نقد و بررسی
تصویر یک زن
کتاب «تصویر یک زن» یکی از پرطرفدارترین رمان های شاهکار هنری جیمز است که ابتدا در سال های 1880 تا 1881 به صورت همزمان و سریالی در دو مجلۀ کشور انگلستان منتشر شد و سپس، در سال 1881 به صورت کتاب به انتشار رسید. هنری جیمز نویسنده ای آمریکایی-انگلیسی بود که به عنوان چهره ای کلیدی در تحول سبک ادبی غالب از مکتب رئالیسم به مکتب مدرنیسم شناخته می شود.
هنری جیمز در خانواده ای مشهور و بسیار مهم زندگی می کرد: برادر او ویلیام جیمز، فیلسوف و روانشناس بسیار سرشناس و پدر او، عالم علمِ الهیات بود. بسیاری از منتقدان، هنری جیمز را، از بزرگترین نویسندگان کشور انگلیس می دانند. او مدتی را در فرانسه زندگی کرد و در آنجا، با تورگنیف، امیل زولا و گوستاو فلوبر آشنا شد. هنری جیمز در سال های 1911، 1912 و 1916 نامزد دریافت جایزۀ نوبل ادبیات شد اما هرگز آن را کسب نکرد.
اصلی ترین صورت منحصر به فرد آثار ادبی هنری جیمز، پرداختن آن ها به مسائل اجتماعی و دغدغه های فرهنگی مهاجران و تبعیدی های آمریکایی، انگلیسی و به طور کلی اروپایی است. ویژگی اصلی آثار داستانی او تجزیه و تحلیل روانی واقع گرایانه، نثر شاعرانه و نسبتا پیچیده، بی طرفی در توصیف شخصیت ها و کندوکاو در اعماق ذهن قهرمانان خود برای بیان کشمکش های درونی آن هاست.
درون مایۀ رمان های او اغلب تقابل میان فرهنگ ها، ارزش های حاکم و شیوه زندگی اروپایی ها و آمریکایی هاست؛ که اولی ها سنت گرا، ظاهربین و جاافتاده و دومی ها جاه طلب، ساده و نوگرا هستند. تصویر یک زن، یکی از بهترین نمونه های چنین آثاری است. ایدۀ اصلی هنری جیمز برای نوشتن این رمان بسیار ساده بود: «زن جوانی که با تقدیر خود رو به رو شود و آن را خوار و خفیف می کند؛ حالا هرچه که باشد». اما در سر راه او پول و رسوم مردم اروپایی موانعی هستند که با خواندن داستان باید دید که می توانند جلوی او را بگیرند یا نه.
این رمان در زمان حال، به دلیل داشتن مضامینی فمنیستی از جمله آزادی و استقلال زنان، در قالب مکتب ادبی فمنیسم نیز قرار می گیرد. هنری جیمز در کنار مضامین و درون مایۀ های گفته شده، در رمان حاضر کوشیده است تا تفاوت های زندگی آمریکایی و اروپایی را برای مخاطبین تصویرسازی کند. این اثر را به نوعی اثری جامعه شناسانه نیز می توان تلقی کرد؛ زیرا که هنری جیمز با کندوکاو در ذهن و روان شخصیت های خود، فضایی از تفاوت های دو دنیای کهنه و نو (به عنوان آمریکا و اروپا) را بازسازی می کند.
خلاصه داستان کتاب تصویر یک زن
کتاب تصویر یک زن، داستان ساده و سر راستی دارد. آنچه این رمان را جذاب می کند نه فقط خط داستانی ساده آن، بلکه توصیفات زیبای نویسنده، تأملات عمیق او و ساختار حساب شدۀ این رمان حجیم، شاهکار و کلاسیک است. این رمان در واقع روایتی است از زنی زیبا و آمریکایی به نام «ایزابل آرچر» که توسط عمۀ بسیار پولدار خود به انگلستان آورده می شود.
عمۀ ایزابل، «لیدیا تاچت» او را، پس از مرگ پدر ایزابل، به قصد دیدن همسر بسیار پولدار خود خود، «دنیل»، به آنجا آورده است. ایزابل در آنجا عمو و پسر عمۀ خود را دیده و با همسایۀ خوش بُنیۀ عمه اش، «لُرد واربرتون»، آشنا می شود. ایزابل درخواست ازدواج ناگهانی لرد واربرتون و فرد بسیار پولدار دیگری را، به نفع آزادی خودش رد می کند. او تصورات مدرن و مستقلی در سر دارد که متناسب با زنی قوی و متفکر است.
پس از مدتی شوهر عمۀ او مریض می شود و قبل از مرگ، عمده ای از ثروت خود را در اختیار ایزابل قرار می دهد. او که اکنون ثروتمند است، به گردش در اروپا مشغول می شود. ایزابل در فلورانس مهاجری به نام «اُسموند» را ملاقات می کند و علارغم تفکرات مستقلانه خود و رد کردن دو فرد قبلی، پیشنهاد اسموند را برای ازدواج می پذیرد. اما همه چیز آنطور که ایزابل پیش بینی می کرد پیش نمی رود. او به زودی متوجه خواهد شد که افراد زیادی برای ثروت او دام پهن کرده اند و قصد سوءاستفاده از او را دارند اما سرانجام ایزابل و تفکرات مدرن اش چه می شود؟
از جمله دیگر آثار ترجمه شده از هنری جیمز می توان به رمان های «آمریکایی» با ترجمۀ فرزانه شیخ و «میدان واشنگتن» با ترجمۀ پریسا بیگدلی اشاره کرد. کتاب حاضر توسط مجید مسعودی به فارسی برگردانده شده و در انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است. مجید مسعودی همچنین ترجمۀ کتاب «فلسفۀ تاریخ ابن خلدون» از محسن مهدی را در کارنامه دارد.
جملاتی زیبا از کتاب تصویر یک زن
"شهرت ایزابل به اینکه دختر بسیار کتاب خوانده ای است وجود او را فراگرفته بود، مانند هاله ای از ابر که رب النوعی را در یک داستان حماسی احاطه کرده باشد؛ و تصور می رفت که این خاصیت متضمن سوالات دشواری است و مجلس صحبت را سرد خواهد کرد . دختر بیچاره میل داشت که دختر باهوش و فهمیده ای شناخته شود، اما بیزار بود از اینکه او را فضل فروش قلمداد کنند؛ معمولاً پنهانی مطالعه می کرد، و هر چند حافظه ی بسیار خوبی داشت، از اشاراتی که دلالت بر خودنمایی داشته باشد پرهیز می کرد."
"هوا ملایم شده بود و سایه ها، بر روی چمن نرم و انبوه، دراز و بلند بودند، لیکن به آهستگی قد می کشیدند، و منظره ی اطراف، آن حس فراغتی را بیان می کرد که هنوز در پیش بود و شاید پایه ی اصلی لذت انسان در چنان منظره و چنان ساعتی باشد."
"چه چیز می تواند بی روح تر از ملاقات های بازپسین باشد؟ انسان هرگز چیزهایی را که می خواهد نمی گوید – این چیزها یک ساعت بعد به یادش می آید. از سوی دیگر انسان چیزهای زیادی می گوید که نباید بگوید – صرفا روی این احساس که چیزی باید بگوید."
"او را نه به خاطر چیزهایی که واقعا واجد بود دوست می داشت، بلکه به خاطر فقرها و نداری هایی که به جامۀ افتخارات درآمده بود."
مفید بود؟
1
0
بیشتر
کمتر