راستان در یک نگاه

  • برپایه‌ی یک واقعه تاریخی در روسیه تزاری
  • نمایشنامه‌ی تاریخی-فلسفی
  • نمایشنامه‌ای از حلقه عصیان کامو
  • تحلیل و نقد افکار حزب سوسیالیست انقلابی روسیه
  • اثری از نویسنده‌ برنده جایزه نوبل

فیلم نامه و نمایش نامهآلبر کامو

تعداد صفحه 113

هدف وسیله را توجیه می‌کند یا خیر؟

این اصلی ترین پرسشی است که این نمایشنامه در صدد پاسخگویی به آن است. داستان نقل شده در نمایشنامه «راستان» برپایه‌ی رویدادی تاریخی در روسیه، ترور دوک اعظم روسیه (سرژ الکساندرویچ) در سال 1905،  ساخته و پرداخته شده است. اسامی بیشتر شخصیت های داخل نمایشنامه راستان عیناً همان اسامی واقعی افراد دخیل در آن واقعه است.

نمایشنامه در حال و روز روسیه تزاری قبل از انقلاب 1917 و پیروزی حزب سوسیالیست و برپایی حزب شوروی جریان دارد. داستان از یک روز صبح در خانه شخصیت های اصلی (تروریست ها) شروع می‌شود؛ این خانه جایی است که نقشه قتل "دوک اعظم (سرژ)" را در آن می‌کِشند. مفاهیم اصلی داستان در بستر روند نقشه کشی و اجرای این ترور در پوشش گفتگوی شخصیت های اصلی با هم، بیان و تحلیل می‌شود. مفاهیمی مثل عدالت، عشق و نفرت، انقلاب و قتل.

آلبر کامو سوال کلیشه‌ی "آیا هدف وسیله را توجیه می‌کند؟" را در قالب سوال "آیا می‌توان کُشت و در عین حال عادل ماند؟" بیان می‌کند و شاید جواب اصلی کامو به این پرسش همان باشد که در مقدمه کتاب راستان نیز به آن اشاره شده است: "برای عادل بودن، باید زندگی را دوست داشت و بدون نفرت کُشت؛ نه در راه اعتقادی انتزاعی، بلکه تا دیگر هرگز کشتنی لازم نباشد". نمایشنامه راستان که در پنج پرده نوشته شده است جزء حلقه عصیان ( مانند کتاب های عصیانگر، طاعون و حکومت نظامی) کامو قرار می‌گیرد.

نمایشنامه راستان توسط سپیده نوروزی در انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است. انتشارات نیلوفر از آلبر کامو نمایشنامه «کالیگولا» با ترجمه ابوالحسن نجفی را نیز منتشر کرده است.

در بخش‌هایی از کتاب می‌خوانیم:

«من کسانی را دوست دارم که امروز با من، روی همین کُره زندگی می کنند و به آنهاست که درود می فرستم. برای آنهاست که مبارزه می کنم و حاضرم بمیرم؛ و برای یک آرمان شهر دور دست که تازه به آن یقین هم ندارم، به صورت برادران خود سیلی نمی زنم. حاضر نیستم، به خاطر عدالتی نسیه، به این بی عدالتی نقد چیزی اضافه کنم.»

«فراتر از نفرت، عشق است. در این دنیا بیش از حد خون و خشونت هست. کسانی که واقعاً دوستدار عدالت اند، حق عاشق شدن ندارند. آن ها مثل من بار آمده اند، سر راست و نگاه ثابت. عشق در این دل های مغرور چه جایی دارد؟ عشق سرها را آرام خم می کند. ولی ما گردن کشیده داریم.»

«ما می کُشیم تا دنیایی بسازیم که در آن دیگر هیچ کس نخواهد کشت! ما جانی بودن را می پذیریم تا سرانجام زمین از بی گناهان مستور گردد. چیزی پست تر از جانی بودن وجود دارد و آن ناگزیر ساختن کسی به جنایت است که برای این کار ساخته نشده است.»

«مردن برای رهایی از تضادهای خود، از زیستن با این تضادها بسی آسان تر است.»

آیا این بررسی برای شما مفید بود

براساس چاپ 1370

مشخصات راستان

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

برای ارسال دیدگاه، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید

ثبت پرسش

هنوز پرسشی ثبت نشده است.

برای ارسال پرسش، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید