پشت کتاب «تورفین وایکینگ مهربان» چنین نوشته شده است: «اگر از داد و فریاد و خُرناس خوشتان نمیآید، این کتاب را نخوانید! همین طور بُزهای گَر، جواهرات درخشان و پاهای پشمالو!»
تصور شما از وایکینگها چیست؟ این قوم معروف اروپایی که آوازۀ جنگ آوری و دلاوریهای منحصر به فردشان، در همۀ دنیا پیچیده است. احتمالاً درست حس میکنید! وایکینگها همانقدر که جنگآور، دلاور و خشن بودند، به همان اندازه نیز اهل تفریح و خوردن بودند و اغلب یا بدجنس بودند یا بوگندو، یا پشمالو! سالهای گذشته توجه همۀ مردم دنیا به این قوم بسیار جلب شده است.
از ساختن فیلم های ابر قهرمانی مانند «تور» که یکی از خداهای وایکینگها بوده است، تا پرداختن به جنگ های آنها در انواع سریالها و فیلمها و کتابها، اما جای خالی یک چیز در میان همۀ این آثار حس میشد: آثار مرتبط با وایکینگها مناسب کودکان و نوجوانان! اما شانس آوردید، زیرا که هدف از نگارش این کتاب دقیقا همین بوده است!
محصولات مرتبط: سری کتابهای هری پاتر
خلاصه مجموعه کتاب های تورفین وایکینگ مهربان
«تورفین وایکینگ مهربان» نام مجموعهای خواندنی و پرفروش از کتابهای کودک و نوجوان میباشد که توسط «دیوید مَک فیل» نوشته شده است. کتاب حاضر، ششمین قسمت از این مجموعه است که «گنج وحشتناک» نام دارد.
همۀ داستانهای این مجموعه حول محوریت شخصیتی نوجوان به نام «تورفین» ساخته و پرداخته شده است. این وایکینگ ماجراجو و پر انرژی، بر خلاف همۀ دیگر وایکینگها، مهربان و بسیار باادب است. تورفین ساده دل و بازیگوش است و سعی میکند در میان فضای خشونتآمیز زندگی وایکینگی، مهربان باقی بماند.
شخصیت تورفین بیش از هرچیزی یادآور شخصیت «هیکاپ (سکسکه)» در انیمیشن بسیار موفق «مربی اژدها» میباشد. داستان کتاب حاضر از جایی شروع میشود که دو رئیس از گروههای مختلف وایکینگها، پدر تورفین یا «هرولد جمجمه خرد کن» و «مگنسِ استخوان خرد کن» به طور همزمان، گنجی را پیدا میکنند و بر سر تصاحب آن، با یکدیگر بحث و جدل میکنند.
در این حین، تورفین به میان آنها آمده و با وعده غذا و آرامش، بین آنها صلح موقتی ایجاد میکند. وایکینگها که برای صرف غذا رفته بودند و تورفین را برای مراقبت از گنج انتخاب کرده بودند، اکنون برگشتهاند و میبینند گنج آنها ربوده شده است.
تورفین وایکینگ مهربان مجموعه ای سرگرم کننده برای کودکان و نوجوانان
همه کتابهای این مجموعه به زبان طنز نوشته شده اند و پر از ماجراهای دلاورانه، حماسی و خنده دار وایکینگها میباشند. کتاب حاضر نیز از عناصر فکاهی بهرهمند است و در بسیاری از مواقع، اتفاقات بسیار خندهآوری در آن اتفاق میافتد که علاوه بر سرگرم کننده بودن برای کودکان و نوجوانان، بسیار آموزنده نیز میباشد.
در انتهای کتاب نیز بر اساس شخصیتهای جالب کتاب، کارتهای بازی ساخته شده است که میتوانید آنها را با قیچی بریده و با آنها بازی کنید و یا از آنها یک کلکسیون بسازید! کتابهای این مجموعه توسط نشر «هوپا» منتشر شدهاند و بازه سنی «7 تا 13 سال» برای آنها انتخاب شده است.
دیوید مک فیل نویسنده ی مجموعه کتاب های تورفین وایکینگ مهربان
«دیوید مک فیل» یکی از نویسندگان پرکار اسکاتلندی در زمینۀ ادبیات کودک و نوجوان است. از این نویسنده در ایران تاکنون، فقط مجموعه کتابهای تورفین وایکینگ مهربان ترجمه و منتشر شده است و عناوین سه کتاب اول این مجموعه عبارتند از:
- «تورفین وایکینگ مهربان 1 – حملهی افتضاح»
- «تورفین وایکینگ مهربان 2 – مسابقات مخوف»
- «تورفین وایکینگ مهربان 3 – اسکاتلندیهای ضایع»
بهترین ترجمه ی مجموعه کتاب های تورفین وایکینگ مهربان
«عذرا جوزدانی» نیز یکی از مترجمان باسابقۀ کتابهای مخصوص کودک و نوجوان است که کتابهای مجموعۀ تورفین وایکینگ مهربان را ترجمه کرده است. از جمله دیگر آثار ادبی که به دست او ترجمه شده است، میتوان به کتابهای «افسانه های مردم نروژ» اثر جرج وب دسنت و «وقتی دوستم دارند» اثر تریسی مورونی اشاره کرد.
بخش هایی از کتاب تورفین وایکینگ مهربان 6 (و گنج وحشتناک)
هر دو رئیس برای هم دندان قُروچه کردند و چنان محکم دستهی شمشیرهایشان را گرفتند که دست هایشان سفید شد. افرادشان هم همین طور. در همان لحظه پسرکی که کبوتری روی شانهاش نشسته بود، از راه رسید و سکوت را شکست:«ببخشید…» بعد کلاهخودش را از سر برداشت و مودبانه گفت:«ممکنه قبلش شام بخوریم؟ چون هیچکس با شکم گرسنه از کارش لذت نمیبره.»
بعد زانو زد تا با وایکینگ یک پا حرف بزند:«خوشحال میشم برای شما یک پای دیگه درست کنم، دوست عزیزم!» این تورفین بود، پسر غیرعادی رئیس دهکدهی وایکینگی ایندگار. تورفین غیر عادی بود، چون مهربان بود خیلی مهربان.
لقب وایکینگیاش هم همین بود، تورفین خیلی خیلی مهربان. ولی وایکینگها با مهربانی میانهای نداشتند. هَرولد داد زد: «تورفین پسرم، تو درست میگی. بعد از شام بهتر میتونیم این کار رو انجام بدیم. حالا جشن میگیریم. جشن! و یک عالَم غذا و نوشیدنی میخوریم و آروغ میزنیم!»
هَرولد به ساحل خیره شده بود. ساحل پر از وایکینگهایی بود که آواز میخواندند، خوش میگذراندند و همدیگر را با مشت میزدند. با دیدنشان خندهی بلندی سر داد، چنان بلند که انگار قفسهی سینهی بشکه مانندش را شکست و بیرون پرید:«آههه! من عاشق یک همچنین جشن خوبیام!» طولی نکشید که آشپزها غذا را آوردند و جلوی همه گذاشتند.
وایکینگها مثل تمساح به غذا حمله کردند. گوشتها را با دست تکه تکه میکردند، استخوانها را میجویدند و تُف میکردند جلوی سگهایشان. بعد از غذا، مگنِسِ استخوان خُردکُن، رفت روی بشکه و داد زد: «آهای وایکینگها!» صدای بلندش یک دفعه همه را ساکت کرد.
«افراد من دقیقا شصت و پنج نفرن. واسه اینکه محشرمون، محشرتر بشه، قراره تَک تَکشون روی زغال داغ راه برن.» جماعت گیج و مَنگ نگاه میکردند. افراد مگنِس پا برهنه و به صف جلوی آتش ایستادند، اما انگار هیچکدام اشتیاقی برای این کار نداشتند. مگنِس آن طرف گودال آتش ایستاده بود و افرادش را تشویق میکرد که بروند توی گودال: «بجنبین کرمهای خاکی! تکون بخورین!»
دهکدهی زادگاه تورفین، ایندگار، کنار فلات زیبایی قرار گرفتهبود. ایندگار جای آرامی بود، فقط مردمش کمی ناآرام بودند و وقتشان را به سر و صدا و زد و خورد و ول دادن و آروغ زدن و جار و جنجال و تشویق کردن میگذراندند، اما امروز وضعشان فرق میکرد. خیلی فرق میکرد.
وایکینگها هرکاری میکردند، جز کارهای همیشگی خودشان. همه توی میدان دهکده جمع شدهبودند و به حرفهای رئیسشان گوش میدادند که خبرهای بدی برایشان داشت.
آیا این بررسی برای شما مفید بود
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
برای ارسال دیدگاه، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید