نقد و بررسی
تکه هایی از یک کل منسجم
«تکه هایی از یک کل منسجم» اولین کتاب و شاهکار نوشته شده توسط نویسنده و روانشناسی جوان ایرانی، پونه مقیمی است که برای اولین بار در سال 1397 منتشر شد. «تکه هایی از یک کل منسجم» اثری غیر داستانی در حوزه روانشناسی، خودشناسی و فلسفه زندگی است، که به محض انتشار، با طوفانی از نقد های مثبت از سوی مخاطبین و خواندگان کتاب مواجه شد.
بسیاری این اثر را کتابی کم نظیر در زمینه ادبیات غیرداستانی و روانشناسی روزمره می دانند. این کتاب تاکنون رکورد های فروش بسیاری را شکسته است و باز چاپ بیش از 230 مرتبه را نیز، آن هم فقط طی حدودا 3 سال از اولین چاپ، تجربه کرده است!
با توجه به استقبال گسترده و با شکوه خوانندگان ایرانی از این کتاب، طی 3 سال اخیر، «تکه هایی از یک کل منسجم» به عنوان یکی از خواندنی ترین و پر مخاطب ترین کتاب های خودیاری و موفقیت شخصی ایرانی تبدیل شده که توانسته است، جایگاه خود را در صدر جدول های کتابخوانی حفظ کند.
موضوع کتاب تکه هایی از یک کل منسجم
«تکه هایی از یک کل منسجم» کتابی برای ذهن های کنجکاو، درون کاو و دیگر کاو است! افرادی که دوست دارند با عمق بیشتری به زندگی خود، روابط خود با دیگران و ساز و کارهای اجتماعی و فکری حاکم بر کلیه روابط خود با دنیای اطرافشان پی ببرند.
این اثر بیشتر افرادی را به خود جذب می کند که ترس های درونی و وجودی یا مشکلات کوچک و بزرگ عاطفی و رابطه ای، روی روان و ناخودآگاه شان سایه افکنده است. پونه مقیمی این کتاب را بر اساس دانسته های شخصی و علمی، تجربیات خود از مداوای مراجعین برای جلسه های روانشناسی و روانکاوی و همچنین، از مطالبی شخصی و کوتاهی که در فضای مجازی منتشر کرده بود، نوشته است.
بنابر گفته خود مولف، نوشتن این کتاب 3 سال زمان برده است و مطالب آن از تکه های بسیار کوچکی که مانند نت های موسیقی در کنار هم ملودی دلنوازی را می سازند، تشکیل می دهد.
در مقدمه کتاب، خانم مقیمی، این کتاب را مناسب افرادی دانسته است که سعی بر بهبود توانایی های خودشناسی خود دارند. او همچنین صراحتاً بیان کرده است که این کتاب از زبان ساده و همه فهمی برخوردار است و به هیچ وجه جایگزین درمان توسط درمانگران نمی شود.
فصل های کتاب تکه هایی از یک کل منسجم
«تکه هایی از یک کل منسجم» کتابی متشکل از 9 فصل است و فصل، به بخش ها و تکه های کوچکی تقسیم می شود.
عناوین کلیِ فصول این کتاب چنین است:
- نگاهی به مفهوم زندگی و واقعیت های آن
- ما و رابطه ها
- احساس ها
- تفکراتی که صمیمیت را در رابطه کم می کند
- رابطه می تواند بستر چه اتفاق هایی باشد؟
- رفتارایی که به درک کردن آدم ها کمک می کند
- ما و آدم ها و تمام آن بخش های مشترک انسانی
- زمان همان عنصر اصلی رشد در رابطه ها است
- تنهایی
خلاصه کتاب تکه هایی از یک کل منسجم
همانطور که عناوین این کتاب خواندنی و قابل تأمل پیداست، نویسنده در ابتدای کتاب سعی بر این داشته است، تا مخاطب خود را با مفاهیم اصلی و واقعیت های زندگی روزمره انسانی دقیقاً آشنا کند. در ادامه کتاب، پونه مقیمی، انواع مولفه های تاثیرگذار و شناخت پذیر رابطه های اجتماعی میان افراد را مورد واکاوی قرار می دهد.
طی این فصول، نویسنده از ساز و کارهای عیان و پنهان ذهن و روان انسان در قبال مدیریت رابطه های خود سخن می گوید. او در این بخش ها سعی بر یاد دادن وجوه و لابه های مختلف «خودشناسی» در ابعاد مختلف روان و ذهن آدمی را داشته است.
خواننده این کتاب در این بخش ها شاهد بسیاری از چالش ها و تعارضات درونی و بیرونی خود با دنیای پیرامون و افراد دیگر است، که نوعی حس همدلی و همذات پنداری قوی را در دلش بیدار می کند. در انتهای کتاب نیز، نویسنده به یکی از بزرگ ترین و کهن ترین مسائل غامض و دغدغه های ویران کننده وجود انسانی می پردازد: تنهایی.
پونه مقیمی نویسنده کتاب تکه هایی از یک کل منسجم
پونه مقیمی متولد سال 1361 و فارغ التحصیل در مقطع کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی بالینی و دانشجوی دکترای تخصصی روانشناسی است. او علاوه بر تحصیل و کار در زمینه روانکاوی و روان درمانگری، در زمینه نویسندگی و مجری گری در شبکه سلامت نیز فعالیت داشته است. «تکه هایی از یک کل منسجم» اولین و تنها کتاب منتشر شده از سوی این نویسنده خوش آتیه است.
جملات کتاب تکه هایی از یک کل منسجم
به مسیر زندگی ام که نگاه میکنم، آدمی را میبینم که در هر زمان و در هر اتفاق، به اندازه رشد همان زمانش تصمیم گرفته و جلو رفته است. ما قرار است به اندازه رشدمان اتفاق ها را تحلیل کنیم و تصمیم بگیریم. پس نمیتوانیم با تجربه و رشد امروزمان، خودمان را در گذشته مان سرزنش کنیم.
ماندن در نقش کودک همیشه ما را نا امید میکند، آدم ها وقتی قرار نیست کنار ما بمانند، خیلی سیاه و بد به نظر میرسند.
خشم هایمان به صورت غیر منطقی زیادتر میشوند. در نقش کودک بودن مدام ما را به این سوال می رساند: آخر چرا؟ چرا من؟
همین حرف های ناگفته اند که رابطه را تمام می کنند. همین جواب ندادن های ساده. همین ندیدن های ساده و همین خبر نگرفتن های گاه و بی گاه. همین امروز و فردا کردن های انباشته شده. آخر روزی برمی گردیم و می بینیم آن قدر دور شده ایم، ما دیگر حتی در خاطراتمان هم با هم آشنا نیستیم.
همین غریبه شدن های ساده روزی کار رابطه را می سازد. بعضی از آدم ها را باید نگه داشت. کسانی که در سخت ترين شرایط با ما ماندند. کسانی که با ما مهربان بودند و ما را تنها نگذاشتند.
کسانی که آنقدر ارزشمند هستند که گاه گاهی بداخلاقی هایشان، سرد شدن هایشان و تنش هایشان را در رابطه نادیده بگیریم. اگر از این آدم ها در زندگیتان هستند و کمی آزرده خاطرتان کرده اند، بروید لیوانی چایی داغ بریزید و آنها را به یک گفتگوی صمیمانه دعوت کنید.
وقتی احساس دوست داشتنی بودن و با ارزش بودن را از کسی بگیریم، آن فرد به سمت نابود کردن تمام احساسهای خوبش قدم برمیدارد. آن شخص کم کم به خودش شک می کند، بعد از مدتی خودش را دوست نخواهد داشت و دیگر به خودش رحم نمیکند و در شک و سرزنشی درونی محو میشود.
مفید بود؟
0
0
بیشتر
کمتر