نقد و بررسی
اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر
کتاب «اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر» یا به نام دیگر آن، اگزیستانسیالیسم نوعی اومانیسم (انسانگرایی، انساندوستی) است، همانطور که از نامش پیداست، در باب فلسفه و مکتب فکری اگزیستانسیالیسم (وجودگرایی، هستی گرایی) است. این کتاب برای مخاطب عام و کمآشنا با فلسفه به زبانی ساده نوشته شده و از سه بخش تشکیل شده است.
شاید بسیاری از مردم جامعه نسبت به فلسفه اگزیستانسیالیسم ذهنیتی سیاه، پوچ و یا ناامیدانه دارند. اما این فلسفه به هیچوجه چنین نیست و تمییز دادن صفت های ذکر شده از این فلسفه، پایه مفاهیم این کتاب در بخش اول است.
در بخش اول ژان پل سارتر تلاش میکند ابتدا تعریفی ساده و خلاصه از پایه های فلسفه اگزیستانسیالیسم را بیان کند و سپس، مشغول شفاف سازی و تبیین این نظرات، برای رفع هرگونه سوء برداشت و شک و شبهه نسبت به این مکتب فکری میشود. نوشتهی سارتر در برخی قسمت های این بخش کمی رنگ تخصصی تر به خود میگیرد، زیرا که در صدد پاسخدهی به انتقادات و ایرادات اساسی و تخصصی نسبت به مکتب فکریاش است. این قسمتها هرچند زبانی سختتر دارند اما به کمک پانویسی های مفصل و پربار مترجم، بسیار خواندنی هستند.
در بخش دوم، شاهد دو گفتوگوی بسیار جذاب با سارتر هستیم که گفتوگوی دوم در سال 1975، به مناسبت 70 سالگی سارتر، صورت گرفته است. مباحث متنوعی از سلامت سارتر و تاثیرش بر نویسندگیاش گرفته تا تفکرات و عقاید سارتر مورد بحث قرار میگیرد.
ترجمه کتاب اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر توسط مصطفی رحیمی به بهترین نحو انجام شده است و مخصوصاً مطالعه و علاقه خود مترجم نسبت به فلسفه و پانویسی های بسیار مفصلاش لذت و توانایی درک این کتاب را دو چندان کرده است.
از سارتر و این مترجم دو کتاب تحلیلی دیگر به نام های «درجستجوی بشریتی بینقاب» و «ادبیات چیست؟» در انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است.رمان «تهوع و کتاب فلسفیاش» و «هستی و نیستی» آثار دیگری از سارتر هستند که در انتشارات نیلوفر با ترجمه اشخاص دیگر به چاپ رسیده است.
دربخشهایی از کتاب میخوانیم:
«این فلسفه (اگزیستانسیالیسم) میگوید که وجود مقدم بر ماهیت است. موجودی که پیش از آنکه به وسیلهی مفهومی ممکن باشد، وجود دارد؛ و این وجود، بشر است یا به تعبیر هایدگر، واقعیت بشری.»
«اگر به راستی وجود مقدم بر ماهیت است، پس بشر مسؤول وجود خویش است. بدینگونه، نخستین کوشش اگزیستانسیالیسم آن است که فرد بشری را مالک و صاحباختیار آنچه است قرار دهد و مسؤولیت کامل وجود او را برخود مستقر کند. همچنین هنگامی که ما میگوییم بشر مسؤول وجود خویش است، منظور این نیست که بگوییم آدمی مسؤول فردیت خاص اوست، بلکه میگوییم هر فردی مسؤول تمام افراد بشری است.»
«من هرگز هیچگونه نشانه و آیتی برای قانع کردن خود نخواهم یافت. اگر ندایی بر من نازل شود، همیشه خود من هستم که باید تشخیص دهم این صدای فرشته است یا نه.»
مفید بود؟
2
0
بیشتر
کمتر