• بهترین رمان عاشقانه سال 2015 به انتخاب آمازون و تایم
  • دارای یک فیلم سینمایی اقتباسی موفق
  • رمانی عاشقانه و زیبا، با درونمایه ای روانشناسانه پیرامون خودکشی، نوجوانان و مسائل آنها

رمانجنیفر نیون

تعداد صفحه 352

کتاب «جایی که عاشق بودیم»، با نام اصلی All the Bright Places (همه مکان‌های روشن)، رمانی در ژانر عاشقانه، درام و روانشناسی، با محوریت مضامین عمیق انسانی نظیر عشق، خودکشی و… است. این کتاب توسط نویسنده آمریکایی پرفروش نیویورک تایمز و بین‌الملی، «جنیفر نیون» به رشته تحریر درآمده است. این اثر که اولین کتاب نویسنده اش است، در سال 2015 برای اولین بار منتشر شد و مورد توجه و تحسین گسترده منتقدان قرار گرفت.

نیویورک تایمز، جایی که عاشق بودیم را با «خطا در ستاره‌های بخت ما» اثر جان گرین و النور و پارک اثر رینبو راول مقایسه میکند و می‌نویسد: «ویولت و فینچ پیش نمونه‌ای از کهن الگوی داستان‌های معاصر بزرگسال جوان هستند: یک جفت نوجوان آسیب دیده و تکان دهنده. در عین حال مطرود و منزوی هستند و در دام سرنوشت ناهنجار خود گرفتار شده‌اند

نیویورک دیلی نیوز نیز ادعا می‌کند: «جایی که عاشق بودیم شما را جذب می‌کند و با داستان جذاب دو نوجوان، شما را به گریه می‌اندازد.» از طرفی نشریه هایی چون: ویکلی، اینترتینمنت و گاردین نیز نقد‌های مثبتی در ستایش این اثر می‌نویسند. جایی که عاشق بودیم موفق به کسب جایزه بهترین داستان‌های نوجوان در سال 2015 به انتخاب گودریدز گردید. همچنین این اثر نامزد مدال کارنگی و نامزد طولانی مدت بهترین کتاب داستانی گاردین شده‌است.

از این کتاب اقتباس سینمایی موفقی نیز با نقش آفرینی «ال فانینگ» و «جاستیس اسمیت» تولید شد که در سال 2020 توسط نتفلیکس منتشر شد. جالب است که نویسنده کتاب، تجاربی بسیار مشابه به شخصیت دختر اصلی کتاب را در زندگی‌اش تجربه کرده و این موضوعات را درون مایه اولین رمان خود قرار ‌داده است. این کتاب در ایران توسط انتشارات میلکان و با ترجمه «فرانک معنوی» به چاپ رسیده است و تاکنون پنج بار تجدید چاپ شده است.


محصولات پیشنهادی: کتاب معجزه شکرگزاری


خلاصه ی کتاب جایی که عاشق بودیم

داستان کتاب این گونه آغاز می‌شود که وایلت که دختری زیبا و محبوب در مدرسه است با تئودور فینچ، پسری که چندان خوشنام نیست و معمولا خل و چل صدایش می‌کنند، در برج ناقوس مدرسه ملاقات می‌کند. در واقع تئودور فینچ پسری است که از افسردگی رنج می‌برد و افکار خودکشی دارد.

او در حالی که به پریدن از بالای برج ناقوس مدرسه فکر می‌کند، ناگهان توجه اش به سمت دیگر که وایلت، دختری زیبا و قد بلند، با پاهای ناآرام و کمر قوس‌دار، پوستی صاف و نرم و چشمانی به رنگ خاکستری سبز ایستاده است، جذب میشود. وایلت جزء دختران محبوب در دبیرستان است و یکی از اعضای تیم تشویق کنندگان مدرسه و به احتمال زیاد با معروف ترین دانش آموزان، دبیرستان در ارتباط است.

تئودور به سمت وایلت می‌رود و به او کمک می‌کند تا نجات پیدا کند. از طرفی تعداد زیادی از دانش‌آموزان در حیاط مدرسه جمع شده اند، بنابراین آن دو، چنان وانمود می‌کنند که گویی این وایلت بوده که تئودور را نجات داده است، چرا که قطعاً برای کسی تعجبی ندارد که چنین رفتاری از تئودور خل و چل سر بزند. وایلت هم با چهره خوبی که دارد، می‌تواند نقش قهرمان را به خوبی بازی کند.

در کلاس بعدی آقای بلک پروژه‌ای برای بهتر آشنا شدن دانش‌آموزان با مکان‌های زیبای ایالت ایندیانا (مکانی که اتفاقات رمان در آن رخ میدهد) در نظر می‌گیرد. چرا که دانش‌آموزان سال آخر هستند و احتمالا اکثر آنها ایالت را به قصد دانشگاه ترک خواهند کرد. به این ترتیب تئودور تصمیم می‌گیرد تا با وایلت هم گروهی شود. دختری که سال گذشته خواهرش را در یک تصادف رانندگی از دست داده و اکنون از مرکز توجه بودن رنج می‌برد و اینگونه همه چیز شروع می‌شود.

جایی که عاشق بودیم کتابی با درون مایه ای روانشناسانه

کتاب در سه بخش نوشته شده است. دو بخش اول از زبان وایلت و فینچ به صورت مشترک و بخش سوم صرفاً از زبان وایلت روایت می‌شود. روایت کتاب توسط دو راوی ترفندی است که امروزه بسیار اجرا می‌شود و خصوصاً در میان نویسندگان کتاب‌های عاشقانه بسیار طرفدار دارد.

چرا که روایت یک کتاب از زبان هر دو شخصیت اصلی به مخاطب کمک می‌کند تا ارتباط عمیق تری با هر دو شخصیت برقرار کند و خصوصاً در مواردی که شخصیت ها پیچیده تر خلق شده‌اند، این نحوه روایت به شخصیت پردازی کتاب هم کمک شایانی می‌کند. جایی که عاشق بودیم رمانی است که به موضوع خودکشی می‌پردازد و بنابراین درون مایه ای روانشناسانه دارد.

اگر برای کتاب دو بعد روانشناسانه و عاشقانه در نظر بگیریم، جنیفر نیون در بعد عاشقانه به شدت موفق عمل کرده و نمی‌توان از اثرش خرده چندانی گرفت، اما در بعد روانشناسانه به نظر می‌رسد کتاب کاستی‌هایی دارد. گویا قلم نیون با وجود همه توصیفات و تلاش‌هایش از پاسخ دادن به برخی سوالات خواننده ناتوان می‌ماند. در واقع درکی که از یک بیماری روانی در کتاب‌های مشابه اتفاق می‌افتد، در این اثر رخ نمی‌دهد.

فرضاً در کتاب زمین بر پشت لاک پشت ها، مخاطب در انتهای کتاب تا حدود زیادی با بیماران وسواس فکری-عملی ارتباط برقرار می‌کند، اما در پایان جایی که عاشق بودیم قطعا بعد عاشقانه‌ی کتاب بیشتر ذهن خواننده را درگیر خواهد کرد. با وجود این موضوع کتاب ریتم اش را در تمام طول آن حفظ می‌کند و وقایع به زیباترین شکل ممکن رقم می‌خورد.

تعلیق در یک سوم انتهایی کتاب به اوج می‌رسد، عشقی که در تمام طول کتاب جریان دارد، بی‌نهایت زیباست و از هرگونه کلیشه به دور است. روند پایانی کتاب اگرچه ممکن است به مذاق مخاطب تلخ بیاید، اما همین تلخی اثرگذاری آن را چند برابر کرده و احتمالا جایی که عاشق بودیم را به یکی از زیباترین عاشقانه هایی که در کتابخانه هر فرد وجود دارد، تبدیل می‌کند.

جنیفر نیون نویسنده کتاب جایی که عاشق بودیم

جنیفر نیون نویسنده فیلمنامه نویس و روزنامه نگار آمریکایی، اولین کتاب خود، جایی که عاشق بودیم را با الهام از زندگی شخصی خودش به رشته نگارش درآورد. جایی که عاشق بودیم در سال ۲۰۱۵ به چاپ رسید و در سطح جهانی دیده شد و شهرت زیادی برای نویسندش به ارمغان آورد. جنیفر دومین کتاب خود را تحت عنوان «ستون دنیایم باش» در سال ۲۰۱۶ و در همین ژانر به بازار عرضه کرد.

بهترین ترجمه ی کتاب جایی که عاشق بودیم

در ایران انتشارات میلکان این کتاب را به چاپ رسانده است. میلکان یکی از ناشران موفق حوزه کتاب ایران است که از سال 1393 فعالیتش را آغاز کرده و تاکنون با انتشار صدها جلد کتاب در مضامین: رمان، خودیاری و موفقیت و… جای خود را در دل خوانندگان باز کرده‌است.

فرانک معنوی با نثر روان خود جایی که عاشق بودیم را ترجمه کرده است. ترجمه ی کتاب در اکثر مواقع مفهوم است و روند داستان را به خوبی منتقل می‌کند. فرانک معنوی کتاب دیگر نویسنده را نیز به فارسی ترجمه کرده است.

از دیگر آثاری که مترجم در کارنامه دارد می‌توان به «مانستر»، «هواخواه»، «رژه‌ی اشباح»، «چشم ذهن»، «مجموعه کتاب‌های مایکل وی» و… اشاره کرد. تصویرگری کتاب به نسخه اصلی آن وفادار بوده و زیبا و دوست داشتنی است. همچنین مخاطب پس از خواندن کتاب با تصویرگری آن ارتباط می‌گیرد.

جملات زیبای رمان جایی که عاشق بودیم

عاشق برق چشمانش هستم وقتی با هم صحبت می‌کنیم یا وقتی چیزی که می‌خواهد من هم بدانم را به من می‌گوید. وقتی در حال خواندن و تمرکز است و شیوه‌ای که کلمات را با خودش می‌خواند. حالتی که به من نگاه می‌کند انگار می‌تواند فرای گوشت و استخوان و چرندیات درست منی که آنجا هستم را ببیند، منی که حتی خودم هم نمی‌توانم ببینم.

 

اون میگه فقط حالا، یعنی زمان حال وجود داره و اگه حالا فقط دو روز باشه پس دو روز کل زندگی توئه و همه چیز متناسب با اونه. هیچکدوم از ماها نمیدونیم که چقدر زمان داریم شاید یه ماه دیگه شایدم پنجاه سال دیگه. من دوست دارم جوری زندگی کنم که انگار فقط دو روز دیگه زنده‌ام.

 

او دقیقا همان کسی است که میخواهم باشم. دلم میخواهد سنگ نوشته قبرم این باشد، پسری که وایلت مارکی عاشقش بود.

آیا این بررسی برای شما مفید بود

مشخصات محصول

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

برای ارسال دیدگاه، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید

ثبت پرسش

هنوز پرسشی ثبت نشده است.

برای ارسال پرسش، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید