نقد و بررسی
تعهد اهل قلم
نوشتههای آلبر کامو، نویسنده و فیلسوف معروف فرانسوی در حالت کلی به سه بخش تقسیم میشود. هر یک از این بخشها بنابر دورههای زمانی نویسندگی کامو شکل گرفته است که به سه حلقه (دور یا Cycle) معروف است. حلقه اول، حلقهی "پوچی" نام دارد که رمان «بیگانه»، نمایشنامه «کالیگولا» و کتاب مجموعه جستارهای فلسفی «اسطوره سیزیف» نماینده این حلقه میباشند.
حلقه دوم حلقهی "طغیان" یا "عصیان" نامیده میشود که رمان «طاعون»، نمایشنامهی «حکومت نظامی» و کتاب مجموعه جستار «انسان طاغی» یا عصیانگر، معرف این حلقه میباشند. متاسفانه حلقه سوم به نام حلقهی "عشق" به دلیل فوت زودهنگام کامو در سانحه رانندگی شکل نگرفت.
اما کتاب «تعهد اهل قلم» بنابر گفتهی خود مترجم، روی دیگری از آلبر کامو را به مخاطبین ایرانی نشان میدهد. در واقع این کتاب مجموعهای از مقالات ادبی، اجتماعی و سیاسی از آلبر کامو است. کتاب تعهد اهل قلم به چهار بخش اصلیِ نقد و نظر، نظریههای ادبی، مقالههای سیاسی و چند مصاحبه تقسیم میشود. بخش نخست شامل نقدهایی است که کامو بر آثار نویسندگانی چون داستایفسکی، سارتر، سیلونه و دیگران نوشته است. این بخش حاوی تحلیلها و نقدهایی که کامو بر آثار خودش مانند طاعون و بیگانه نوشته نیز است.
در بخش دوم شاهد ترجمهای از خطابهی دریافت جایزه نوبل توسط آلبر کامو هستیم که به همراه آن، مقالهی مکملی به نام «ادبیات و کار» آمده است. در بخش سوم و چهارم چند نمونه مقاله از دوران روزنامهنگاری کامو، مقالات نقدِ سیاسی و چند مصاحبه با آلبر کامو ترجمه و آورده شده است.
مصطفی رحیمی روشنفکر و مترجم آثار فرانسوی، اغلب کتابهای فلسفی و ادبی از نویسندگانی مانند سارتر را در کارنامهی ترجمه خود دارد. از جمله این آثار میتوان به «اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر» و کتاب «ادبیات چیست؟» از سارتر اشاره کرد که هر دو در انتشارات نیلوفر به چاپ رسیدهاند.
در بخشهایی از کتاب میخوانیم:
«اما اگر حقیقت زندگی او در این است که بر سرنوشت بشورد، خطاهایش در آن است که آدمیان را فراموش میکند. نمیتوان همه چیز را از بین برد و خود را از بین نبرد. کالیگولا دنیای پیرامون خود را خالی میکند و به پیروی از منطق خود برای مسلح کردن کسانی که سرانجام او را میکشند، هرچه باید کرد میکند. کالیگولا داستان یک خودکشی است در سطحی بالا. داستان بشریترین و فاجعهآمیزترین خطاهاست.»
«من شخصاً بدون هنرم نمیتوانم زندگی کنم. اما هیچگاه این هنر را برتر از همه چیز ندانستهام. اگر برعکس، وجود هنر برای من ضروری است از آن روست که مرا از هیچکس جدا نمیکند و به من امکان میدهد که آنگونه که هستم، همتراز با دیگران، زندگی کنم. به نظر من هنر شرابی نیست که در تنهایی مینوشند، بلکه وسیلهای است برای تهییج بیشترین آدمیان از راه ساختن تصویری ممتاز از رنجها و لذتهای همگانی.»
مفید بود؟
2
0
بیشتر
کمتر