نقد و بررسی
بار هستی
کتاب «بار هستی» با نام اصلی «The Unbearable Lightness of Being» یا سبکی تحمل ناپذیر هستی، یکی از مشهورترین و بهترین رمان های میلان کوندرا است که در سال 1984 منتشر شد. میلان کوندرا یکی از سرشناس ترین نویسندگان چِک تبار است که از سال 1975 به فرانسه تبعید شد. از آن زمان تاکنون، کوندرا خود را یک نویسندۀ فرانسوی می داند و اصرار دارد که آثار او در زمرۀ ادبیات فرانسه بررسی شود.
در میان آثار او، رمان بار هستی از استقبال بیشتر خوانندگان در سراسر دنیا بهره برده است. کوندرا تاکنون جوایز ادبی معتبری را نیز از آن خود کرده است از جمله جایزۀ اورشلیم در سال 1985 و جایزۀ فرانتس کافکا در سال 2020. تا قبل از «انقلاب بنفش» در سال 1898، رژیم کمونیستی کشور چک، تمامی آثار میلان کوندرا را توقیف و ممنوع اعلام کرده بود.
به طور کلی کتاب های میلان کوندرا را نمی توان در دسته بندی ژانر و سبکی خاص دسته بندی کرد. سبک نوشتاری و محتوایی آثار او به حدی تازگی دارد که می توان آن را، منحصر به فرد و بی نظیر دانست. او به شدت تحت تاثیر افرادی چون میگل دو سروانتس، فرانتس کافکا و رابرت موزیل بوده است و همچنین، تاثیر فلسفۀ افرادی چون فریدریش نیچه و مارتین هایدگر در آثار او بسیار ملموس است.
رمان های میلان کوندرا را به طور کلی می توان دارای دو مضمون اصلی دانست: فلسفی و سیاسی. در بخش سیاسی و انتقادی آثار کوندرا، شاهد اشارات و تحلیل های ضمنی از این نویسنده در خلال فضا سازی داستان اصلی هستیم. در این بخش ها، مضامینی مانند تبعید، اشغالگری، دوری از وطن، انحطاط ملی و هویت ملی به چشم می خورد. در بخش فلسفی داستان های او، به خصوص در رمان بار هستی، مسائلی همچون هویت، بیگانی و از خودبیگانی انسان مدرن و معنای زندگی مورد واکاویِ موشکافانۀ نویسنده در خلال خلق داستانی جذاب، قرار گرفته است.
خلاصه داستان کتاب بار هستی
کتاب بار هستی داستانی خطی ندارد. فضای آن در بحبوحۀ «بهار پراگ» در سال 1986 در کشور چک جریان دارد. بار هستی با بیان بخش خاصی از فلسفۀ نیچه مبنی بر «بازگشت ادبی» شروع می شود و روایتگرِ زندگی مردی به نام «توما» است. توما یک جراح بسیار موفق و روشنفکری باهوش است که رابطه های پنهانی متعددی با زنان دارد اما، تنها به یک نفر عشق می ورزد؛ همسرش «ترزا». توما معتقد است که مقوله های عشق و رابطه جنسی از یکدیگر کاملا جدا هستند و رابطه های خود را، به بهانۀ «کشف خصوصیات ویژگی و اخلاقی زنان» حفظ می کند.
از طرفی ترزا، که خود یک عکاس روشنفکر با افکار تندروانه و مالیخولیایی است، از رفتار توما خسته شده است و سعی بر اصلاح شرایط دارد. در این حین، پای یکی از دوستان و معشوقه های عجیب و غریب توما نیز به میان می آید؛ «سابینا». حال باید دید این مثلث عشقی چه سرانجامی دارد و آیا ورود افراد دیگری نیز به داستان تاثیر گذار است؟ رابطۀ توما با ترزا ، و در آینده با پسر خود، چگونه پیش می رود؟
در واقع رمان بار هستی، پژوهشی روانشناسانه و ژرف از تاثیرات فشار های ابعاد مختلف زندگی بر افراد و نحوۀ کنار آمدن آن ها با چنین فشارهایی است. داستان نیز به روشی خاص روایتگری می شود و نویسنده با جا به جا کردن خط های داستانی-زمانی، میان افراد و مکان ها، روایتی نسبتا پیچیده و به شدت جذاب و خواندنی را شکل می دهد. همۀ این ها با ترکیب نظریات و فلسفۀ نیچه و فضاهایی که تداعی گر داستان های فرانتس کافکا هستند، دوچندان زیبا و خواندنی می شود.
بهترین ترجمه کتاب بار هستی
از جمله دیگر آثار ترجمه شده از میلان کوندرا می توان به رمان های «جاودانگی» با ترجمۀ حسین کاظمی یزدی، «زندگی جای دیگری است» با ترجمۀ پانته آ مهاجر کنگرلو، «والس خداحافظی» با ترجمۀ عباس پیمان، «شوخی» با ترجمۀ فروغ پوریاوری، «عشق های خنده دار» با ترجمۀ حسین کاظمی یزدی و «هویت» با ترجمۀ پرویز همایون پور اشاره کرد.
این نسخه از کتاب بار هستی، توسط پرویز همایون پور ترجمه شده و توسط انتشارات قطره به چاپ رسیده است.
جملات زیبای کتاب بار هستی
«کسی که مدام خواهان «ترقی» است باید منتظر باشد روزی به سرگیجه دچار شود. سرگیجه چیست؟ ترس از افتادن؟ اما چرا روی بلندی حفاظ دار ساختمان هم دچار سرگیجه می شویم؟ چون سرگیجه چیز دیگری، غیر از ترس از افتادن است. در واقع، آوای فضای خالی زیر پایمان ما را به سوی خود جلب می کند و تمایل به سقوط -که لحظه ای بعد با ترس در برابرش مقاومت می کنیم- سراسر وجود ما را فرا می گیرد.»
«خوشحالی عجیب و همان غم غریب را احساس می کرد. معنای غم این بود: به آخرین ایستگاه رسیده ایم! معنای خوشحالی این بود: با هم هستیم! غم شکل و خوشحالی محتوا بود و خوشحالی فضای غم را آکنده می ساخت.»
«می توان این پرسش را در این عبارت نیز مطرح کرد: بهتر است فریاد برآوریم و مرگ خود را جلو بیندازیم، یا سکوت کنیم و جان دادن تدریجی خود را طولانی تر سازیم؟ آیا پاسخی برای این پرسش ها وجود دارد؟ و باز دوباره به فکری، که قبلا با آن آشنا شده ایم، افتاد: زندگی فقط یک بار است و ما هرگز نخواهیم توانست تصمیم درست را از تصمیم نادرست تمیز دهیم، زیرا ما در هر وضعی فقط می توانیم یک بار تصمیم بگیریم. زندگی دوباره، سه باره و چهار باره به ما عطا نمی شود که این را برای ما امکان پذیر سازد تا تصمیم های مختلف خود را مقایسه کنیم.»
«از زمان کودکی، پدر و معلم مدرسه برای ما تکرار می کنند خیانت نفرت برانگیز ترین چیزی است که می توان تصور کرد. اما خیانت کردن چیست؟ خیانت کردن از صف خارج شدن است. خیانت از صف خارج شدن و به سمت نامعلوم رفتن است. سابینا هیچ چیز را زیباتر از به سوی نامعلوم رفتن نمی داند.»
مفید بود؟
0
0
بیشتر
کمتر