نقد و بررسی
خشم و هیاهو
«خشم و هیاهو» نام رمانی از ویلیام فاکنر، نویسندهی سرشناس آمریکایی است که برای اولین بار در سال 1929 منتشر شده است. عنوان این کتاب از بخشی از متن نمایشنامهی مکبث، اثر شکسپیر، اقتباس شده و همچنین خشم و هیاهو معروفترین و شناختهشدهترین اثر ویلیام فاکنر است. فاکنر در طول دوران نویسندگیاش برندهی جوایز متعددی شده که مهم ترین آنان جایزه نوبل ادبیات در سال 1949 و جایزه پولیتزر برای رمان «یک افسانه» است؛ همچنین یک جایزه پولیتزر دیگر نیز برای نوشتن کتاب «حرامیان» پس از مرگش، برای او ثبت شد.
اغلب آثار فاکنر ترکیبهایی هستند از خیال و واقعیت؛ به نوعی رئالیسم (واقعگرایی) جادویی. او اغلب از اشخاص، اتفاقات و اماکن واقعی در تاریخ الهام میگیرد و داستانش را با ساخت دنیایی نیمه واقعی-نیمه خیالی از این موارد نقل میکند. خشم و هیاهو طی 4 فصل نوشته شده است و راوی هر فصل متفاوت است!
در دو فصل ابتدایی شاهد استفاده از سبک جریان سیال ذهن توسط فاکنر هستیم که علارغم سختخوان تر شدن این فصول، زیبایی این دو فصل را دوچندان کرده است. مفهوم زمان و گذر آن در این کتاب مهم است و هر راوی درک مختلفی از زمان دارد. به طور کلی این رمان، رویدادها در خانوادهای به نام “کامپسون” را نقل میکند و این روایتِ رویدادها تا فروپاشی و نابودی این خانواده پیش میرود.
خلاصه داستان کتاب خشم و هیاهو
راوی فصل اول “بنجی کامپسون” است که به دلیل مشکل ذهنی، نمیتواند افکار و خاطراتش را بر اساس زمان اتفاق نقل کند اما، وقایع و حقایق بسیار مهمی را از این خانواده عجیب برای خواننده فاش میسازد. راوی فصل دوم “کوئنتین کامپسون” است که زمان را مانند قفسی ملالآور میداند و تصمیم به خودکشی گرفته است. راوی فصل سوم “جیسون کامپسون” است، که فردی است منفعتطلب با رفتاری جنونآمیز. او که دلیل گرفتاریهایش را در گذر زمان، خانوادهاش میداند، به دنبال انتقام گرفتن از آنهاست.
اما راوی فصل آخر خود نویسنده همانند دانایی کل، از “دیلسی گیپسون”، خدمتکار خانواده کامپسون، شروع به راویگری میکند. او با زیرکی تمام سعی در نگهداری خانواده کامپسون از فروپاشی دارد؛ اما آیا موفق میشود؟ برای فهمیدن هر یک از ابعاد کوچک و بزرگ رویدادها و شخصیتهای این رمان بزرگ، خواننده باید هر 4 روایت از این 4 راوی را به دقت بخواند و پابهپای نویسنده، تا بر ملاسازی تمامی رازها پیش برود.
بهترین ترجمه کتاب خشم و هیاهو
از ویلیام فاکنر آثار بسیاری توسط مترجمانی مانند صالح حسینی و نجف دریابندری به فارسی ترجمه شده است. از جملهی این آثار میتوان به «رمانهای گور بهگور» (نشر چشمه) و «یک گل سرخ از امیلی» (نشر نیلوفر) و «برخیز ای موسی» (نشر نیلوفر) اشاره کرد.
جملاتی زیبا از کتاب خشم و هیاهو
«هر آدمی داور فضائل خودشه! پس بهتر آن است که هیچکس برای تندرستی کسی دیگر نسخه ننویسد!»
«بدبختی آدمی آن وقتی نیست که پی ببرد هیچچیز نمیتواند یاریاش کند، نه مذهب، نه غرور، نه هیچ چیز دیگر؛ بدبختی آدمی آن وقتی است که پی ببرد به یاری نیاز ندارد.»
«این (ساعت) را به تو نه از این بابت میدهم که زمان را به خاطر بسپاری، بلکه از این بابت که گاه و بیگاه، لحظهای هم که شده، از یادش ببری و تمام هم و غم خودت را بر سر غلبه بر آن نگذاری.»
مفید بود؟
0
0
بیشتر
کمتر