نقد و بررسی
خاطرات خانه مردگان
خاطرات خانه مردگان نام رمانی شاهکار از فئودور داستایفسکی، نویسندهی سرشناس دورهی طلایی ادبیات روسیه، است که در بازهی سالهای 1860 تا 1862 برای اولینبار در مجلهی ورمیا منتشر شد. در تقریبا تمامی آثار داستایفسکی تحلیلهای روانشناسانه و فلسفی از دغدغهها و جنبههای مختلف شخصیت انسان، اصلیترین درونمایهی آن اثر است.
داستایفسکی در آثارش، سعی بر به چالش کشیدن تمامی ارزشهای اشتباه و سنتی انسان دارد؛ از اهداف و معنای زندگی گرفته تا مسئله دین و وجود خدا. خواندن تکتک آثار او برای فهم روند پختگی فکر و نویسندگی او بسیار مفید است؛ مخصوصا 4 رمان بزرگ او (جنایت و مکافات، ابله، شیاطین و برادران کارامازوف) و رمانهای یادداشتهای خاطرات مردگان، همزاد، یادداشت های زیرزمینی و قمارباز.
خلاصه داستان کتاب خاطرات خانه مردگان
خاطرات خانه مردگان ماحصل تبعیدِ چهار سالهی داستایفسکی به زندانی در غرب سیبری است. در این رمان نیمه خودزندگینامه، داستایفسکی به شرح شرایط هولناک درونی و بیرونی زندانیانِ محکوم به کار اجباری در سیبری میپردازد. شخصیت اصلی رمان فردی اصیلزاده و زمیندار به نام آلکساندر پتروویچ گوریانچیکف (خودِ دیگر داستایفسکی) است.
گوریانچیکف به جرم قتل همسر خود به ده سال کار اجباری در سیبری محکوم میشود. در ابتدا تحمل پوچی زندان و بیاخلاقیهای دیگر زندانیان برای گوریانچیکف بسیار طاقتفرسا و سخت است؛ زیرا که اشرافزاده بوده است. اما رفتهرفته گوریانچیکف وارد دورهی «بیداری» میشود.
در این دوره است که آلکساندر پتروویچ تازه متوجه ویژگیهای انسانی و متفاوت زندانیان میشود؛ از استعداد و تواناییها تا صفا و صمیمیت و وفاداری آنها. داستایفسکی در این رمان با شرحی روانشناسانه بر ضد زندان و اردوگاههای کار اجباری میشورد و در خلال روایت از فقر و دردهای بسیار، ویژگیهای انسانی زندانیان را مورد واکاوی قرار میدهد.
از جمله آثار ترجمه شده از فئودور داستایفسکی میتوان به رمانهای برادران کارامازوف بار ترجمهی احد علیقلیان (نشر مرکز)، جنایت و مکافات با ترجمهی اصغر رستگار (نشر نگاه) و قمارباز با ترجمهی صالح حسینی (نشر نیلوفر) اشاره کرد. محمد جعفر محجوب نیز ترجمهی داستان مروارید از جان استاین (استن) بک (نشر علمی و فرهنگی) را در کارنامه دارد.
محصولات مرتبط: جنگ و صلح
جملات زیبای کتاب خاطرات خانه مردگان
«این بدبخت شاید در دوران آزادی در منتهای بدبختی و پستی میزیسته و برای کارفرمایی از اول صبح تا شب کار میکرده و هرگز به حدی که سیر شود غذا نمیخورده است. در زندان، کار و زحمت سبکتر و نان فراوانتر و مرغوبتر است. روزهای یکشنبه گوشت میخورند و روزهای عید صدقات و هدایایی دریافت میدارند و شاید چند شاهیای نیز بتوانند بدست بیاورند. و اجتماع زندان چه اجتماعی است! چه اشخاص زرنگ و طراری در گوشه و کنار آن یافت میشوند. به این ترتیب، آدم بختبرگشتهای از این نوع با تحسینی حرمتآمیز به رفقای خود مینگرد. وی هرگز نظیر آنان را در خارج ندیده است و به همین مناسبت، آنان را جای نخبه و برگزیدهی مردم میگیرد! واقعا آیا میتوان موجوداتی را که این قدر با یکدیگر اختلاف دارند به مجازات مشابه محکوم کرد؟»
«فرد هر قدر هم فاسد و حقیر باشد، به طور غریزی طالب آن است که برایش شخصیت قائل شوند چون یک انسان است، پس باید مثل یک انسان هم با او رفتار شود. پروردگارا، رفتاری انسانی میتواند حتی کسانی که تصویر خدا هم براشون تار شده را به تعالی برساند!»
مفید بود؟
2
0
بیشتر
کمتر