نقد و بررسی
خانم دالاوى
خانم دالاوی رمانی از ویرجینیا وولف، نویسنده بزرگ انگلیسیتبار، است که در سال 1925 برای اولین بار منتشر شده است. این رمان ابتدا «ساعتها» نام داشته و متشکل از دو داستان «خانم دالاوی و خیابان باند» و «نخست وزیر» است. ویرجینیا وولف، در کنار جیمز جویس و … از نویسندگان انگلیسیِ پیشگام مکتب مدرنیسم و استفاده از تکنیک و سبک جریان سیال ذهن بود.
همچنین، وولف را یکی از اولین زنان پیشگامِ مکتب فمنیسم، به خصوص در ادبیات، میدانند و رمانهای «به سوی فانوس دریایی» و «خانم دالاوی» را نیز از مهمترین آثار او در راستای فمنیسم، بر میشمارند. ادبیات روسیه، به خصوص آثار روسیه، تاثیر بسیاری بر نویسندگی وولف داشتهاند؛ به صورتی که ردپای شیوههای روانکاوانه و گفتارهای ذهنی در آثار داستایفسکی را، میتوان در آثار وولف مشاهده کرد.
خلاصه داستان کتاب خانم دالاوی
داستان خانم دالاوی در یک صبح تا شب، پس از جنگجهانی اول، روایت میشود. خانم دالاوی به مناسب تهیه گل برای مهمانی شب، راهی پرسهزنی در محلههای لندن میشود و سیل خاطرات او از گذشتههای دور و نزدیک، به ذهن او هجوم میآورند. در لابهلای خاطرات کلاریسا دالاوی، از عشق و علاقهی او به پیتر والش و عدم تمایل کلاریسا نسبت به شوهر فعلیاش، ریچارد دالاوی، میخوانیم. او در حین پرسهزنی و پس از بازگشت به خانه، پیتر را ملاقات میکند.
خط اصلی داستان در تفکرات درونی شخصیتهای داستان پیش میرود که جدای خانم دالاوی، شخصیتی به نام سپتیموس وارن اسمیت، داستانی جالب و قابل تامل دارد. اسمیت یکی از بازماندگانِ سرگشتهی جنگجهانی اول است که جنگ آثار بسیار مخربی بر روح او گذاشته و در نهایت نیز، خبر خودکشیاش در مهمانی خانم دالاوی میپیچد.
رمان خانم دالاوی اولین تجربهی استفاده از سبک جریان سیال ذهن توسط وولف در یک اثر بلند است. به گفتهی بسیاری از منتقدان، بیست صفحهی ابتدایی این رمان از سختخوانترین نوشتهی وولف هستند. وولف در نوشتن این رمان بسیار تحت تاثیر سبک نوشتاری رمان بزرگ جیمز جویس، اولیس، بوده است. دغدغههای زنان و فمنیستی، انسانیت، تأملات ذهنی، تمایلات تهنشین شده، عشق و روزمرگیِ انسانها از جمله موضوعاتی هستند که وولف در این رمان به آنها میپردازد.
بهترین ترجمه کتاب خانم دالاوی
«به سوی فانوس دریایی» با ترجمهی صالح حسینی (نشر نیلوفر)، ترجمهی خجسته کیهان (نشر نگاه) و «اتاقی از آن خود» با ترجمهی صفورا نوربخش (نشر نیلوفر) نیز از جمله آثار ترجمه شده از ویرجینیا وولف هستند.
جملاتی زیبا از کتاب خانم دالاوی
«برای بعضی از زنها هیچ چیز به بدی ازدواج نیست؛ و سیاست؛ و داشتن شوهری محافظه کار مثل ریچارد تحسین انگیز.»
«این کلاریسا بود که در خاطر آدمماند. نه این که خارق العاده باشد؛ اصلا خوشگل نبود؛ هیچ چیزی نداشت که آدم بخواهد تماشا کند؛ هیچ وقت حرف زیرکانهای نمیزد؛ با وجود این حضور داشت؛ کلاریسا حضور داشت.»
«آدم نمیتواند در چنین دنیایی بچه دار شود. نمیتواند رنج را امتداد دهد، یا بر نسل این حیوانات شهوتران بیافزاید، حیواناتی که احساساتشان پایدار نیست، دستخوش هوا و هوس و نخوت اند.»
«پس سپتیموس تک و تنها بود. همهی جهان فریاد میزد: خودت را بکش، به خاطر ما خودت را بکش. ولی چرا باید به خاطر آن خودکشی میکرد؟ غذا خوردن خوشایند بود؛ آفتاب داغ بود؛ و این خودکشی، چطور باید این کار را کرد، با یک چاقو؟ زشت بود و سیل خون جاری میشد، شاید بهتر بود شیر گاز را باز کند؟ بیش از حد ضعیف بود؛ به زحمت دستش را بلند میکرد. از این گذشته حالا که کاملا تنها و محکوم بود، و مثل آن هایی که قرار است تنها بمیرند، همه ترکش کرده بودند، در انزوای عالی و اعجابانگیزش نوعی تجمل بود؛ آزادیای که آدمهای وابسته هرگز نخواهند شناخت.»
مفید بود؟
0
0
بیشتر
کمتر