نقد و بررسی
دختری در قطار
«دختری در قطار» یک رمان پلیسی در ژانر جنایی-معمایی، با درونمایه روانشناسانه می باشد که نویسنده انگلیسی مشهور پائولا هاوکینز آن را نوشته است. این رمان اولین بار در سال ۲۰۱۵ در ایالات متحده چاپ و روانه بازار شد و در مدت زمان بسیار کوتاهی توجه منتقدان و خوانندگان را به خود جلب کرد؛ تا آنجا که عنوان سریع ترین فروش در میان رمان های بزرگسالان را، کسب کرد.
این اثر کمتر از دو ماه پس از اولین انتشار، به فروش بیش از یک میلیون نسخه دست یافت و توانست به مدت بیست هفته در جایگاه رتبه اول جدول کتاب گالینگور انگلستان باقی بماند. این رمان تنها تا سال ۲۰۱۶، بیش از سه میلیون نسخه در آمریکا و بیست میلیون نسخه در سراسر جهان فروخت که این آمار در سال ۲۰۲۱ به حدود بیست و سه میلیون نسخه نیز رسید.
از دیگر افتخارات این کتاب، دریافت جایزه برترین رمان معمایی به انتخاب سایت گودریدز در سال ۲۰۱۵، و کسب عنوان پرفروش ترین رمان نیویورک تایمز در سال ۲۰۱۵ می باشد. کتاب دختری در قطار تاکنون بارها برای ساخت نمایش و فیلم مورد اقتباس قرار گرفته است که مهم ترین آن ها فیلمی به کارگردانی تیت تیلور در سال ۲۰۱۶ می باشد. به دنبال شهرت گسترده این رمان، افراد بسیاری در جهان دست به ترجمه آن زدند و به بیش از چهل زبان از جمله فارسی برگردانده شد.
در ایران نیز چندین ترجمه از آن صورت گرفته است که یکی از بهترین و معتبر ترین آن ها توسط محبوبه موسوی صورت گرفته و نشر میلکان آن را منتشر کرده است. استقبال از این ترجمه به اندازه ای زیاد بود که بارها تجدید چاپ شد تا آنجا که در سال ۱۴۰۰ به چاپ سی و پنج نیز رسید.
رمان دختری در قطار یک داستان پلیسی است که ماجرای قتلی را، از سه زاویه دید روایت می کند؛ زاویه دید سه زن به نام های «ریچل»، «آنا» و «مگان». شخصیت اصلی داستان زنی ۳۳ ساله و معتاد به الکل به نام ریچل است که شوهر سابقش، «تام»، او را به خاطر یک زن دیگر ترک کرده و او نیز به دنبال افسردگی که گریبان گیرش شده، به دام الکل و پرخوری افتاده و بیکار شده است.
تام که هم اکنون با همسر جدیدش آنا زندگی می کند و از او یک دختر هم دارد، به دفعات از سوی ریچل مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. ریچل که به علت ناتوانی اش در بچه دار شدن از سوی تام ترک شده بود، تحمل دیدن زندگی آرام آن ها را ندارد و همین باعث بروز رفتار های خود تخریبی و ویرانگرش می شود.
ریچل هر روز دوبار، صبح و عصر با قطار از جلوی خانه تام و آنا، که در گذشته خانه خود او بوده است، عبور می کند. او همچنین مجذوب زندگی زوجی می شود که چند خانه دور تر از منزل تام زندگی می کنند؛ و درباره شخصیت، زندگی، نام آن ها و روابط شان خیالبافی می کند. داستان از جایی شروع می شود که یک روز صبح ریچل بعد از میخوارگی شب گذشته، در حالی از خواب بیدار می شود که خونین و مجروح است ولی چیزی از حادثه شب قبل به یاد ندارد.
در همین زمان او متوجه می شود که مگان، خدمتکار خانه تام و آنا، مفقود شده و پلیس به او مظنون است. در ادامه داستان روشن می شود که مگان همان زنی است که ریچل درباره او و شوهرش خیالبافی می کرد. پس از این اتفاق، پای افراد بیشتری از جمله روانپزشک و همسر مگان نیز به پرونده باز شده و همه چیز جنبه معمایی تری به خود می گیرد.
کتاب دختری در قطار از سوی سه راوی مختلف روایت می شود؛ اما در هر بخش، زبان آن اول شخص می باشد. نویسنده این رمان با این انتخاب راوی و صدای سه شخصیتی، نشان داده است که به تکنیک های جدید داستان گویی تسلط داشته و علاوه بر آن، از جسارت و شجاعت بسیاری نیز برای استفاده از آن برخوردار می باشد.
او با این انتخاب هوشمندانه، عنصر تعلیق و غافلگیری را به درستی و در جای مناسب وارد داستان کرده است و ضرباهنگی موزون و هیجان انگیز به آن بخشیده است؛ به طوری که داستان حتی لحظه ای از نفس نیافتاده و هیج جای کتاب ریتم حوادث کند نمی شود. از همان نخستین صفحه، جو ترسناک و ابهام آمیزی که بر کتاب حاکم است، پیامی شوم را منتقل می کند و خبر از حادثه ای می دهد. اما این از هنر نویسندگی هاوکینز است که خواننده ابدا نمی تواند داستان را حدس بزند. نویسنده با وارد کردن به موقع اتفاقات به داستان، تنش را افزوده و به داستانش جذابیت می بخشد؛ و در پایان داستان نیز ضربه نهایی را وارد می کند.
پائولا هاوکینز در سال ۱۹۷۲ در زیمبابوه متولد شد و در سال ۱۹۸۹ به انگلستان نقل مکان کرد. او در آنجا وارد دانشگاه آکسفورد شده و در رشته فلسفه، اقتصاد و سیاست تحصیل کرد. هاوکینز پس از پرداختن به روزنامه نگاری آزاد و فعالیت های ناموفق در قالب رمان نویسی عاشقانه، در اواسط دهه ۲۰۰۰ به نگارش داستان های جنایی روی آورد. از مهم ترین کتاب های هاوکینز که به فارسی نیز ترجمه شده اند می توان به این عناوین اشاره کرد: «آتش پنهان»، «تنها آرزویم برای کریسمس» و «یک دقیقه تا نیمه شب».
کتاب دختری در قطار را محبوبه موسوی، نویسنده و مترجم برجسته کشورمان به فارسی برگردانده است که ترجمه آثار ارزشمند بسیاری را در کارنامه حرفه ای خود دارد. از آن جمله می توان کتاب های «خلاصه آناتومی گری برای دانشجویان» اثر ریچارد ال. دریک، «نیروی همدلی»، اثر کارین دی هال، «راز پرتقال چینی» و «آخرین ضربه خنجر» اثر الری کوئین را نام برد.
در بخش هایی از کتاب دختری در قطار میخوانیم:
زیر درخت توس نقره ای رنگی به خاک سپرده شده، پایین خط آهن قدیمی. نشان گورش، سنگ قبری است؛ سنگ قبری که در واقع چیزی جز تخته سنگی قائم نیست. نمی خواستم حواسم را معطوف جایی کنم که در آن به خواب رفته است، اما بی یادش قادر به ترک او نیستم. او این جا در آرامش می خوابد، بدون مزاحمت کسی، بی مزاحمت هیچ صدایی، جز آواز پرندگان و صدای ریز و سنگین قطار ها. اولی، بد یمنی ست! دومی، خوش خبری ست! سومی، نوید یک دختر! سومی نوید یک دختر… من روی سومی می مانم. دیگر نمی توانم چیزی اضافه کنم. سرم از صدا ها سنگین است، دهانم طعم تلخ خون می دهد. سومی برای یک دختر… می توانم وراجی کلاغ ها را بشنوم. با قارقاری خشن می خندند، مسخره ام می کنند. از چیز شومی خبر می دهند، چیز های شوم.
ذهنم به شدت دور برداشته. نمی تونم فکرم رو از چیزی که شنبه شب دیدم منحرف کنم، نمی تونم تجسمش نکنم، نمی تونم راجع بهش خیال بافی نکنم. همین جور که از جلو خونه مگان و اسکات رد می شم، به بالا نگاه می کنم. می تونم تپش خون رو توی سرم حس کنم. به هم می ریزم. احساس ترس می کنم. پنجره های خونه پلاک پونزده، آفتاب صبح رو منعکس می کنن؛ مثل یه جفت چشم کور می مونه.
«تو نمیدونی چقدر خسته کننده س _ حریف آدمایی مثل شما شدن_ و لعنتی! من خسته بودم! برا کمک کردن به تو خیلی خسته بودم! کمک کردن به هر دوی شما. شما هر دو تون… منظورم اینه من عاشق هر دو تون بودم، واقعا بودم، اما شما _ هر دو تون_ به شکلی باور نکردنی ضعیف بودین.» آنا میگه: «لعنت به تو تام!» و از پشت میز بلند میشه . «منو با اون یه کاسه نکن!»
مفید بود؟
1
0
بیشتر
کمتر