نقد و بررسی
دکتر فاستوس
کتاب «دکتر فاستوس» آخرین شاهکارِ حجیم توماس مان است که برای اولین بار در سال 1947 منتشر شد؛ اما به دلیل نیاز به اصلاحات متنی، بعد از دو ویرایش، چاپ سوم آن در سال 1949 منتشر شد که ترجمهی حاضر از همین نسخه است. توماس مان نویسنده، منتقد اجتماعی و مقالهنویس بزرگ آلمانی بود که زندگی و آثارش، تحت تاثیر مستقیم فلسفه و نظرات افراد بزرگی مانند آرتور شوپنهاور، فردریش نیچه و گوته قرار داشت.
او در سال 1929 به دلیل نوشتن دو رمان بزرگ دیگرش، «بودنبروک ها» و «کوه جادو»، و تعداد زیادی داستانکوتاه، موفق به دریافت جایزهی نوبل ادبیات شد. همچنین آثار او در سالهای مختلف مورد اقتباس بسیاری از نویسندگان و فیلمسازان، مانند آلیس مونرو، وودی آلن و هاروکی موراکامی قرار گرفته است.
نوشتههای توماس مان اغلب طنز تلخ و متنی تو در تو و لایه لایه (لایههای فلسفی، روانشناختی، اجتماعی و هنری) دارد. علاقه و توجه توماس مان به هنر در آثارش، به خصوص در رمان حاضر مشخص است؛ حتی با وجود این نکته که توماس مان هنر را در تضاد با زندگی میدانست.
توماس مان 3 بار کوشیده است چهرهی روزگار خویش را به تصویر بکشد که دو تلاش اولش را در دو رمان «بودنبروک ها» و «کوه جادو» میتوان مشاهده کرد و تلاش سومش، در کتاب دکتر فاستوس، جامعهی آلمان را، در بعد از جنگ جهانی اول تا به انتهای جنگ جهانی دوم، به تصویر میکشد. این نکته هم قابل ذکر است که نثر این رمان اندکی سختخوان و قدیمی و همانند متون کهن فارسی ترجمه شده است. روایت رمانِ دکتر فاستوس به نوعی بازآفرینی مدرن و آگاهانهای از نمایشنامهی معروف «فاوست» اثر گوته است.
"آدریان لورکون" شخصیت اصلی این رمان، موسیقیدانی نابغه و مریض احوال است. او خصوصیاتی را از فردریش نیچه و شخصیت فاوست وام گرفته است؛ مانند نبوغ و مریض بودنش. اما لورکون خود راوی این قصه نیست و دوست صمیمی او به نام "پروفسور دکتر زرنوس سایتُبلوم" در حال نوشتن شرح حال لورکون است و راویگری رمان را برعهده دارد.
راوی و دوستش لورکون، دو شخصیت بسیار متضاد با هم دارند، که به نوع خود بسیار جالب است؛ لورکون با وجود هوش و استعداد بالایش بسیار بیعاطفه و منزوی است و سعی بر به سخره گرفتن همه چیز دارد اما از طرف دیگر، سایتُبلوم فردی بسیار خوشقلب و پر شوق و اشتیاق است. این تضاد خاص بین راوی و فردی که از او روایت میشود بسیار جذاب و قابل تأمل است و یکی از هستههای اصلی رمان را تشکیل میدهد.
در ادامهی داستان لورکون، که زندگی برای او دیگر چیز تازهای ندارد، متوجه میشود برای شکستن مرزهای واقعیت و خلق اثر هنری و کسب افتخار، چارهای جز معامله با شیطان ندارد (مانند فاوستِ گوته)؛ اینگونه داستان اصلی کتاب شروع میشود…
کتاب دکتر فاستوس توسط حسن نقره چی به فارسی برگردانده شده و در انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است. از جمله آثار ترجمه شده توسط حسن نقرهچی میتوان به کتاب «آبروی از دست رفتهی کاترینا بلوم» از هاینریش بُل و «سالهای سگ» از گونتر گراس اشاره کرد که هر دو اثر توسط نشر نیلوفر منتشر شدهاند.
در بخشهایی از کتاب میخوانیم:
«سخن کوتاه حقیر والدینی از میان مردمان متوسطالحال و فراخمعاش دارد که دستشان به دهانشان می رسید و از کورهسوادی نیمبند برخوردار بودند. پدرم ولگموت سایتبلم دکان عطاری داشت و دوا می فروخت. حق را نگه داریم سرشناسترین عطار قریه بود.»
«لکنت زبانی سخت وسیع و مثالزدنی گریبانش را گرفته بود و دست از سرش بر نمی داشت. حیف و صدحیف، آدمی اندیشمند بود و سخن از بهر نقل بهکثرت داشت و این لکنت زبان فصاحت سخنش را آسیب می رساند.»
«می خواهم بگویم: عبارتی نادرست بمراتب افزونتر از یک حقیقتِ فاضلانهی بیان شده، نیروزا و قدرتزاست. نوبتی دگر بر آنم بگویم علت و مرض خلاقیتآفرین و نبوغزاست. همان علتی که از روی موانع عبورت می دهد و یا بنرمی صخره به صخره می شکافد و از سر راه برمی دارد، هزار مرتبه نیکوتر از حیاتی است که در آن با سلامت کامل لخلخکنان بیهیچ انگیزهای براه افتاده باشی.»
مفید بود؟
1
0
بیشتر
کمتر