• نمایشنامه‌ی مجلسی و به سبک درام مدرن
  • بیانی هولناک از واقعیت‌های های تلخ بشری
  • تحسین شده توسط افراد بزرگی مانند فردریش دورنمات و اینگمار برگمان
  • از مشهوترین نمایشنامه های نویسنده

فیلم نامه و نمایش نامهیوهان آگوست استریندبرگ

تعداد صفحه 144

یوهان آگوست استیرندبرگ، درام‌نویس سوئدی، سه نمایشنامه «طوفان»، «خانه‌ی سوخته» و سپس «سوناتِ شبح» را در سال 1907 در کمتر از 10 هفته نوشته است. استریندبرگ در زمان نوشتن سوناتِ شبح دچار بیماری پوستیِ پسوریازیس شده بود که باعث شده بود کوچک‌ترین تماس دست‌هایش با خودکار و دیگر اشیا، موجب خون‌ریزی آن‌ها بشود. این موضوع باعث شده بود که دیدگاهی تلخ‌تر و سیاه‌تری را در نمایشنامه‌‌های سوناتِ شبح و پلیکان از استریندبرگ شاهد باشیم؛ دوره‌ای که خود او با این جمله از زندگی یاد می‌کند: "زندگی چیزی جز مکافات نیست، یک جهنم واقعی. شاید برای عدّه‌ای جهنم باشد، امّا برای هیچ‌کس بهشت نیست".

نمایشنامه‌ی «سوناتِ شبح» یک نمایشنامه‌ی مجلسی در سه پرده است که متن آن نیمی از صفحات کتاب را به خود اختصاص داده است. در کنار متن اصلی، مقدمه‌ای از مترجم انگلیسی اثر، سال شمار فعالیت‌های نوشتاری استریندبرگ و مقاله‌ای پژوهشی و پُربار در مورد نویسندگی‌ استریندبرگ و نمایشنامه‌ی سونات شبح به نام «در هزارتوی برزخ» توسط امین عظیمی آمده است.

در سوناتِ شبح ما شاهد برزخی هستیم آکنده از افکار و اتفاقات مالیخولیایی، تنهایی و ناامیدی. برزخی که کم از جهنم ندارد؛ برزخی که انسان‌ها برای هم ساخته‌اند و گویا قصد دست کشیدن از آن را هم ندارند. همانگونه که خود استریندبرگ درباره‌ی این نمایشنامه می‌گوید: "این اثر به همان هولناکی زندگی است".

استریندبرگ با خلق فضایی نمادین، سرد و سیاه، روایتی را نقل می‌کند که گذشته و حالِ تمامی شخصیت‌های آن، در ارتباطِ درهم‌تنده‌ای با هم هستند؛ آن هم در دنیایی که جز شخصیت اول آن که دانشجویی‌ست ایده‌آل‌گرا و دختر جوانِ پژمرده‌ای، که دانشجو در خلال داستان عاشق او می‌شود، بقیه شخصیت‌ها، همگی دروغگو، ریاکار و مملو از نفرت و انتقام هستند.

جالب آنجاست که بیشتر شخصیت‌ها و نمادهای این نمایشنامه را استریندبرگ از محیط زندگی روزمره و اطرافیان‌اش الهام گرفته است. به عنوان مثال، شخصیت‌های دانشجو و دختر جوان از دخترش "گرتا" و نامزد او "هنری فیلیپ" الهام گرفته شده‌اند. همچنین "اینگمار برگمان"، کارگردان هموطن استریندبرگ، نیز به این نمایشنامه لقب "برجسته ترین و جالب توجه ترین نمایشنامه-ای که تا به حال به زبان سوئدی نوشته شده" را داده است.

کتاب سونات شبح توسط امین عظیمی و نگار خان بیگی ترجمه و در انتشارات نیلوفر چاپ شده است.

در بخش‌هایی از کتاب می‌خوانیم:

«دانشجو: "چه فایده‌ای داره؟ من دنبال شهرت نیستم. وقتی مشهور می‌شی مزخرف‌گویی مردم هم در موردت شروع می شه. این روزا تحقیر کردن آدم‌ها خودش یه‌جور هنره"»

«بنگتسون: "خب میدونی. وقتی یه خونه کهنه می‌شه کم کم شروع می‌کنه به پوسیدن. آدم‌ها هم وقتی مدت‌های طولانی توی یک اتاق با هم زندگی می‌کنن و همدیگر را شکنجه میدن، بالاخره عقلشون زایل می‌شه"»

«دختر: "اونا چیزی برای گفتن ندارن؛ چون حرف همدیگر را باور نمی‌کنن. یکبار پدرم گفت: صحبت کردن چه فایده‌ای داره؟ وقتی نمی‌تونیم همدیگه رو فریب بدیم"»

آیا این بررسی برای شما مفید بود

مشخصات محصول

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

برای ارسال دیدگاه، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید

ثبت پرسش

هنوز پرسشی ثبت نشده است.

برای ارسال پرسش، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید