دارد. اعتقاد به حیات واپسین، نوشداروی گوارایی است برای هراس از مرگ. این عوامل ممکن است در شماری از آدمیان انگیزه ساز شود تا از روی سر سپردگی به وجود خداوند ایمان آورند. البته این لزوماً دلیل نمیشود که ایمان آنها بی مورد و نابجا باشد، بلکه صرفاً نشان از آن دارد که شاید اسباب و علل و انگیزه های ایمانشان ترکیبی از بی قراری و آرزواندیشی باشد.
شر در جهان وجود دارد: این چیزی نیست که بتوان جداً انکارش کرد. کافی است یهودکشی، کشتارهای دسته جمعی پل پوت در کامبوج، یا اعمال شکنجه را که در جای جای جهان به چشم می خورد، در نظر بیاوریم. این ها جملگی نمونه هایی است از شر اخلاقی یا سنگدلی: شری که در آن آدمی، آدمی را به هر دلیلی گرفتار درد و رنج میکند. سنگدلی را غالبا در مورد حیوانات هم پیشه می کنند. نوع دیگری از شر نیز وجود دارد که به آن شر طبیعی یا مابعدالطبیعی نام داده اند: زمین لرزه، بیماری و قحطی نمونه هایی از این قسم شر است. شر طبیعی علل و اسباب طبیعی دارد، اگرچه ممکن است به واسطه ی بی کفایتی یا بی احتیاطی آدمی وخیم تر شود. شاید برای توصیف این نوع پدیده های طبیعی، که موجبات درد و رنج آدمی را مهیا میکنند، واژۀ شر مناسب ترین واژه نباشد، زیرا معمولا آن را در اشاره به سنگدلیِ آگاهانه به کار می برند. با این حال، خواه چیزهایی نظیر بیماری و بلایای طبیعی را شر طبیعی بنامیم خواه واژه ی دیگری برای آنها اختیار کنیم، قدر مسلم این است که اگر بناست اعتقاد خود را به خدایی خیرخواه محفوظ بداریم لازم است توجیهی برای وجود آنها دست و پا کنیم. چگونه ممکن است کسی با عنایت به وجود این مایه شر، جداً به وجود خدایی مطلقاً خیر اعتقاد داشته باشد؟
مفید بود؟
1
0
بیشتر
کمتر