نقد و بررسی
به دنبال خوشبختی
«به دنبال خوشبختی» یک اثر غیر داستانی انگیزشی در قالب خاطره نویسی و خود زندگینامه می باشد که نویسنده، کار آفرین و سخنران انگیزشی آمریکایی کریس گاردنر آن را بر اساس زندگی واقعی اش نوشته است. گاردنر، کتاب به دنبال خوشبختی را پس از اتمام سفرش به تمام کشور های جهان و با الهام از ملاقات با افراد بسیاری که در این مسیر با آن ها روبرو شده بود، نوشت.
او در این سفر طولانی با افرادی آشنا شد که تلاش می کردند تا کار های بزرگی انجام دهند. او این مأموریت ها را که مردم برای یافتن هدف و معنای زندگی شان انجام می دهند، تعقیب خوشبختی یا جستجو نامید و برای عنوان کتابش نیز از آن الهام گرفت.
این کتاب اولین بار در سال ۲۰۰۶ چاپ و روانه بازار شد، بلافاصله پس از انتشار مورد توجه منتقدان و عموم مردم قرار گرفت و به اثری پرفروش تبدیل شد. این زندگی نامه خیلی زود افتخار 20 هفته جای گیری در فهرست پرفروش ترین های نیویورک تایمز را به دست آورد و به 40 زبان ترجمه شد. همچنین برای فیلمی به همین نام در سال ۲۰۰۶ از این اثر معروف اقتباس شد که کریس گاردنر دستیار تهیه کننده آن بود و ویل اسمیت آن را به تصویر کشید.
پس از آنکه دامنه شهرت این کتاب به ایران رسید، مترجمان و انتشارات متعددی، دست به ترجمه و چاپ آن با عناوین مختلف زدند. یکی از بهترین و معتبر ترین ترجمه های موجود از این کتاب توسط ندا شاد نظر صورت گرفت و نشر افراز آن را منتشر کرد.
کتاب به دنبال خوشبختی داستان یک فروشنده دستگاه اسکن دستی مبارز را روایت می کند که هرگز از تلاش برای یافتن خوشبختی واقعی برای خود و پسرش «کریستوفر» دست نکشید. او با چالش های زیادی در زندگی اش روبرو شد؛ فقر، بی کاری، بی پولی، تنهایی، بی خانمانی و آوارگی را بار ها تجربه کرد، اما بر سختی ها غلبه نمود تا بیش از هر آدم خوش شانسی در زندگی موفق شود.
این کتاب بر روایت تلاش گاردنر برای موفقیت در حرفه خود به عنوان کارگزار سهام، و ساختن آینده ای سالم و شاد برای فرزندش تمرکز دارد. نویسنده شرح مفصلی از حماسه زندگی فلاکت بار خود ارائه می دهد؛ از کودکی سخت و زندگی دشوارش با والدینی بدرفتار و خشن، تا ازدواج ناموفق اش با زنی سختگیر.
در ادامه، این کتاب داستان پدر و مادری مجرد و گاه بی خانمان را تعریف می کند که پسرشان را در خیابان بزرگ کردند؛ ولی بعد ها، موفق شدند رویا های موفقیت مالی خود را برآورده کنند. این کتاب فقط در مورد تحصیلات، روابط و کار نیست، بلکه در مورد خود انگیختگی، رویارویی با مشکلات دنیای واقعی و مبارزه برای غلبه بر ناملایمات است. مهم ترین اصولی که گاردنر در این کتاب بر آنها تاکید دارد، به طور کلی عبارت اند از:
- هرگز اجازه ندهید کسی به شما بگوید که نمی توانید کاری را انجام دهید.
- اگر رویایی دارید، از آن محافظت کنید و رهایش نکنید.
- اگر آرزوی چیزی را دارید، برای رسیدن به آن تلاش کنید و ناامید نشوید.
کتاب به دنبال خوشبختی مضمونی انگیزشی دارد که خوانندگان اش را به سوی تلاش سوق داده و دریچه هایی از اعتماد به نفس را به روی آن ها می گشاید. به تعبیر گاردنر در این کتاب، خواستن توانستن است! اگرچه داستان زندگی گاردنر پر از ماجراهای تلخ، سخت و چالش برانگیز است، اما پیامی مثبت و امید بخش را القا می کند.
گاردنر در این کتاب بر امیدواری و تلاش تاکید دارد و افراد را به مبارزه با شرایط دشوار دعوت می کند. او با روایت زندگی واقعی خود، به خواننده اش نشان می دهد که چطور با تکیه بر قدرت درونی و امید، توانسته است بر موانع دشوار غلبه کند و راه درست را از میان هزاران بیراهه تشخیص دهد. صادقانه و ساده می نویسد و از افشای نقاط ضعفش ترسی ندارد.
این یک کتاب با دیدگاه مثبت اندیشانه انسانی درباره سخت کوشی نوشته شده است. اگرچه خط داستانی ساده و مستقیم، و روایت ماجرا های گوناگون، خواندن آن را آسان و سریع کرده؛ اما لطمه ای به غنای ادبی اثر نزده است. خواندن این کتاب برای هر کسی، چه کسی که در شرف وارد شدن به دنیای کار است؛ یا حتی کسی که به دنبال پیشرفت بیشتر می باشد، قطعا مفید و الهام بخش خواهد بود.
کریستوفر پل گاردنر ( فوریه ۱۹۵۴) یک تاجر آمریکایی و سخنران انگیزشی است. در اوایل دهه ۱۹۸۰، پس از مدتی بی خانمانی، او یک دلال سهام شد و در نهایت شرکت کارگزاری خود را با نام Gardner Rich & Co در سال ۱۹۸۷ تاسیس کرد؛ یک کارگزاری چند میلیون دلاری که دفاتری در نیویورک، شیکاگو و سانفرانسیسکو دارد. دیگر اثر این نویسنده که به فارسی نیز ترجمه شده است، کتاب «۴۴ درس در کلاس جهانی» می باشد.
کتاب به دنبال خوشبختی را ندا شاد نظر به فارسی برگردانده است. از دیگر کتاب های ترجمه شده توسط او می توان به این عناوین اشاره کرد: «مردان مریخی، زنان ونوسی» اثر جان گری، «خاطرات یک بی عرضه» اثر جف کینی، «غذا، دعا، عشق» اثر الیزابت گیلبرت و «قله ها و دره ها: راهی برای مدیریت لحظه های خوب و بد زندگی» اثر اسپنسر جانسون.
در بخش هایی از کتاب در جستجوی خوشبختی میخوانیم:
در آن زمان در سانفرانسیسکو بحث در مورد عارضه ای بود که در بین بی خانمان ها شیوع بیشتری داشت. مقامات رسمی، شیوع اپیدمی ای را در بین بی خانمان ها اعلام کردند که در دهه اخیر، به دلایل مختلف رو به افزایش بود. عواملی مانند هزینه سنگین برای تشخیص سلامت روانی و فراهم کردن تسهیلات لازم، کمبود مراکز پزشکی برای شمار کثیر ویتنامی هایی که از اختلال فشار روانی پس از جنگ رنج می بردند، اعتیاد به الکل و مواد مخدر، در کنار بیماری های دیگری که در سایر مناطق کشور نیز سرایت یافت، در شیوع این اپیدمی دخیل بود. در همین زمان بود که زمستان سرد سال ۱۹۸۲ در کنار این عوامل دست به دست هم دادند تا فقرای بسیاری به کام مرگ فرو روند و در پی آن خلیج اریا، دچار رکود اقتصادی شود.
پول درآوردن، یکی از معضلات زندگی ما بود، چرا که من پدری نداشتم که خواسته ها و نیاز های مرا برآورده کند. به همین دلیل دوست داشتم شغل پر درآمدی بیابم و ثروتمند شوم. بعد ها اشتیاق بسیاری به خریدن اتومبیل پیدا کردم. در آن زمان، پولی که ما به دست می آوردیم، صرف کسر بودجه، وام و بهره آن می شد و در واقع ما باید از کمترین پول، بیشترین بهره را می بردیم.
وقتی برای مصاحبه روی صندلی نشستم، احساس کردم آدرنالین خونم به شدت افزایش یافته است. چشمان کاوشگرم فعالیت کارکنانی که در اطرافم بودند را تماشا کرد. تلفن ها زنگ می خورد، نوار های کاغذی از دستگاه فاکس بیرون می آمد، دلالان سفارش ها را یادداشت می کردند، معامله را جوش می دادند و تاریخ عقد قرارداد را می نوشتند. در آن محیط همان حسی را تجربه کردم که برای اولین بار با شنیدن موسیقی مایلز دیویس به من دست داد و دیدم که موسیقی او چطور حال و هوای تمام حضار را تغییر داد.
مفید بود؟
0
0
بیشتر
کمتر