دلهره ی مدام گریختن
دلهره ی مدام گریختن در یک نگاه
:- شعر معاصر فارسی
- از یکی از موفق ترین شاعران جوان ایرانی
- اشعاری با درون مایه های اجتماعی و انتقادی
- ترکیب فلسفه و نگرش اگزیستانسیال با شرح دغدغه های کارگری
- اشعاری از خستگی، مرگ، درد، فقر، عشق و ترس
دلهره ی مدام گریختن
«دلهره ی مدام گریختن» دفتر شعری از شاعرِ کارگران، سابیر هاکا است که در سال 1397 منتشر شد. نام اصلی این شاعر جوان، «سابیر قبادی» است و اصالتی کرمانشاهی دارد. «سابیر» گویشِ کُردیِ اسم «صابر» است و «هاکا» کلمه ای کُردی به معنی «هر آیینه» است. هاکا نام مستعار خود را بر اساس علاقه اش به احمد کایا، شاعری ترکیه ای انتخاب کرده است.
این مجموعه شعر برندۀ جایزۀ کانون شعر کار و کارگر زمستان به نام جایزه «شعر کارگری ایران» نیز شده است؛ درست زمانی که سید مهدی موسوی در این رقابت دوم شد. سابیر هاکا یکی از مردمی ترین شاعران جوان ایرانی است که در سال های گذشته موفقیت چشمگیری در زمینۀ شعر انتقادی و اجتماعی داشته است.
لیست عناوین اشعار این دفتر شعر بدین صورت است: بودن ها و مُردن ها / خرده ریزهای انسان خُردشده / آسیب پذیر و شکننده همچون رویأها / پهنۀ بی کران مُردن / زمین همچنان می چرخد / عشق از پوستی به پوستی دیگر / گورهای تنگ و تاریک درون / روزهایی چون امروز / پس از مرگ بود / آن هایی که از مرگ جا مانده اند / هیچ کس و هیچ کجا / آدم های بیرون از زندگی / در گذر هولناک و ناتمام تن / نگاه کن تاریکی چگونه زمین را روشن کرده است.
اول کتاب دلهره مدام گریختن نیز مقدمه ای از سوی سابیر هاکا با عنوان «زنده ام اما کمی دور از زندگی» به چشم می خورد.
درون مایۀ اغلب آثار سابیر هاکا مسائل، معضلات و دغدغه های اجتماعی قشر ضعیف و کارگر جامعه است؛ حتی شعرهای عاشقانۀ او از دیدگاه یک «شاعرِ کارگر» بیان می شود. بینش در اشعار او در واقع ترکیبی از دو دیدگاه به نظر متضاد است: دیدگاه کاملا معصومانه و لطیف یک کودک و در عین حال، دیدگاه سرد، سیاه و بسیار تلخ یک انسان سالخورده و فرسوده. این ترکیب برای مخاطبین تداعی گر مفهوم «کودکان کار» و «کودک-کارگر» است.
هاکا در واقع با توجه به زندگی شخصی خود، سیر زندگی یک انسان را در شغل کارگری از طفولیت تا جوانی را روایت می کند. دیدگاه های فلسفی، روانشناسانه و موشکافانۀ سابیر هاکا در ترکیب با دید کارگری او، موجب خلق اشعاری شده است که تمامی مخاطبین خود را سخت غافل گیر و منقلب می کند.
به طور کلی، سابیر هاکا شما را به تاریک ترین نقاط زندگی اقشار ضعیف برده و سپس، از عشق به انسان ها و زندگی سخن می گوید! درون مایۀ آثار هاکا تنه به تنۀ فلسفۀ اگزیستانسیالیسم و ابزوردیسم می زند و در عین سرد و تلخ بودن، از شیرین ترین جلوۀ های زندگی اجتماعی و آرزوهای قشر کارگر سخن می گوید. خستگی، فرسودگی، فقر، ترس، بیگانگی با دیگران و مرگ از جمله کلید واژه های اشعار سابیر هاکا است.
کتاب دلهره مدام گریختم توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است. از جمله دیگر آثار سابیر هاکا می توان به دفترهای شعر «دوری مثل آخرین طبقه آسمان خراش» و «می ترسم بعد از مرگ هم کارگر باشم» اشاره کرد که هر دو دفتر، توسط نشر نیماژ چاپ شده است.
در بخش هایی از کتاب دلهره مدام گریختن می خوانیم:
چگونه می توان به دست هایی اعتماد کرد/ که می دانی/ دستی دیگر را رها کرده اند/ چگونه می توان خیره ماند/ در نمناکیِ رویای لب هایی/ که می دانی لبی دیگر را بوسیده اند/ در تکراری مداوم/ چرا باید این گونه باورنکردنی/ دوست داشت انسانی را/ که باقی مانده از عشق دیگری ست/ هر انسان باقی ماندۀ انسانِ دیگری ست/ که نیست/ چه بیگانه اند با هم/ سیل دست هایی که در خیابان روان اند/ حافظه شان/ خالی از حقیقتِ گرم هر نوازشی ست/ چه بی تفاوت از کنار هم می گذرند/ در این لحظه/ باقی ماندۀ دست هایی که از میان ما و زمان گذشته اند/ با چهره هایی از ریخت افتاده/ چه ترسناک است/ برهنگیِ همیشگی شان/ ناآرامی/ بی رحمی/ معصومیت/ و ترس بی انتهای شان/ چه ترسناک است/ صدای سکوت دست ها را شنیدن/ آیا چیزی در جهان باقی مانده است/ که دست ها به آن خیانت و تجاوز نکرده باشند؟ چه قدر زمان غمگین است/ این جا/ در برابر من/ همه چیز جهان را با تو قسمت می کنم/ چنان ولگردها/ که شب را میان خود قسمت می کنند/ جای خالی ات/ آمیزه ای ست از آهک و آب/ محتاج تواَم/ به اندازۀ باقی ماندۀ عشقی دیگر/ آن قدر که بتوانم خودم را تاب آورم/ نه کمتر، نه بیشتر/ همچون آبِ ریخته ای که خاک/ در خود فرو می کشد/ در خود فروکشیده مرا زیبایی ات/ چنان غرق تواَم/ که آهسته از کنار مرگ می گذرم/ مرگ همین است/ فراموشی کردن خود/ در انبوهیِ از بایدها و نبایدها
شخم نزن پدر/ این خاک پُر از خون را/ بگذار کمی تنها باشد/ با طروات تن های برهنۀ در آغوشش/ اگرچه هنوز بر سینه اش آرام نگرفته ایم/ اما نان که خورده ایم/ آه ای حرمت سنگینِ نان بر کفن ها/ کجاست آن همه رهایی در طغیان صداها و نورها/ مردانی که از یک گهواره برخاسته بودند/ و مادرانی که خون شان را در خنکای فرزند خفته در گور تازه می کردند/ بر خاک دیگران پا می گذارم/ تا فراموش نکنم/ زمانی که جوان بودم/ خاک نیز جوان تر بود/ هر انسان تکه ای از وطن است/ خاکی که زندگی در آن جریان دارد/ سرزمین های کوچک تنهایی/ حجم های ربوده شده از فراموشی/ غوطه ور در یقینی بی پایان/ ناتوان از پناه بردن به غریبگیِ لحظه های گذاری/ که در ما به هم می رسند/ در اعتراف طولانیِ هستی با انسان و سکوتش/ که نتوانستم: چیزی را دوست بدارم/ نیستی و نبودنت وطنم را غمگین کرده است/ چنین سخت زمان را و روز را می گذرانم/ همه چیز چنان رودی بی پایان جاری ست/ نبودنم را خاکی برپا می دارد که بودنم را نمی پذیرد/ من از فراموشی ها برخاسته ام/ وطن جایی ست که انسان در آن احساس بیگانگی کند/ ای خالی سرشار از حرکت و شکیبایی/ روح من/ چه قدر این وطن به تو سنگینی می کند.
دلهره ی مدام گریختن
نشر چشمه
سابیر هاکا
بزرگسال
رقعی
شومیز
1400
63
4
تک جلدی
9786002298867